English Version
This Site Is Available In English

هر آفرینشی هدفمند است

هر آفرینشی هدفمند است

جلسه یازدهم از دور شصت و یکم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی پروین اعتصامی اراک، با استادی راهنمای تازه‌واردین همسفر الهام، نگهبانی همسفر حمیده و دبیری همسفر پگاه با دستور‌جلسه: وادی دوم (هیچ‌ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ‌کدام از ما بی‌هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم) و تاثیر آن روی من » در روز دوشنبه ۸ اردیبهشت‌ ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.


 

خلاصه سخنان استاد:

ابتدا به خاطر حضورم در کنگره۶۰ خداوند را شاکرم، همچنین از آقای مهندس و خانواده محترم‌شان تشکر می‌کنم. از راهنمای خودم نیز تشکر می‌کنم، همیشه دست‌بوسشان هستم و قدرشان را می‌دانم. در مورد دستور جلسه وادی دوم و تأثیر آن روی من، وادی دوم می‌گوید، «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیاط نمی‌نهد، هیچ کدام از ما بی‌هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.» یک وقت‌هایی در طول زندگی در یک شرایطی قرار می‌گیریم و یک اتفاقاتی برایمان می‌‌افتد، که تفکرات منفی در ما شکل می‌گیرد و اعتماد‌‌به‌نفس‌ خودمان را از دست می‌دهیم، فکر می‌کنیم که چرا اصلاً به این دنیا آمده‌ایم و آمدن ما بیهوده است، اصلاً دنیا برای چیست. من خودم همین‌گونه بودم، یک موقع با خودم فکر می‌کردم این همه آدم در تمام دنیا چکار می‌کنند؟ مثلاً حالا چند سال بخوریم و بخوابیم که چه اتفاقی بیفتد؛  ولی این فقط از این‌جا سر‌چشمه می‌گیرد که آگاهی لازم را نداشتم، من بلد نبودم و یاد نگرفته بودم، که یک معجزه‌ای مثل بدن من دارد کار می‌کند، که آقای مهندس در این مورد توضیح می‌دهد، بدن ما مثل یک کارخانه است و مثل یک معجزه همه با هم کار می‌کنند که من سالم و سلامت هستم و زندگی می‌کنم، هدفی را دنبال می‌کند و این‌ها بیهوده و ساده نیست. یک موقعی ما به خاطر نا‌آگاهی که داریم که من نمی‌توانم، نمی‌شود، همه تلاشم را کردم نشد، در‌صورتی که ما توانایی آن کار را داریم، منتها به آن آگاه نیستیم، ما می‌توانیم کارهای مختلف در زندگی انجام دهیم.

ما باید یاد بگیریم که زندگی ما هدفمند است و ما همه برای یک چیزی به این دنیا آمده‌ایم، قرار است کاری انجام دهیم و این دنیا فقط خوردن، خوابیدن و لذت‌بردن از زندگی و کارهای بیهوده نیست، قرار نیست فقط روزم را به شب برسانم. باید یاد بگیرم که زندگی من هدف دارد، قرار است من یک کاری را در این دنیا انجام دهم و این را درک کنم که زندگی مثل یک پازل است و من یک تکیه از این پازل هستم؛ اگر این پازل سر جای خودش نباشد به مشکل می‌خورد. من قرار است یک کاری را انجام دهم، قرار است یک انرژی و یک اتفاقی را من رقم بزنم و وقتی این توانایی را دارم این مسئولیت به من داده شده است،  در ذهن خودم خیال می‌کنم که این توانایی را ندارم و نمی‌دانم که باید چه کار کنم و هدف من چه بوده است. وقتی آن تکه پازل گم شود و این زنجیره قطع و ناقص شود، آن وقت است که من متوجه می‌شوم توانایی آن کار را دارم و این‌که از پس آن بر‌می‌آیم و باید آن کار را من انجام  دهم؛ ولی گاهی فکرم نمی‌گذارد، چرا؟ چون با خودم فکر می‌کنم که چرا من به دنیا آمده‌ام؛ پس من هدف را پیدا نکرده‌ام و آگاهی نداشتم.

ما با آمدن به کنگره‌۶۰ یاد گرفتیم که زندگی هدفمند است، یاد گرفتیم که من باید یک کاری انجام دهم و قرار است یک تاثیری روی این دنیا و روی این زندگی، روی این آدم‌هایی که دور و اطرافم هستند بگذارم. اول از همه روی خودم ‌ تغییرهایی را انجام دهم و بدانم، من توانایی این کار را دارم و باید این کار را انجام دهم. یک موقعی با خودمان فکر می‌کنیم به قول آقای مهندس ما ه‍یچی نیستیم، ما عددی نیستیم، من هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم؛ ولی این‌جا آقای مهندس یادمان دادند که ما عددی هستیم، حتی اگر خودمان فکر کنیم که هیچ چیزی نیستیم. مثل یک گل قشنگ که خودش، خودش را نمی‌بیند و فقط در ذهنش است که من خوب و قشنگ نیستم، بوی خوبی ندارم؛ ولی از بیرون هر کس آن گل را می‌بیند که چه گل قشنگی است و چقدر بوی خوبی دارد، در‌صورتی‌که  خودش این را نمی‌داند، اینجا در وادی دوم آقای مهندس یادمان داد که ما ارزشمند هستیم، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خودمان این‌گونه فکر کنیم. در وادی‌های بعدی کاملاً نقشه راه را به ما نشان می‌دهند، که چطور فکر و بعد حرکت کنم تا به آن هدف تعیین شده برسم.

آقای مهندس در صحبت‌های چهارشنبه فرمودند: «هدف را پیدا نکردید» وقتی این‌طوری فکر می‌کنیم و وقتی به قضیه فکر کنیم که من توانایی و هدفش را دارم، من برای هیچ به دنیا نیامدم و باید یک کاری را انجام دهم، خب، حالا باید چه کاری را انجام دهم و  من باید چه تاثیری بگذارم؟ گفتند: «وقتی در صراط‌مستقیم قرار می‌گیرید کم‌کم متوجه می‌شوید که چه کاری را باید انجام دهید.» من زمانی که به کنگره نمی‌آمدم این افکار را در مورد خودم و دیگران داشتم ، که واقعاً این‌همه آدم روی زمین چه‌کاری دارند که انجام دهند، مثلاً هشتاد سال عمر کنند و بعد بمیرند! اما اینجا آموختم که هر آفرینشی هدفمند است و قرار است اتفاقی بیفتد.

عکس: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پنجم)

تایپیست: همسفر پگاه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون نهم)

ارسال: همسفر حمیده نگهبان سایت

همسفران نمایندگی پروین اعتصامی اراک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .