حس نا امیدی بزرگترین ابزار نیرو های منفی و نفس اماره است

دوازدهمین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی کمال الملک به استادی راهنمای محترم مسافر علیرضا ، نگهبانی مسافر حبیب و دبیری مسافر عدالت ، با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من»دوشنبه 8 اردیبهشت ماه 1404 ساعت 17  آغاز به کار کرد.

سلام دوستان علیرضا هستم مسافر
همینجا جا داره تشکر کنم از استاد سردار و آقا مسعود شجری زاده و همچنین نگهبان لژیون سردار که امروز به من اجازه ی خدمت کردن در این جایگاه رو دادند ؛ امیدوارم بتوانیم جلسه ی خوبی را کنار یکدیگر برگزار کنیم و آموزش بگیریم. وادی دوم وادی ای است که اگر یک انسان درک و برداشت از آن نداشته باشد، می‌تواند در دل تاریکی های خودش غوطه ور بماند؛ یک انسان زمانی که نقض فرمان می‌کند و راه ورود به تاریکی ها را پیدا می‌کند، کم کم شروع می‌کند به از دست دادن خیلی چیز هایی که دارد، آزادی خودش را از دست می‌دهد،سلامتی خودش را از دست می‌دهد، ارتباط برقرار کردن با دیگر انسان ها را از دست می‌دهد، بدون آنکه خودش اطلاع و خبری داشته باشد از این موضوع؛ نا امیدی را اول باید بشناسیم که چه چیزی است؟ البته قبل از اینکه بخواهم نا امیدی را توضیح بدهم، میبایست راجع به وادی ها صحبت کنم؛ این دستور جلساتی که جناب مهندس برای ما می‌گذارد در کنگره، به ترتیب و پشت سر هم می‌باشد و این ها گذاشته می‌شود که من هر سال دستور جلسه رو یکبار دیگر مطالعه کنم تا نسبت به آن آموزش هایی که در کنگره گرفته ام، ببینم که چه تغییری کرده ام مثلا سال گذشته که این وادی را مطالعه می‌کردم یک برداشت داشتم و امسال که مجدد مطالعه کردم برداشتم متفاوت بود؛ بعد از وادی اول می‌رسیم به وادی دوم، همان انجام ضد ارزش ها باعث می‌شود که ما خود را هیچ بدانیم در صورتی که ما هیچ نیستیم.
خداوند برای خلق هر چیزی برنامه و تفکر داشته که خلق کرده ولی ما انسان ها کار هایی انجام می‌‌دهیم که گویا فراموش کرده ایم که خودمان برای چه آفریده شده ایم برای چه روی زمین پا گذاشته ایم و این بواسطه ی انجام ضد ارزش ها است.
نا امیدی مثل یک زندان نا مرئی است که انسان درون آن قرار می‌گیرد ونمی‌بیند، یک انسانی که درون چاه می‌افتد و هوای کمی به آن می‌رسد و فقط درون همان چاه می‌تواند حرکت کند، و مدام برخی کار های تکراری را انجام دهد.

من خودم در زمان مصرف زمانی که روی آوردم به خوردن شیره ی خوارکی و از یک گرم رسید به روزی 9 تا 10 گرم هیچ وقت فراموش نمیکنم ، اصلا دوست نداشتم با هیچ انسانی ارتباط داشته باشم ، اگر با من تماس می‌گرفتند پاسخ من این بود که یا منزل نیستم یا کار دارم، همیشه دوست داشتم جدا از بقیه فقط در اون غار تنهای یا زندان نامرئی که برای خودم درست کرده ام بمانم.
به قول استاد امین نا امیدی ضلع مقابل تجربه کردن است، زمانی که شما نا امید هستی هیچ رقبتی نسبت به تجربه کردن ندارید.
نا امیدی بزرگترین ابزار نیروهای منفی می‌باشد. برای اینکه انرژی های یک انسان را بدزدد، یک انسان نا امید نمیتواند ارتباطی برقرار کند با هستی و وقتی نتواند ارتباطی برقرار کند به طبع هیچ انرژی ای هم دریافت نخواهد کرد.
یک انسان مصرف کننده حس های خودش را با مصرف مواد می‌بندد وقتی که توی کنگره قرار می‌گیرید و از این غار خارج می‌شوید، حس هایمان شروع به کار کردن می‌کند و این حس های یخ زده شروع می‌کند به آب شدن تا بتوانی این ساختار،  که ساختار نامیدی است از خودت دور کنی.
در جهان بینی مطالعه می‌کنیم که بسته شدن حس ها سه علت دارد، اول فرمان قدرت، مطلق دوم نبودن انرژی یا کم بودن انرژی و دیگری نبودن ساختار مناسب در انسان؛ اگر امروز اینجا نشسته ایم و آموزش می‌گیریم به برکت لژیون سردار است؛ پس از سفر اول، همه رها نمی‌شوند بلکه کسانی طعم رهایی را می‌چشند که در سرزمین عشق و محبت یا لژیون سردار قدم گذاشته باشند و معنی بخشش را لمس کرده باشند؛ بخشش فقط مالی نیست بلکه حسی است که پس از تقویت آن، می‌توانید انرژی های مختلفی را در هستی دریافت کنید؛ در زمان مصرف امکانی از درک آن نداشتیم؛ در لژیون سردار مهم آن است که من به اندازه ای که می‌توانم بازی کنم اگر توانم سرداری است، همان را پرداخت کنم اگر بیشتر است، پرداختی بیشتری داشته باشم؛ لژیون سردار لژیونی است که می‌بایست آن را درک نمود وگرنه کنگره نیازی به پول ما ندارد؛ ما می‌بایست بفهمیم و این حس ارزشمندی که تجربه کرده ایم را به دیگران انتقال دهیم تا آنها هم از این نعمت بی بهره نمانند؛ من پیش از کنگره برای پدرم وصیت کرده بودم، چرا که در عمق تاریکی قرار داشتم؛ در کنگره موضوعات ارزشمند زیادی را آموختم، یکی از این موضوعات این جمله بود که در بهشت کسی را تنهایی راه نخواهند داد؛ یک سفر اولی هرچند با حس های بسته، می‌تواند به کمک راهنما از این گذرگاه سخت عبور کند و از آن انرژی ارزشمند بهره مند شوند.

از اینکه به صحبت های من گوش کردید سپاسگزارم

تایپ و ویراستاری: مسافر مهدی
تصویربردار: مسافر محمد
تهیه و تنظیم: سایت مسافران آقا، نمایندگی کمال الملک