English Version
This Site Is Available In English

هر جا امید بیاید مثل نور عمل می‌کند

هر جا امید بیاید مثل نور عمل می‌کند

یازدهمین جلسه از دوره بیست و نهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی حسنانی با استادی راهنمای محترم مسافرسعید، نگهبانی مسافر محمد‌رضا و دبیری مسافر فرزاد با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر  آن روی من" در روز شنبه 06 اردیبهشت ماه 1404، ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

خیلی خوشحال هستم که خداوند یک بار دیگر این فرصت را به من داد که در جمع شما عزیزان باشم، دستور جلسه امروز دو قسمت دارد؛ قسمت اول، وادی دوم و تاثیر آن روی من است و قسمت دوم تولد اولین سال رهایی مسافر اکبر است.

به نظر من آموزش‌های کنگره آدرس خودمان را به خودمان می‌دهد، فکر می‌کنم بهترین نوشتاری که می‌تواند این آدرس را به من بدهد کتاب عشق و چهارده وادی برای رسیدن به خود است، از وادی اول که تفکر است شروع می‌شود و به وادی چهاردهم که عشق است می‌رسد.

چیزی که من متوجه شدم وادی‌های دوم، سوم و چهارم آفت‌های تفکر را بیان می‌کنند، هر سال این دستور جلسه که تکرار می‌شود من باید خودم را با سال قبل مقایسه کنم باید ببینم در سال قبل این دستور جلسه چه کمکی به من کرده است و الان که یک‌سال تجربه من بیشتر شده است چه کمکی می‌تواند برای سال آینده به من کند.

وادی دوم می‌خواهد ما را راهنمایی کند تا در دام و تله ناامیدی گرفتار نشویم، می‌گوید هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد و هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خودمان به هیچ فکر کنیم.

من برای خودم این وادی را اینگونه تعریف کرده‌ام که اگر جهان هستی را در ابعاد کوچک فرض کنیم، مانند یک ماشین است، این ماشین از قطعات ریز و درشت زیادی متشکل شده است و هر کدام از این قطعات کاری را انجام می‌دهد و از اهمیت خاصی برخوردار است، اگر شمع یا پلاتین این خودرو که قطعه کوچکی از آن می‌باشد خراب شود، این اتومبیل با آن وزن و حجم از کار می‌افتد و دیگر کاربردی ندارد، این وادی می‌خواهد به من بگوید حتی اگر نقش من در جهان هستی به اندازه همین پلاتین یا شمع کوچک باشد مهم است به حساب می‌آید زیرا وقتی خراب شود دیگر ماشین کار نمی‌کند.

ناامیدی عدم است مثل تاریکی، آقای مهندس بارها در این خصوص به ما آموزش داده‌اند، تاریکی از خودش ماهیتی ندارد و در صورتی که نور نباشد تاریکی پدیدار می‌شود، هر جا امید بیاید مثل نور عمل می‌کند و تاریکی ناامیدی محو می‌شود، به همین علت، این جمله‌ی ناامیدی یک سلاح در دست شیطان است، از نظر من درست نیست، زیرا کار شیطان القاء کردن است و شیطان فقط پیشنهاد می‌دهد و من هستم که تصمیم می‌گیرم آن کار را انجام بدهم یا ندهم.

زمانی که سفر اول بودم از خدا می‌خواستم که به من فرصت داده شود تا بتوانم اعتیادم را درمان کنم و معتاد از دنیا نروم، خدا را شکر که کنگره این امکان را در اختیار ما قرار می‌دهد که بتوانیم با قرار گرفتن در جایگاه های خدمتی در سفر دوم هم آموزش بگیریم و این خیلی با ارزش است و می‌تواند امید را در دل من دوباره زنده کند.

قسمت دوم دستور جلسه تولد یک سال رهایی اکبر می‌باشد، آقای مهندس می‌گویند که نباید رهجو را قضاوت کنیم ولی وقتی اکبر وارد لژیون من شد خیلی آشفته بود، از او خواستم تمام تخریب‌های خودش را بنویسد و برای جلسه بعد بیاورد و رفت نوشت و آورد و من هم برنامه او را دادم و به او گفتم باید سی‌دی بنویسد، جلسه بعد که آمد دیدم شش سی‌دی کامل نوشته، همانجا متوجه شدم او با بقیه کمی فرق دارد زیرا اکثر رهجوها را در این قسمت راهنما هول می‌دهد ولی اکبر خودش کارش را انجام داده بود و چهل سی‌دی را خیلی زود به اتمام رساند و در ادامه سی‌دی‌های هفتگی را می‌نوشت، اکبر اوایل فکر می‌کرد همسفرش از اعتیادش خبر ندارد و به همین دلیل او را به کنگره نمی‌آورد ولی من از او خواستم همسفرش را به کنگره بیاورد، جلسه بعد که آمد گفت موضوع را به همسفرم گفتم ولی او خیلی ناراحت شد ولی در ادمه همسفرش به کنگره آمد و ایشان هم خیلی عملکرد خوبی داشت، اکبر از همان ابتدای سفرش به دنبال خدمت کردن بود و هنوز هم هست، برای خودش و همسفرش بهترین ها را از خداوند خواستارم امیدوارم تک تک جایگاه های خدمتی کنگره را تجربه کند.

