در کنگره آموختهایم «هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. پای گفتگو با راهنما همسفر فاطمه از نمایندگی رضا مشهد نشستهایم که مظهر عشق و نمایانگر امیدواری هستند؛ کسانی که نور امید را در دل خود کاشتند و ثمره آن را به دیگران هدیه میکنند تا الگویی باشند برای تکتک همسفران. از طرف گروه سایت شما را به خواندن این مصاحبه مفید و آموزنده در باب دستور جلسه وادی دوم دعوت میکنیم انشاءالله نوری در مسیر زندگی جدید برای دیگران روشن شود».

همسفر فاطمه و مسافرشان مالک با بیش از پنج سال تخریب با آنتی ایکس مصرفی تریاک، شیره و حشیش وارد کنگره شدند. با متد DST و داروی OT به راهنمایی مسافر محسن و همسفر زهرا سفر کردند. در حال حاضر به مدت سه سال و دو ماه است که به لطف خدا و دستان پر مهر آقای مهندس آزاد و رها هستند. رشته ورزشی مسافر و همسفر در کنگره والیبال است.
وادی دوم چه پیام و چه تأثیری در زندگی یک همسفر میتواند داشته باشد؟
تنها چیزی که یک همسفر هنگام ورود به کنگره ندارد، امید به زندگی و آینده است. یک همسفر به دلیل ترکهای نافرجام و ناموفق مسافر خود و مشکلات زندگی، امید و انگیزه خود را کاملاً از دست داده است و چون؛ پیام و مفهوم این وادی حرکت از ناامیدی به سمت امیدواری است، بنابراین تأثیر و نقش آن در زندگی یک همسفر میتواند بسیار مهم و کاربردی باشد. این وادی بیان میکند، ای همسفر نگران و ناامید نباش و مطمئن باش مشکلات تو با تلاش و کوشش کمکم حل خواهد شد. باید سختیهای کار را بپذیری و در جهت حل آن اقدام نمایی. یک همسفر در واقع با دیدن مدلها و الگوهایی که در کنگره وجود دارد هر روز به زندگی امیدوارتر میشود. به عقیده من وادی دوم یکی از مهمترین وادیها است و من به عنوان یک همسفر با تمام وجود پیام این وادی را درک کردم.
ابتدای پیام وادی دوم در جمله (خوشحالیم که به جنگ نرم خود ادامه میدهیم) منظور از جنگ نرم چیست؟
آقای مهندس میفرمایند: منظور از جنگ نرم، جنگ با افکار و اندیشههای مخرب است، جنگی است بدون سلاح و خونریزی زیرا؛ همانطور که ذرهذره افکار و اندیشههای ما خراب شده است؛ میتوانیم آنها را کمکم پالایش و اصلاح کنیم و به سمت مثبت تغییر بدهیم.
چه چیزی باعث میشود که همسفر یا مسافر در زندگی احساس بیهودگی کند؟ و این چه تأثیراتی بر فرزندان دارد؟
عاملهای زیادی باعث میشود که یک همسفر یا مسافر احساس پوچی و تهیبودن کند، عامل اول عدم تولید مواد شبهافیونی یا عدم کارکرد درست سیستم ایکس و تولید مخدرهای طبیعی بدن است، در سیدی سیستم ایکس آقای مهندس میفرماید: اگر تمام ثروتهای دنیا برای تو باشد؛ ولی بدن تو سروتونین تولید نکند؛ تو به شدت افسرده و ناامید هستی، اگر چه ثروتمندترین فرد عالم باشی، عامل دیگر میتواند افکار و اندیشههای من باشد که اگر مثبت باشند زندگی من بهتر خواهد بود و اگر منفی باشد مشکلات من به مراتب بیشتر خواهد شد.
انسان باید تاریکیها را تجربه کند تا به عظمت روشناییها برسد؟ آیا بدون تجربه تاریکی نمیشود به روشنایی رسید؟
هیچگاه نمیشود بدون تجربه تاریکیها، روشنیها را درک کرد. به عنوان مثال: کسی که گرسنگی را تجربه کرده است؛ میتواند لذت خوردن یک وعده غذا را درک کند و هرچه بیشتر گرسنگی کشیده باشد لذت غذا خوردن برایش بیشتر و خوشایندتر است؛ به همین دلیل در کتاب۶۰ درجه گفته شده است، درد فراق لذت وصال را دوچندان میکند.
