جلسه هشتم از دور چهاردهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، شعبه دنا؛ با استادی راهنمای محترم مسافر ابراهیم، نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه«وادی دوم و تاثیر آن روی من» روز یکشنبه ۰۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ابراهیم هستم یک مسافر. خدا را شکر میکنم که بار دیگر این فرصت در اختیار من گذاشته شد تا در کنگره حضور یابم، از آموزشهای آن بهرهمند گردم و خدمت کنم. هدف از وادی دوم، یا همانطور که جناب دبیر قرائت نمودند، این است که هیچ موجودی بیجهت قدم به عرصه حیات نمیگذارد. هیچ یک از ما «هیچ» نیستیم، حتی اگر خود را چنین تصور کنیم. ما در کنگره ۱۴ قانون داریم که همچون ۱۴ پل، من را از مسائل و مشکلات اعتیاد عبور میدهند تا در وادی چهاردهم به درمان برسم.
اگر من به قوانین بازی آگاه باشم، به راحتی میتوانم در داخل و خارج از کنگره، در شغل، زندگی و سایر جنبهها به درستی عمل کنم. آگاهی از قوانین به این معناست که میتوانم از این پلها استفاده کنم و نیازی نیست شخصاً همه چیز را تجربه کنم؛ یا باید از روی پل عبور کرد یا از دره گذر نمود.

من، ابراهیم، باید با دقت بنگرم و قوانین بازی کنگره را بیاموزم. قانون و روش کنگره اینگونه است که اگر میخواهید والیبال بازی کنید، باید با دست بازی کنید، نه با پا. باید چارچوبهایی را در قانون بازی والیبال رعایت کنیم تا هم خودمان از بازی لذت ببریم و هم دیگران.
در زندگی نیز من، ابراهیم، زمانی که وارد مصرف شدم، ناآگاهانه این کار را انجام دادم. با خود گفتم من معتاد نخواهم شد و گرفتار نمیشوم. اکثر ما، یعنی بیش از ۹۹/۹ درصد از افراد، همان فکری را داشتند که من داشتم؛ اینکه من یکی گیر نمیافتم، اما گرفتار شدیم.
ما انسانهای نادان و نفهمی نبودهایم و نیستیم. پس چرا به سمت مصرف رفتیم و گرفتار شدیم؟ چرا من، ابراهیم، در دام مصرف افتادم؟ تنها به این دلیل که نمیدانستم در این مسیر چه اتفاقی میافتد و قوانین بازی را بلد نبودم. قانون بازی اعتیاد چیست؟ اینکه من یک ماده از میان مواد بسیاری که بدنم تولید میکند را حذف کردم و نمونهای از مواد بیرونی را جایگزین آن نمودم. وقتی این اتفاق افتاد، مواد بیرونی با سیستم بدن من جایگزین شد. اعتیاد یعنی جایگزینی. و به این ترتیب، من مصرفکننده شدم و گرفتار گردیدم. چرا؟ چون قوانین را نمیدانستم. من به جای استفاده از سیستم بیوشیمی بدن خودم، به دلیل طمع، از مواد بیرونی استفاده کردم و سیستم بدنم را تخریب نمودم.
وادیها، یا آبادیها، که در سیستم کنگره وجود دارند، راه رهایی و خروج از اعتیاد را به من نشان میدهند. در وادی اول، ما میآموزیم که با تفکر، ساختارها آغاز میشوند؛ یعنی اول از همه فکر کن کجایی و چه مقدار مصرف میکنی؟ زمانی که وارد کنگره شدم، آموختم که برای رسیدن به درمان باید قوانین را رعایت کنم. در کنگره یاد میگیریم که با تفکر قدم برداریم و قبل از انجام هر کاری، تفکر نماییم. فکر کردن با تفکر متفاوت است. به ما میگویند: اصلاً میخواهی فکر کنی؟ به چه چیزی میخواهی فکر کنی؟ به چه چیزی نباید فکر کنی؟ آیا میخواهی درمان شوی؟ چرا در بیرون از کنگره، پس از تلاشهای فراوان برای درمان، موفق نبودهایم؟ چون راه درست نبوده است.
در وادی دوم، بزرگترین مانع برای حرکت، نیروی منفی ناامیدی است. وقتی ناامید میشوید، اینگونه میپندارید که من نمیتوانم درمان شوم و با دیگران تفاوت دارم. ناامیدی نیروهایی را که یک مسافر برای حرکت و درمان در درون خود دارد، در نطفه خفه میکند و مانع از استفاده از این قدرتها و تواناییها برای درمان خود میشود.
در کتاب عشق، وادیها به شما میگویند که شما همچون کوه آتشفشان، سرشار از انرژی و قدرت هستید و میتوانید از این تواناییها استفاده کنید. اما چه چیزی مانع میشود؟ فقط ناامیدی. فقط مثلثی که به شما ضربه میزند و میگوید تو نمیتوانی این کار را انجام بدهی. تو میخواهی سیگار را ترک کنی؟ نه، سخت است. تو فعلاً اعتیاد به سیگار را داشته باش و مواد را کنار بگذار. زیباترین افکار به ذهن شما خطور میکند تا ناامیدتان کند و مانع از انجام آن کار شود.
در گذشته، من فکر میکردم که مگر میخواهم این جسم را با خود به گور ببرم؟ نباید آن را سالم ببرم؟ پس مواد، سیگار، الکل و چاقی را در آن میریزم و بعد میبرم. اما وقتی وارد کنگره شدم، به من گفتند اول تفکر کن. قدم بعدی این است: ناامید نباش. اگر بتوانید به نیروهای خفته خود دست پیدا کنید، میتوانید کارهایی انجام دهید که دنیا در آن متحیر بماند. هر کسی در هر شهر، در هر کاری، در درمان یا ترک سیگار، اگر به نیروهایی که در اختیار دارید دست یابید، فقط باید حرکت کنید.
رمز موفقیت این است: هرگاه ناامیدی به سراغتان آمد، فقط حرکت کنید و بگویید من میتوانم. همین. هیچ چیز خاصی لازم نیست. دفترچه OT، دفترچه سیگار و راهنما را در اختیار دارید؛ یعنی کسی که میداند راه را چگونه به شما نشان دهد، وجود دارد. در کنگره، فقط باید حرکت کنیم. کجا؟ طبق این قانون و اصول. اگر حرکت کنید، من، ابراهیم، توانستم اعتیاد و سیگارم را درمان کنم.
و مطمئن باشید که درمان جونز را نیز انجام خواهم داد، زیرا من هم اضافه وزن دارم و مشکلات خودم را دارم. این مشکل بعدی من است و باید آن را حل کنم. همه شما میتوانید به هر آنچه میخواهید برسید. فقط باید بیاموزیم که چگونه از این قوانین در زندگی خود استفاده کنیم. اگر این را یاد بگیریم، مطمئن باشید که موفق خواهید شد. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید، از همه شما سپاسگزارم.

تایپ: مسافر فرید لژیون پنجم، مسافر مهدی لژیون دوم، مسافر عباس لژیون پنجم
ویرایش: مسافر عباس لژیون پنجم
بازنگری و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
82