هفتمین جلسه از دوره پنجم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی رازی؛ با استادی ایجنت محترم مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر ابوذر و دبیری موقت مسافر بهنام با دستور جلسه (( وادی دوم و تاثیر آن روی من) )) در روز شنبه ششم اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ راس ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.
.jpg)
سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر، خدا را شکر امروز در این جایگاه هستم برای خدمت کردن و آموزش گرفتن، دستور جلسه امروز دو بخش است، ابتدا وادی دوم و تاثیر آن روی من و در ادامه تولد جواد عزیز، کنگره ۶۰ آموزشهایی به ما میدهد که در هیچ کدام از دانشگاههای دنیا این آموزشها وجود ندارد، اگر هم وجود داشته باشد هزینههای بسیار سنگینی را باید پرداخت کنیم برای فراگیری آنها همانطور که خود ما در گرفتن این آموزشها تاوانهای سنگینی پرداخت کردیم، اما همین آموزشها هستند که میتوانند زندگی یک شخص را دگرگون کنند چون یک دانایی به شخص میدهد تا بتواند زندگی خود را بسازد، این آموزشها ۱۴ وادی را شامل میشود که دومین وادی می گوید هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمیدهد حتی اگر خود به هیچ فکر کند، دنیای اعتیاد به واسطه تاریک بودن هر شخصی را که در آن قرار بگیرد حتماً درگیر مشکلاتی خواهد کرد، وادی دوم میگوید که تمام مخلوقین فقط انسانها نیستند، بلکه درخت و هر چیزی که توسط خداوند خلق شده است جزو این مخلوقین می باشد که هر کدام مسئولیتی در این کره خاکی دارد، دنیای اعتیاد من این شکلی بود که همیشه فکر میکردم یا باید در حال پول درآوردن برای مصرف موادمخدر باشم یا باید دنبال جایی برای مصرف باشم، این مشکلها از جایی شروع شد که در سن ۱۲ سالگی سیگار را دست گرفتم و همیشه فکر میکردم که خوردن مشروب یا کشیدن سیگار تمام زندگی من است و حس بعد از مصرف مواد باعث می شد که متوجه نشوم مسئولیتی در این دنیا دارم، هیچکسی به واسطه اینکه مواد مصرف میکردم به من اعتماد نداشت، اما بعد از ورود به کنگره و رها شدن از بند مواد نه تنها به خودم بلکه به اشخاص دیگر هم که درگیر تاریکی مواد مخدر بودند توانستم کمک کنم، شاید همین بخشی از ماموریت من در این زندگی بوده، همه ما که از آموزش های کنگره بهره مند شده ایم بدهکار هستیم به نسل بعدی که میخواهد با همین دانش از چنگال مواد مخدر رها بشود، امروز که اجازه ورود به من داده شده است باید استفاده کنم موظفم که راهنما بشویم چون آنهایی که بیرون هستند منتظرند که در آینده راهنمای آنها بشویم و به آنها کمک کنیم، اما بخش دوم دستور جلسه تولد جوادعزیز است که باید دراین دستور جلسه تولدش برگزار می شد، شخصی که روزی با به هم ریختگی و توهم شدید وارد کنگره شد، ابتدا بنا نبود که من راهنمای جواد باشم اما اصرار زیاد جواد باعث شد که در لژیون بپذیرم، ابتدای ورود به لژیون گفت من سواد نوشتن ندارم و نمی توانم سی دی بنویسم، همان موقع جواب من این بود که باید سواد یاد بگیری، ابتدا قبول کرد اما بعد گفت من نمیتوانم بنویسم و رفت اما بعد از گذشت یکسال دوباره برگشت با حال خراب تر بطوری که می گفت صداهایی میشنوم، آدمایی هستند که با من صحبت می کند، گفتم باید طاقت بیاوری و تنها راه حل تو سفر کردن و درمان مواد مخدر است، جواد در هر کاری نه میآورد و فکر میکرد به درد هیچ کاری نمیخورد، جواد تاریکترین روزها را سپری کرد و شاید از خود من هم تاریکتر بود، اما با تلاش خودش چیزی را که گم کرده بود درون خودش پیدا کرد و طی ۱۰ ماه سفرش را انجام داد و به پایان رساند، هر کدام از ما میتوانیم هر کاری را که بخواهیم انجام دهیم و موفق باشیم، سپاسگزارم از توجه شما.

