English Version
This Site Is Available In English

وادیِ نوید و امید

وادیِ نوید و امید

ششمین جلسه از دور ششم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی بروجن با استادی مرزبان محترم مسافر سجاد و نگهبانی مسافر کوروش و دبیری مسافر ابراهیم با دستور جلسه «وادی دوم و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه هفتم اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سجاد هستم یک مسافر؛
در ابتدا تشکر می‌کنم از ایجنت محترم آقا محمد که به من فرصت دادند تا خدمت کنم. دستور جلسه این هفته وادی دوم و تاثیر آن روی من می‌باشد. اول سری می‌زنیم به وادی اول که با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد. در کنگره تعریف وادی اول این بود که از یک مبدا و نقطه مجهول به سمت مبدا معلوم حرکت می‌کنیم و تفکر می‌کنیم تا بهترین راه و مسیر را انتخاب کنیم. در وادی اول به ما می‌گوید به چه چیزی فکر کنیم؟ به چه چیزی فکر نکنیم؟ و این سوال‌ها در وادی دوم نمود پیدا می‌کند. وادی دوم، وادی عشق، امید و نوید است. تعریف ناامیدی در کنگره یعنی اثر غم و اندوه بیش از حد، که باعث ناامیدی شخص می‌شود و حس ناامیدی ابزار بسیار قوی در دست نیروهای منفی و ابلیس می‌باشد حتی می‌تواند انسان را به خود شیدایی و جنون و در آخر به خودکشی برساند.
این حس ناامیدی در همه ما به تناسب اتفاق می‌افتد و در دنیای اعتیاد آن را تجربه کرده بودیم. شخصی که به کنگره آمده بعد از مدتی که از سفرش گذشت دچار ناامیدی می‌شود و این حس ناامیدی به خاطر از دست دادن چیزهایی می‌باشد که می‌تواند عاطفی، شغلی، تحصیلی و خیلی چیزهای دیگر باشد و این مرحله شروع القاء به فرد هست که کم کم شخص را دچار ناامیدی می‌کند و مسئله دیگر این است که وقتی انسان در صراط مستقیم نباشد یک کار پوچی را مرتباً انجام می‌دهد و مثل همان اعتیاد که داشتیم و آن را هر روز تکرار می‌کردیم و دائماً شکوه و شکایت وجود داشت.
در اینجا در وادی دوم وادی را مثل یک پل می‌دانیم که می‌شود به راحتی از آن عبور کرد و به راه صراط مستقیم برگشت. در این وادی می‌گوید وقتی انسان خلق شد بر سر یک دوراهی قرار گرفت؛ یکی مسیر تاریکی و یکی مسیر روشنایی و هر شخص می‌تواند سرنوشت خود را با تفکر کردن مشخص کند و در ادامه می‌گوید انسان دارای خصوصیات منحصر به فرد و فوق العاده‌ای در درون خودش هست که از آن بی‌خبر می‌باشد فقط کافی است که به آن رجوع کند و قطعا ما جهت بیهودگی به این جا نیامده‌ایم. در هستی همه چیز در آرامش به حیات خود ادامه می‌دهد مثل یک درخت میوه که وقتی به ثمر می‌رسد ثمر و میوه خود را به دیگران می‌دهد به نظر من بزرگترین خلق در جهان هستی خلق خود انسان بود و اگر ما با این دید به دنیا نگاه کنیم قطعاً هیچ چیزی را بیهوده نمی‌پنداریم.
این‌که می‌گویند نیروهای درونی مثل قله‌های آتشفشان هستند مثال شعری از حافظ هست که می‌فرماید: سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد  آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد  که منظور همان نیروهای درونی انسان هست که می‌گوید انسان هر آن چه بخواهد درون خودش وجود دارد ولی انسان‌ها از آن بی‌خبر هستند و انسان قدرت زیادی دارد که هر کاری بخواهد می‌تواند انجام بدهد ولی متاسفانه بعضی  وقت‌ها ما با کوچک‌ترین مشکل در سفر خود می‌خواهیم برگشت کنیم و باید بدانیم که مشکلات همیشه وجود دارد. آقای مهندس در یکی از ‌سی دی‌ها عنوان کردند که فکر کنید شما همه درجات تعالی را طی کردید و به خداوند رسیدید این پایان کار نیست ما باید در مسیری که آموخته‌ایم برگردیم و آموخته‌های خود را به دیگران انتقال بدهیم، پس لذت بردن و بودن در هستی حکمتی هست از حکمت‌های خداوند و همچنین بودن ما در کنگره یک رسالتی است و حتماً حکمتی دارد. ممنون از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید.

نگارنده: مسافر مسلم لژیون سوم
ویرایش و تنظیم: مسافر امین
ارسال: مرزبان خبری مسافر محمد
مسافران نمایندگی بروجن 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .