اولین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی صالحی تهرانپارس، به استادی مسافر مهران و نگهبانی مسافر حامد و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من" در روز دوشنبه 8 اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا از راهنمای خوبم آقا مجید تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا در این جایگاه خدمت کنم، تجربه جدیدی کسب کنم تا بتوانم چه در کنگره 60 و چه در خارج از کنگره 60 خدمتگزار خوبی باشم.
دستور جلسه امروز "وادی دوم و تاثیر آن روی من است" که میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
من این ستور جلسه را برای خودم به دو قسمت تقسیم کردهام؛ در قسمت اول آقای مهندس میفرمایند، هیچ مخلوقی، یعنی منظور تمام ذرات هستی میباشد، چه حیوانات، چه حشرات، چه گیاهان و چه نباتات. تمامی مخلوقات به نوعی ماموریتی دارند که باید انجام بدهند.
ما اگر به هیچ فکر کنیم، این طرز فکر کردن ما اصلاً درست نیست؛ من خود شخصاً در زندگی شخصیام این را تجربه کردهام و قبل از اینکه بخوام به کنگره 60 بیایم و تجربه حضور در این مکان را داشته باشم، زندگی بسیار سیاهی را تجربه میکردم؛ ولی الان خیلی خوشحال هستم که در این جایگاه در حال خدمت هستم.
هرگز روز اولم را فراموش نمیکنم که به عنوان تازه وارد روی این صندلیها نشستم و یک استاد برای ما صحبت میکردند و من در آن موقع بسیار غبطه میخوردم و همیشه به خود میگفتم که آیا میشود من هم این جایگاه را تجربه کنم و به این خوبی صحبت کنم.
آنتی ایکس من الکل بود و من از صبح که بیدار میشدم تا موقعی که بخوابم الکل مصرف میکردم، ولی الان که تقریباً یک سال از رهایی من میگذرد واقعاً حال بسیار خوبی را تجربه میکنم که بسیار برای من ارزشمند است.
کاری که راهنما برای من کرد این بود که آدرس خودم را به خودم داد و من توانستم خودم را پیدا کنم و خیلی خوشحال هستم از این قضیه و امیدوار هستم که تمامی دوستان این جایگاه را تجربه کنند.

خیلی مواقع شده که ما قبل از کنگره با خیلی از حسهای مختلفی روبرو بودیم و با خیلی از حسهای منفیمان حالمان دگرگون میشد؛ به نظر من به طور مثال کسی که دزدی میکند نوعی حس پشت این کارش است، و یا اینکه کسی که از ارتفاع میپرد و یا اینکه کسی که دعوا میکند تمامی اینها یک حسی را تجربه میکنند، اما این حسها تماماً از تاریکیها سرچشمه میگیرد، ولی این جایگاهی که امروز بنده تجربه میکنم از جنس روشناییها است و حس پشت این جایگاه با تمامی حسهای دنیا فرق میکند.
به یاد دارم در روز رهایی که خدمت جناب مهندس رسیدم بعد از گرفتن رهایی از ایشان خواستم که برای بنده دعا کنند تا خدمتگزار کنگره 60 باشم، در جواب جناب مهندس یک نگاه عمیقی به من کردند و فرمودند: "برای خدمت کردن در کنگره 60 تمامی نیروهای الهی به کمک شما میآیند و شما تنها نیستید، خیلیها هستند که چشم به راه خدمت کردن شما به آنها هستند" و این حرف تا به امروز آویزه گوش بنده بود و همیشه با خودم، این صحبت جناب مهندس را مرور میکردم.
امروز که استاد جلسه شدم، بهانهای شد که عمیقتر به این سخن آقای مهندس تفکر کنم و از دیشب به این موضوع فکر میکردم که جناب مهندس چه نکتهای را به من گفتند و الان تازه متوجه صحبت جناب مهندس میشوم و این پیغام مهندس را با تمام وجود حس کردم.
من از این صحبت جناب مهندس این برداشت را داشتم که باید در کنگره 60 بمانم و خدمتگزار باشم تا بتوانم به افراد دیگر کمک کنم و دستشان را بگیرم.
در انتها دوست دارم یک تجربه را با دوستان دیگر به اشتراک بگذارم و آن هم این است که بنده در سفر اول به اشتباه و راهنماییهای غلط بعضی از دوستان درمان سیگار خود را از همان ابتدای سفر شروع نکردم و این اشتباهی بود که خودم مرتکب شدم و این موضوع را تجربه کردم، که یک سفر اولی باید، فقط و فقط به صحبتهای راهنمای خودش گوش بدهد و این بزرگترین اشتباه من در کنگره 60 بود.
از دوستان خواهش میکنم که فقط و فقط به حرف راهنمای خودشان گوش بدهند و افراد تازه وارد باید سر خودشان را با سر راهنما عوض کنند و من اگر با سر خود میخواستم در این مسیر قدم بردارم صد در صد زندگی خود را نابود کرده بودم.
تایپ، ویرایش و بارگزاری خبر: مسافر هادی لژیون نهم، مسافر مهدی لژیون یکم
مرزبان خبری: مسافر احمد
مرزبان کشیک: مسافر داوود
اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ شعبه صالحی (تهرانپارس)
- تعداد بازدید از این مطلب :
71