سخنان مسافر
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر، یکسال از رهایی من از بند اعتیاد میگذرد برای این نعمت بزرگ خداوند را شاکر هستم، تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمشان، تشکر میکنم از راهنمای عزیزم آقای مجتبی افشاری و تشکر میکنم از حضور تک تک شما عزیزان در این جشن، هر کدام از ما که درگیر موادمخدر شدیم قطعا تاریکی های بیشماری را تجربه کردیم و امروز در این بستر پربرکت قدردان کسانی هستیم که نور را برای ما به ارمغان آوردهاند، مسیر کنگره برای من که با کوله باری از تاریکی وارد شدم چیزی بجز عشق و محبت بی قید و شرط نبود البته بعد از ورودم هم دچار اشتباهاتی شدم و چندین بار در طول سفر اول لغزش داشتم تا اینکه شجاعت را یاد گرفتم، یادگرفتم که راهنما با عشق حقیقی و دانش منتظر است که مسیر درست را به من آموزش بدهد، وقتی مشکلات خودم را صادقانه با راهنما در میان گذاشتم و به دور از هر گونه دروغ صحبت کردم، آموزشی را دریافت کردم که راهگشای من شد، قبل از ورودم به کنگره ترکهای ناموفق زیادی داشتم و بارها در بیمارستان روانی بستری شدم، هیچ نتیجهی نگرفتم اما امروز با صراحت میگویم آموزشهای صحیح کنگره از طریق عشق حقیقی یک معلم راستین بود که توانست من را درمان کند بطوری که امروز بعد از گذشت یکسال هیچ گونه میلی به مصرف مواد ندارم و تمام تلاش خود را میکنم تا بتوانم خدمتگزار صادقی برای کنگره باشم، در آخر هم تشکر میکنم از آقای افشاری بابت همه زحماتی که برای من متحمل شد، تشکر میکنم از آقای مجتبی ایرانپور راهنمای سیگار خودم که با انتقال صحیح آموزشهای بسیار ناب کنگره توسط ایشان بود که توانستم بر وسوسههای سیگار غلبه کنم تشکر و قدردانی میکنم از ایشان، همچنین سپاسگزارم از راهنمای همسفرم خانم افسانه که از نمایندگی صبا تشریف آوردهاند، تشکر میکنم از راهنمای مادر عزیزم خانم بتول که واقعا قبول زحمت کردهاند در طول سفر اول در کنار مادرم بودند، در آخر هم سپاسگزارم از حضور همه شما عزیزان، ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
صحبت های راهنمای همسفر خانم بتول
سلام دوستان بتول هستم همسفر، خدارا شاکرم بابت یکسال رهایی این خانواده، تبریک میگویم به آقای مجتبی افشاری که زحمت زیادی کشیدهاند، به گروه مرزبانی خداقوت و خسته نباشید میگویم برای یکسال خدمت صادقانه و آرزوی موفقیت دارم برای همهی این بزرگواران، این تولد رو تبریک میگویم به خانم دریا و امیدوارم شاهد موفقیت پسر خود باشد، وقتی خانم دریا وارد لژیون شد در مقابل نوشتن سی دی مقاومت نشان میداد و میگفت سواد کمی دارم اما در ادامه و با گذشت مدت اندکی از ورودش، پیام اصلی کنگره را دریافت کرد و هر هفته با نوشتن سی دی های روز به جلسه میآمد، خدارا شکر هفته گذشته رهایی چهل سی دی را از دستان پر مهر آقای مهندس دریافت کرد، آرزوی موفقیت و خدمتگزار بودن برای ایشان دارم و امیدوارم در این راه موفق و پیروز باشند، در آخر این تولد را به همه عزیزان تبریک میگویم و سپاسگزارم از حضور همه شما، ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
صحبتهای راهنمای همسفر
سلام دوستان دریا هستم همسفر، خدارا شکر که جواد عزیزم از بند موادمخدر آزاد و رها شد و امروز در صراط مستقیم قدم بر میدارد، تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترمایشان، تشکر میکنم از آقای مجتبی افشاری راهنمای مسافرم که با صبوری زحمات زیادی برای ایشان کشیدهاند، تشکر میکنم از خانم بتول راهنمای خودم و همچنین تشکر میکنم از راهنمای دخترم خانم افسانه، این رهایی لطفی بود که شامل حال خانواده ما شد، در مسیر اعتیاد و مصرف مواد مخدر جواد، سختی های زیادی کشیدهایم، بطوری که بارها جواد را برای ترک به کمپها و روانشناس های مختلف، بیمارستانهای مختلف میبردیم اما هیچ نتیجهای در پی نداشت و با برگشتن به خانه روز از نو روزی از نو بود، خدارا شکر کنگره دروازه بهشتی بود که به روی خانواده ما باز شد و بهرهمند شدیم از این نعمت خداوندی، امروز جواد یکسال است که هیچ موادی مصرف نمیکند و این فقط با آموزشهای صحیح کنگره میسر شد، با تمام وجود از همه کسانی که برای جواد زحمت کشیدهاند تشکر میکنم و امیدوارم در ادامه بتوانیم ماهم ذرهای باشیم از این دریای بیکران محبت، ممنون و سپاسگزارم بابت حضور همه شما در این جشن، ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.

