جلسه چهارم از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی بندرعباس به استادی همسفر ساناز، نگهبانی همسفر رقیه و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «وادی دوم (هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه، ایجنت نمایندگی و همه شما همسفران کمال تشکر را دارم که به من فرصت دادید تا بتوانم خدمت کنم. خیلی حس و حال خوبی دارم و امیدوارم بتوانم این حس و حال خوب را به شما هم انتقال بدهم. در ابتدا وظیفه خودم میدانم بابت فاجعهای که در بندرعباس رخ داده است تسلیت بگویم و از خداوند میخواهم به تمام عزیزانی که داغ دیدهاند صبر و آرامش بدهد و همه مصدومین، خیلی زود به سلامتی برسند.
دستور جلسه، وادی دوم است که میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد؛ هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم؛ حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. در کنگره ما چهارده وادی داریم که راه زندگی را به ما نشان میدهند و ما را به حال خوش میرسانند. ما در وادی اول یاد گرفتهایم که تفکر کنیم. از آنجایی که ما در وادی اول تفکر کردهایم ممکن است به این نتیجه رسیده باشیم که در گذشته، اشتباهات و خطاهای زیادی کردهایم و این مسئله، ممکن است باعث ناامیدی شده باشد؛ به همین دلیل بلافاصله بعد از وادی اول، وادی دوم میآید.
وادی دوم به ما میگوید: «اگر اشتباهی کردهاید ایرادی ندارد و هنوز هم باارزش هستید؛ اگر کوچکترین عضو شما در حال تلاش است که شما را زنده نگه دارد، هیچ شکی نیست که شما ارزشمند هستید.» این خیلی قشنگ است که آقای مهندس یک وادی را به این اختصاص دادهاند که به ما بگوید: «شما مهم، باارزش و ارزشمند هستید.»
من خودم وادی دوم را خیلی دوست دارم و وقتی سیدی وادی دوم را نوشتم به آرامش رسیدم؛ مخصوصاً وقتی آقای مهندس میگفتند: «در جهان هستی، ما یک نیروی بزرگ و پشتیبان داریم، تنها نیستیم و این نیرو از ما محافظت میکند.» من با شنیدن این جمله به آرامش خیلی زیادی رسیدم و خیلی دلگرم شدم. ما باید حمایت این نیرو را جلب کنیم و این هم ساز و کار خودش را دارد و راهش هم همین وادیها است که ما به آن عمل کنیم و در جهت ارزشها حرکت کنیم.
آقای مهندس میگویند: «ما انسانها خودمان را گم کردهایم و تنها چیزی که نمیبینیم، وجود خودمان است.» ما باید تفکر کنیم و از خود بپرسیم که من چه کسی هستم؟ چه میخواهم؟ چه کارهایی قرار است انجام بدهم؟ چه کارهایی نکردهام؟ هدف من از زندگی چه هست؟ وقتی ما خودمان را بشناسیم خیلی راحتتر میتوانیم زندگی کنیم و هیچ کسی نمیتواند به ما آسیب بزند.
ما باید خواسته داشته باشیم و هدف درونیمان را پیدا کنیم و در جهت آن حرکت کنیم؛ اگر یک نقطه نورانی از خواستهمان را میبینیم باید به سمتش برویم و به منبع نور وسیع، دست پیدا کنیم. من خودم چون خیلی در این مسئله مشکل داشتم، از همه شما همسفران میخواهم اگر هدف یا خواسته بزرگی دارید از آن خجالت نکشید، پنهان نکنید و بروید آن را به دست بیاورید و نگویید که از من گذشته است؛ اینها حرفهایی است که نیروهای منفی به ما القاء میکنند.
همه ما برای هدفی به این دنیا آمدهایم و اگر آن خواسته در دل ما است، قطعاً یک دلیلی دارد وگرنه چرا باید آن خواسته را داشته باشیم. این نشان میدهد که ما میتوانیم به آن خواسته برسیم. در مورد تصاویر هم آقای مهندس میگویند که آنها قدرت شگفت انگیزی دارند. ما نباید تصاویر را دست کم بگیریم.
خیلی باید مراقب باشیم که چه تصاویری را در ذهنمان ترسیم میکنیم؛ اگر ما در ذهنمان تصاویر منفی بسازیم، اتفاقات منفی در زندگیمان سرازیر میشود و اگر تصاویر مثبت در زندگی و ذهنمان بسازیم، اتفاقات مثبت هم وارد زندگی ما میشود؛ پس باید مواظب باشیم تفکر و تصویری که میسازیم مثبت باشد؛ چون ما در کنگره یاد گرفتهایم که اگر به چیزهای منفی فکر کنیم روی جسم ما اثر میگذارد و ما را بیمار میکند.
ما به عنوان یک فرمانده لایق برای جسم و روحمان باید مراقب باشیم که بیمار نشویم و اتفاقات منفی را برای خودمان رقم نزنیم. در آخر هم باید بگویم که ما باید خیلی مواظب احساسات آنی و زودگذر که در زندگی برای ما رخ میدهد باشیم تا ما را از هدفمان دور نکند و هیچ وقت نباید خودمان را به خاطر یک اتفاق و یک لحظه سخت و تاریک فراموش کنیم و زندگیمان را از دست بدهیم.

تایپیست: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
عکاس: همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر رقیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بندرعباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
234