شعر سیگار
من دود سیگارم مرا بگذار و بگذر
بهرت ضرر دارم به خدا مرا بگذار و بگذر
غیر از سیه روی مخواه از من
من چون شب تارم مرا بگذار و بگذر
درمان درد این و آن از من چه خواهی
من خود چو بیمارم مرا بگذار و بگذر
چون جنس بنجل در دکان من نیابی
من کهنه سمسارم مرا بگذار و بگذر
از راه و رسم من کسی سر در نیارد
پیچ و خم غارم مرا بگذار و بگذر
گر عافیت خواهی مشو با من گلاویز
من چوبه دارم مرا بگذار و بگذر
هرگز کسی کردار نیک از من ندیدست
من اهل گفتارم مرا بگذار و بگذر
از نیش های جان گداز من بیندیش
من بوته ی خارم ز من بگذار و بگذر
خواهی که زخم مهلکی از من نبینی
من چون سگ هارم زمن بگذار و بگذر
من همچون گر شیری هستم به ظاهر
من شیر خون خوارم زمن بگذار و بگذر
آغاز نام نامیم شین است شین است
من مردم آزارم زمن بگذار و بگذر
شمشیرم و گر در روم ناگاه از جا
دخل تو را می آوروم زمن بگذار و بگذر
من دود سیگارم مرا بگذار و بگذر
بهرت ضرر دارم بخدا مرا بگذار و بگذر

شاعر: مسافر محمد :( لژیون یازدهم )
تایپ و ویراستاری :مسافر علی ( لژیون دوم )
بارگذاری : گروه خبری و سایت شعبه خیام نیشابوری
- تعداد بازدید از این مطلب :
121