صحبتهای راهنمای همسفر، خانم افسانه،
سلام دوستان افسانه هستم یک همسفر، خدارا شکر که در کنگره حضور داریم، تشکر میکنم از آقای مهندس و خانواده محترشان، خداقوت میگوییم به همه خدمتگزاران کنگره، تبریک میگویم این تولد را در راس به آقای مهندس و در ادامه تبریک میگویم به آقای افشاری و همچنین تبریک میگویم به خانم بتول عزیز، آقا جواد و خانم الناز، اکثر انسانها نظرشان این است که زندگی یک بازی است، به نظر من کنگره۶۰ وقت اضافی بازی است که به ما داده شده تا گذشته خود را جبران کنیم و با سختیهایی که پشت سر گذاشتهایم با یادگرفتن فنبازی حرکت درست را در زمین اصلی بتوانیم اجرا کنیم، سیدیها، کتاب ها و آموزشهایی که در کنگره داده میشود همه منبع دانش هستند برای کسانی که تشنه آگاهی و درک میباشند و تمام تلاش خود را میکنند که درست سر موقع در جلسه حضور داشته باشند تا مطلب جدیدی را یاد بگیرند، اما حرکت صحیح و عمل سالم این است که من تمام اندوخته و آموزشهایی را که گرفته ام در خانواده و در جامعه اجرا کنم، الناز عزیز روز اول خنده بر لب داشت اما انبوهی از حس ناامیدی و ترس در وجودش پنهان بود، هیچ هدفی را برای خود تعیین نکرده بود، اما با تمام سختیها ماندگار شد و با حرکت صحیح آموزش های کنگره را گرفت و با تمرین و تکرار، در زندگی خودش پیاده کرد و امروز هدف وجودی خود را پیدا کرده و در راستای آن حرکت میکند و خدمتگزار خوبی برای کنگره است، آرزوی موفقیت در ادامه مسیر برای ایشان و همه کسانی که خواستار رهایی می باشند هستم، ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
.jpg)
سلام دوستان الناز هستم همسفر
خدارا شکر که امروز در این جایگاه هستم، خدارا شکر هستم برای این تولد و رهایی، از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم، از راهنمای مسافرم آقای افشاری تشکر میکنم، از راهنمای مادرم خانم بتول و راهنمای خود خانم افسانه تشکر میکنم، این بزرگواران زحمتهای زیادی را متحمل شدهاند تا امروز این تولد صورت بگیرد، همیشه چنین روزی را در ذهن خودم تصویر سازی میکردم، خدارا شکر میکنم در سایه مسافر عزیزم توانستم من هم در این جایگاه قرار بگیرم، جواد در ابتدا ورود حال خوبی نداشت و واقعا آقای افشاری صبر و حوصله به خرج داد تا این رهایی به ثمر برسد، راهنمای عزیزم خانم افسانه مثل یک مادر حقیقی در کنار ما بودند و در تمام مسیر با کلام خودشان ما را زنده کردند، آموزشهای ناب کنگره و انتقال صحیح آنها توسط راهنما بود که در ناامیدی امید را به ما نشان داد، در ادامه امیدوارم ما هم بتوانیم خدمتگزار صادقی برای کنگره باشیم، در آخر از همه عزیزانی که حضور پیدا کردند در این جشن قدردانی میکنم، ممنون که به صحبتهای من توجه کردید.
.jpg)
.jpg)
تایپ: مسافر سعید- مسافر سجاد
عکس و بارگذاری: مسافر سجاد
مرزبان کشیک: مسافر محمد
- تعداد بازدید از این مطلب :
372