چهاردهمین جلسه از دور یازدهم سری کارگاههای آموزش خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی گوجان با استادی مرزبان محترم مسافر روح الله، نگهبانی مسافر عبدالله و دبیری مسافر جعفر با دستور جلسه (وادی دوم و تاثیر آن روی من) روز یکشنبه ۱۴۰۴/۰۲/۰۷ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود .
خلاصه سخنان استاد:
خیلی ممنون از نگهبان محترم جلسه آقا عبدالله و دبیر محترمشان و ایجنت محترم و استاد عزیزم و گروه مرزبانی که به من این فرصت را دادند که خدمت کنم و آموزش بگیرم.با توجه به وادی دوم در مییابیم که هیچ کدام از ما جهت بیهودگی قدم به جهان نگذاشتهایم حتی اگر خود به هیچ بودنمان فکر کنیم . در جایی از این کتاب ارزشمند آمده است که ما انسانها بر اثر حرکت به سمت ضدارزشها وارد تاریکی شدیم و تخریبهای زیادی در جسم و روانمان پدیدار شد ، وقتی تخریبها همچون آوارهایی روی سرمان ریخت اکثراً دچار ناامیدی شدیدی شدیم و در آنجا احساس پوچی به ما دست داد ، این احساس به قدری شدید بود که انسان ناامید شد و گمان کرد که راهی برای نجات ندارد و تمام خواستههایش مدفون شد. با آموزشهای نابی که در این وادی گرفتهایم میدانیم که ناامیدی یکی از مخربترین حسهای موجود در این دنیاست ، شیطان به خوبی میداند که انسانها هیچ سلاحی قویتر از امید ندارند ، به خاطر همین همیشه از درون بوسیله ی سلاحِ ناامیدی به انسان حمله میکند، وقتی انسان در منجلاب تاریکیها فرو رفت در جایی میفهمد که راه را اشتباه رفته و باید برگردد و این بازگشت بدون انتخاب راه و مکان درست امکانپذیر نیست البته همراه با داشتنِ خواسته ی قوی. هر کدام از ما هرز گاهی گیاهانی بسیار ظریف را میبینیم که از جایی مثل سنگلاخ یا آسفالت روییده اند به نظر شما این تصویر چه پیامی برای ما دارد ؟ بله درست حدس زدید خواستهای قوی داشتهاند برای گذشتن از تاریکی و رسیدن به روشنایی. وقتی که خواسته وجود داشته باشد خداوند هم ابزارهای زیادی در اختیار ما میگذارد تا از دل تاریکیها عبور کنیم و به روشنایی ها برسیم ، ما همیشه باید قدرت خداوند بزرگ را در نظرمان داشته باشیم و هیچوقت از درگاه حق ناامید نشویم ، وقتی امید و خواسته ی ما قوی باشد مطمئناً نیروهای منفی جرأتِ نزدیک شدن به ما را ندارند چه در سفر اول باشیم و چه در سفر دوم.
نکته قابل توجه دیگری که باید در اینجا به آن بپردازیم این است که زمان زیادی نداریم برای پرداخت تعهدات مالی که به کنگره دادهایم ،همه ی ما به خوبی میدانیم که هر ساختاری برای حفظ و بقای خود به سه مؤلفه نیاز دارد و آنها عبارتند از قدرت ، نیروی انسانی و ثروت. در کنگره ۶۰ قدرت میشود همان اجرای قوانین و نیروی انسانی هم مسافران سفر اول و دومی هستند که عاشقانه خدمت میکنند، مؤلفه سوم میشود ثروت یعنی لژیون سردار که اعضای آن با تمام وجود از دارایی مالیشان میگذرند و با عشق به کنگره کمک میکنند. به درستی میتوان فهمید که هر کدام از این سه مؤلفه اگر ناقص باشند ساختار رشد نمیکند .خیلی ممنون که به صحبتهای من گوش دادید خودتان و آقای مهندس را تشویق کنید.
.jpg)
نگارش سخنان استاد: همسفر حسین
تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافرابوالقاسم
- تعداد بازدید از این مطلب :
103