تاریکی یعنی عدم و از خود موجودیت ندارد؛ یعنی با بودن نور معنا میگیرد، وقتی نور نباشد تاریکی بهوجود میآید. بنابراین باید تاریکیها را کنار بزنیم و به گفته آقای مهندس تاریکیها از بین نمیرود مگر با زیاد شدن نور که در آن صورت تاریکی خود به خود از بین خواهد رفت.

با توجه به وادی دوم علت بیماری سایکوسوماتیک چیست؟
بیماری سایکوسوماتیک یا همان بیماریهای روانتنی که در اثر فکر و اندیشه خراب بهوجود میآید؛ باعث تخریب جسم میشود و جسم را بیمار میکند، این بیماری فقط بهخاطر نداشتن ایمان واقعی و اندیشههای مخرب است زیرا؛ کسی که به خداوند ایمان عمیق دارد ناامید نمیشود. ناامیدی از شیطان است و انسانی که ناامید میشود وجود خداوند را نادیده میگیرد، شیطان با ایجاد ترس از آینده و غصه خوردن انسان را ناامید میکند اما؛ اگر ما وادی دوم را خوب درک کنیم و آن را کاربردی نماییم؛ میتوانیم به زندگی و آینده امیدوار شویم و کمکم با اصلاح ذهن و اندیشه، بیماریهای روانتنی یا سایکوسوماتیک را در وجود خود از بین ببریم.
جمله پایان شب سیاه، سفید است و بعد از سیاهی شب، خورشید عالم تاب، طلوع خواهد کرد. اشاره به چه چیزی دارد؟
این جمله در واقع میگوید؛ مشکلات ما پایدار نیست و گذرا است و حل خواهد شد؛ زیرا قرار نیست که من تا ابد در رنج و سختی باشم مشکلات و سختیها زمان و مدت دارند و تمام خواهند شد و زندگی روی خوش خود را به من نشان خواهد داد، مشروط به اینکه من باور داشته باشم که پایان شب سیه سپید است.
وادی دوم از ناامیدی سخن میگوید. به نظر شما چگونه میتوان با آموزشهای کنگره از ناامیدی خارج شد؟ آیا شما این حس را تجربه کردهاید؟
برای خارج شدن از ناامیدی تنها راه این است که دانش انسان افزایش پیدا کند. زمانی که انسان آگاهی و دانش دارد حال او خوب است. ناامیدی انسان را در سکون میبرد و اجازه تجربه کردن را از انسان میگیرد و مانع میشود که انسان تجربیات جدید کسب کند و روی خوش زندگی را درک کند.
چه زمانی انسان اعتماد به نفس خود را از دست میدهد؟ و آیا به ناامیدی و مثلث دانایی ربط دارد؟
در وادی دوم گفته شده است؛ وقتی انسان با دیگران مشورت میکند و پیشنهاد آنها را انجام میدهد، اعتمادبهنفس او پایین میآید، بنابراین برای برگشت و بالا رفتن اعتماد به نفس، انسان باید با افراد با تجربه مشورت کند و از نظر و همفکری آنها استفاده کند؛ اما در نهایت تصمیمگیری با خود او باشد؛ چون اگر انسان همواره با افراد با تجربه و تحصیل کرده نشست و برخاست کند، تا زمانی که خود او تلاش نکند به نتیجه مطلوب نخواهد رسید؛ بنابراین برای برگشت اعتمادبهنفس من باید از قدرت درونی خود کمک بگیرم، باید مهارت کسب کنم و منتظر کمک دیگران نباشم، تنها کسی که میتواند به من کمک کند تلاش و قدرت و توانایی خود من است و ربط آن به مثلث دانایی این است که باید دانایی و آگاهی من بالا برود تا من بتوانم از رنج و مشکلات خارج شوم. تعریف دانایی تشخیص ماهیت خواستهها در هر رنگ و لباس است یعنی؛ من خواستههای خود را اگر آلوده به حسهای خراب است، تشخیص دهم و متوجه باشم که کاری که انجام میدهم درست است یا نادرست.
طراح سوال: همسفر زیبا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون چهارم)
ویراستاری و مصاحبهگر: همسفر جمیله رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ارسال همسفر آرامش رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رضا مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
230