مشارکت مسافر اکبر: 
از راهنمای عزیزم آقا سعید که با سخاوت تمام و با بزرگواری و گشاده دستی من را راهنمایی کرد تا به این جایگاه برسم و همراه با خانواده‌ام این آرامش را تجربه کنم ممنونم، خدا را شکر می‌کنم برای وجود استاد که یکی از بزرگترین نعماتی است که به ما داد، از برادر لژیونی‌هایم و تمام بچه های کنگره که به من محبت داشتند تشکر می‌کنم، از گروه مرزبانی ممنونم که این بستر را فراهم کردند، من دوست ندارم راجع به قبل از حضورم در کنگره صحبت کنم پیش از کنگره من تعادل نداشتم خشم زیادی داشتم و یکم انسان منفی بودم ولی از وقتی وارد کنگره شدم همه چیز تغییر کرد، البته بواسطه تاریکی که داشتم تصور خوبی از کنگره نداشتم ولی همه چیز دست به دست هم داد تا درمان من اتفاق بیافتد، و در این مسیر بچه های لژیون 12 به من خیلی کمک کردند، من در ابتدا بابت درمان اعتیاد به کنگره نیامدم و مشکلم با سیگار کشیدنم بود روزی سه پاکت سیگار می‌کشیدم، به راهنمایم هم این موضوع را مطرح کردم و ایشان به من فقط می‌گفت تو ادامه بده درست می‌شود، این جمله من را در ادمه به رهایی رساند، از همسفرم که من را در آمدن به اینجا همراهی کرد ممنونم ایشان برای من نیروی مضاعف و کمک بزرگی بود، از نظر من یکی از مواردی که باعث می‌شود یک رهجو سفر خوبی داشته باشد همسفر قوی می‌باشد. از راهنمای سفر دومم حسین آقا رسولی هم خیلی ممنونم که باعث شد حضورم ادامه داشته باشم و در کنگره خدمت گزار باشم. همچنین از راهنمای همسفرم و همسرشان که در این مسیر به خانواده ما خیلی لطف کردند بسیار سپاسگزارم.

مشارکت راهنمای محترم همسفر خانم مرضیه:
در ابتدا خدارا شاکرم که در این بُعد از حیات به من اجازه خدمت کردن در جایگاه راهنمایی کنگره را داد ممنونم، از آقای مهندس بابت اینکه خیلی جوانمردانه تفکرشان را تبدیل به ساختاری کرد که ما در حال حاضر در آن قرار بگیریم و بتوانیم مسیرمان را پیدا کنیم و بدانیم به چه جهتی به این جهان آمده ایم و بتوانیم به انسانهایی که به دلیل گرفتاری در دام اعتیاد در حال تحمل درد و رنج بسیار هستند کمک کنیم.

تولد آقای اکبر را به همه شما عزیزان و به راهنماهای ایشان و همسفرشان تبریک می‌گویم، جلسه دومی بود که من لژیون تشکیل داده بودم، خانم منیره به لژیون من آمدند وقتی با ایشان صحبت کردم متوجه شدم فکر می‌کند مصرف همسرش فقط سیگار بوده، به او گفتم رفتی خانه چن تا سوال برایت می‌فرستم که از همسرت بپرس و می‌خواستم مسافرشان با پاسخ به آنها بگوید که مواد مخدر مصرف می‌کرده، به ایشان گفتم باید سی‌دی بنویسی که متوجه شدم قبل از حضور در لژیون سی‌دی نوشتن را بواسطه اینکه مسافرشان سی‌دی می‌نوشتند را شروع کرده بود، تمام تلاشش این بود که بچه هایشان متوجه مصرف مسافرشان نشود و سفر خوبی داشتند فقط کمی در زمان سقوط آزاد مسافرشان چالش داشتند و ناراضی بودند که مطمئناً راهنمای ایشان صلاحدیدشان را درنظر گرفته بودند، من خیلی تلاش کردم به خانم منیره کمک کنم تا حس‌های ایشان تغییر کند که در ادمه این موضوع با گرفتن آموزش و با منظم بودنشان درست شد، مطمئن هستم ایشان در ادامه از راهنما های خوب کنگره خواهند شد.

مشارکت همسفر، خانم منیره:
در ابتدا از آقای مهندس ممنونم که این بستر را برای ما فراهم کرد خدا را شکر که مسافرم اینجا آمد و درمان شد از آقا سعید راهنمای همسرم ممنونم، از خانم مرضیه که خیلی کمکم کردند تا ثابت قدم شوم ممنونم، مسافرم در سقوط آزادها خیلی اذیت شدند و گلایه می‌کردند، مخصوصاً زمانی که سقوط آزاد مجدد گرفت و باورش نمی‌شد ولی تحمل کرد و ادمه داد و همه چیز به خوبی تمام شد، از خواهر لژیونی‌هایم که کمکم کردند و حمایتم کردند ممنونم.

تهیه و تنظیم: گروه سایت نمایندگی حسنانی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .