English Version
This Site Is Available In English

وادی دوم سراسر امید است

وادی دوم سراسر امید است

بنام قدرت مطلق


نهمین جلسه از دوره سوم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی لواسان به استادی پهلوان احسان نگهبانی مسافر امیرطاها و دبیری مسافر منصور در تاریخ 6 اردیبهشت 1404 راس ساعت 17:00  با دستور جلسه وادی دوم آغاز بکار نمود.
عنوان وادی : (هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی نهد،هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم)

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان احسان هستم یک مسافر؛خداوند را سپاس از بابت امروز که سعادت خدمت در این نمایندگی را پیدا کردم تا استفاده کنم و آموزش بگیرم،از آقای مهندس حسین دژاکام  و خانواده محترمشان سپاسگذارم بابت آموزش هایی که به ما داده اند و از تمامی خدمتگذارانی که این نمایندگی را بوجود آوردند سپاسگذارم. امروز دستور جلسه در مورد نمایندگی ها است. چی می خواهد بگوید؟ اینکه تو بسیار مهم هستی، تو بیهوده نیستی،تو بسیار با ارزشی،تو برای خلقت بیهوده نیستی،تو بسیار اهمیت داری و اگر به این باور برسی که چقدر ویژه هستی، از اینجا بازی شروع می شود و به دیگران هم اهمیت خواهی داد و همین اهمیت ها است که نمایندگی لواسان را احداث کرد. یکسری انسان ها هستند که به دیگران نیز اهمیت می دهند اینها همین دوستانی هستند که از تهران آمده اند و در لواسان نمایندگی کنگره 60 را راه اندازی کردند. اول از همه خودشان به این نتیجه رسیدند که بر هیچ نیستند و برای اینکه این پیام را به گوش دیگران برسانند ، به این نقطه آمده اند. کسی که آمده گوشه ی لواسان یک تکه ای از بهشت را راه اندازی کرده فهمیده است که جنت و بهشت درون من است؛ زمانی که در طول درمان،سیستم خمر درونی من شروع به راه اندازی مجدد بکند متوجه خواهم شد که این نعمت بهشتی چیست. وقتی درون یک انسانی بهشت بشود، دوست دارد که بیرون را هم بهشت کند؛ این شخص برایش مهم است که یک نفر در افجه دارد خماری می کشد؛ یک نفردر لالان دارد خماری میکشد و برایت اهمیت دارد چرا؟ چون مزه بهشت را چشیدی. حکایت کنگره 60 این است، اول این وادی می گوید احسان؛ تو خیلی مهم هستی، همه ی موجودات مهم اند اما آخر اش هم می گوید یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور، سراسر امید می دهد . شما وادی دوم را نگاه کنید از کجا شروع می شود! سراسر امید است و این پستی و بلندی ها را می گذرانی و امکان ندارد گذر نکنی، این امید است و راه را نشان می دهد. در بخش اول باید یاد بگیرم که من مهم هستم و در بخش دوم اینکه تمام موجودات هستی مهم هستند. خداوند در سوره بقره به پشه اشاره می کند و می گوید من مثال می زنم به پشه و حیا نمی کنم و شرم نمیکنم که پشه را مثال می زنم . عظمت و قدرت را می بینم و علم می گوید پشه صد تا چشم دارد ، سنسور های حرارتی دارد و گرمای بدن انسان را از فاصله دور تشخیص می دهد، می تواند گروه خونی انسان را تشخیص بدهد، سه تا قلب دارد، رقیق کننده و بی حس کننده دارد و زمانی که نیش می زند انگار چرخه ی هستی را می گرداند و اگر همین پشه نباشد، اکوسیستم و چرخه ی حیات با مشکل مواجه خواهد شد. و خداوند افتخار می کند به پشه.پس من به عنوان انسان باید بدانم که بالاترین نعمت خداوند را دارم به نام اختیار که اگر روی کوه بایستم، کوه با خاک یکسان خواهد شد. اول سی دی وادی دوم آقای مهندس با غیبت شروع می کند و می گوید غیبت نکن. من فکر می کردم سی دی ها قدیمی هستند و می گفتم غیبت چه ربطی به وادی دوم دارد؟ بعد فهمیدم که من بسیار مهم هستم، آنقدر خاص و ارزشمند هستم که اهمیتی ندارد که بیهوده به دیگران فکر بکنم (غیبت ) بکنم. روزی که پیمان می بندیم باید یک سیاهه ای بنویسیم و زمانی که قلم به دست می گیریم، می فهمیم سر یک چیزایی جلوی خداوند شرمنده هستی و سرت پایین است، سر چیز های کوچک که هیچ ارزش و سودی نداشته اند. بعد از آموزش ها است که دیگر کلمات مهم نیستند و تنها مفهوم است که اهمیت پیدا می کند و جناب مهندس حسین دژاکام به ما سفارش کردند که به انسان ها آدرس صحیح خودشان را بدهید؛ تو آدرس ات این است؛ تو خیلی ارزشمند هستی. و زمانی که به این فهم برسم انتقلابی در من صورت خواهد داد و در راه راستین قدم خواهم گذاشت.در وادی چهاردهم می فهمیم که همه انسان ها مهم اند.

 

و ما از ظرفیت ها می گذریم. خداوند در کلام الله گفته است ما بر انسان هیچ تکلیفی را که نا توان باشد نسپردیم و اگر تکلیفی به کسی دادیم بر اساس توانایی اش است. یعنی اگر حتی تصور بکنم که کاری را می توانم بکنم؛ توان انجامش را هم دارم و خارج از دایره ظرفیت من نیست. اگر در فکرت می آید که دنور بشوی تو قطعا توان اش را داری زیرا این خداوند است که این الهامات را بر اساس توان و ظرفیت به تو می دهد. یکی از استادانم می گفت جهنم زمانی است که به تو ظرفیتی معادل 100 بدهند و تو تنها پنج عدد از آنرا استفاده بکنی و این جهنم مطلق است. ما داریم خودمان را پیدا می کنیم و اگر در آینه خودمان را کج میبینیم این آینه نیست که کج است. من دارم راستی خود را پیدا می کنم و حرکت می کنم. بچه های کنگره با این حرکت ها تا مرز زاهدان و خاف و ... شعبه زدند چون فهمیدند که تمام نفوس محترم اند و باید پیام رهایی را به آنها رساند. چند سال آینده راهنما ها کسانی می شوند که زبان انگلیسی را کامل بلد باشند و حد اقل فوق لیسانس داشته باشند که بتوانند در کشور های دیگر راهنمایی کنند. وسعت کنگره بسیار بزرگ است زیرا پشتیبان آن خداوند است و ما هم شدیم اسباب چه بسا اسباب الله بشویم و به مصرف کننده ها راهنمایی برسانیم و دردی از دردمندان که خواستار رهایی از بند اعتیاد هستند باشیم. از اینکه به صحبت های من گوش دادید از همه ی شما سپاسگذارم.

 

تایپ و تنظیم: مسافر علیرضا

عکس:مسافر بهنام

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .