English Version
This Site Is Available In English

قبله گم کردن یعنی از تعادل خارج شدن

قبله گم کردن یعنی از تعادل خارج شدن

بشكافيم آن‌چه كه شكافتني نيست... "ظرفيت، مسئوليت و قبله گم‌كردن" درواقع سه مؤلفه است که با تعاريف و مفاهیم متفاوت در دستور جلسه امروز قرار گرفته است. اين سه پارامتر هر كدام، در حقيقت برای انجام يا پايان رساندن هر عملی لازم و ضروری است؛ بنابراين به جهت فهميدن آن نيز در ابتدا بايد مفهوم لغوی و عاميانه آن‌ها را بدانیم تا بتوانيم آن‌ها را بهتر درک کنیم.
اگر بخواهيم اين سری از دستور جلسات را بهتر بفهميم، بايد اشاره‌ای به وادی نهم (نيرویی كه از كم شروع شود و به درجه بالا و بالاتر برسد، نقطه‌تحمل شكل مي‌گيريد) و همين‌طور وادی سوم (بايد دانست هيچ موجودی به ميزان خود انسان، به خويشتن خويش فكر نمی‌کند) و بعد وادي چهارم (در مسائل حياتی، به خداوند سپردن؛ یعنی سلب مسئوليت از خويشتن) داشته باشیم. در واقع اين وادي‌ها و فهميدن آن‌ها، ما را در درک بهتر از موضوع یاری می‌رسانند و به نوعی درباره مسئله سرنوشت به ما می‌گویند: خداوند، هيچ طرح‌و‌نگاری در تو ايجاد نمی‌كند، تو از قبل برنامه‌ريزی نشده‌ای، چيزي به نام سرنوشت وجود ندارد و سرنوشت، اختراع انسان‌های ترسو و بزدل است؛ كسانی كه نمي‌خواهند از زندگی خود چيز جديدی به دست بياورند؛ افراد تنبل و بی‌شهامت که تمام مسئوليت‌ها را گردن خدا می‌اندازند و آن را سرنوشت، قسمت و ... می‌نامند.
ظرفيت را اگر به مفهوم پذيرش موضوعات و مطالب در نظر بگیریم و يا به داشتن گنجايش؛ اصطلاحی كه در معادن و صنعت استفاده می‌شود تعبير کنیم و يا به مفهوم ظرف، اندازه، مقدار... معنا کنیم و يا همان كلمات و واژهايی كه در بعضی از محافل كوچه و خيابانی، رايج است به معني جنبه، خانه پر و ... بدانیم؛ به راحتی می‌توانيم برداشت درستی از اين كلمه داشته باشيم.
همان‌طور كه در وادی اشاره شده است، می‌توان گفت: انسان‌ها غالبا موجوداتی دارای نقاط تحمل مختلف و متفاوت هستند كه اين نقاط گاهی دامنه بسيار وسيع و اشكالی كاملاً متفاوت را دنبال می‌کنند؛ به عنوان مثال هر شخصی جهت پذيرش موضوعات متفاوت، ظرفيت‌های گوناگونی دارد كه اگر بخواهيم خارج از آن ظرفيت و تحمل به او فشار بياوريم، در‌واقع نوعی شوک فيزيولوژی در درون و فشاری مضاعف بر اعصاب و روان فرد وارد کرده‌ایم. اگر خوش‌بينانه به مسئله نگاه کنیم با مثالی اين‌گونه ادامه می‌دهیم: اگر شخصی را در نظر بياوريم كه تا به حال، به علت رعايت علائم راهنمايی و رانندگی و همچنين احتياط در راندن اتومبيل خود، حتي يك سانحه كوچك تصادف را تجربه ننموده است، اما به محض اين‌كه دچار يك تصادف نسبتاً ساده بشود؛ با از دست دادن برخی از موقعيت‌های فعلی خويش، علاوه بر اين‌كه دچار شوك فيزيولوژی می‌شود، از نظر افكار و روان نيز، انسانی نامتعادل و بی‌قرار می‌شود. از واژه مسئوليت چنین استنتاج می‌شود: چيزی كه قبلاً به من داده شده است، حتماً و قطعاً روزی، كسی آن را یا مسئولیت آن را يا پاسخی را از ما بابت آن چیز، دريافت خواهد كرد.
از آن‌ روزی که انسان آفريده شد؛ به‌مرور زمان و گذشت دوران، با دو ويژگی: انتخاب و اختيار نيز آشنا شد و به‌خوبی دانست كه تمامی آن‌ها، چيزي نبود جز مسئوليت، مسئوليت جان، جسم و اداره شهر وجودی خويش!
در حقيقت انسان با تمام صفات خداوندی و از طرفی خصلت‌های خوب و بد، زشت و زيبا خلق شد تا خود، بتواند از عهده كليه مسائل خود برآيد؛ درواقع با گسيل شدن پيامبران و راويان، قانون مسئوليت در ادامه كار به آن‌ها واگذار شد. انسان بايد بداند كه با قرار گرفتن در اين جسم و نيز اجرای قوانين، خود را فردی مسئوليت‌پذير و منجي خود بداند كه روزی قاعدتاً از او خواهند پرسيد چه كرده‌اي؟!
در گذشته منِ همسفر اغلب مسئوليت‌ها را بدون در نظر گرفتن عاقبت آن‌ها، به سادگي و راحتي مي‌پذيرفتم و به سهولت هم از آن می‌گذشتم، اگر انسان قبل از هر اقدام و حركتی، به پايان كار و عواقب آن بیندیشد كه آيا واقعاً ظرفيت و پذيرش لازم را دارد يا خير؟ آن امر روزی با تفكر، تجربه و آموزش محقق می‌گردد؛ سپس با برنامه‌ريزی صحیح و نظم درون خويش و همين‌طور مشورت گرفتن از ديگران، می‌تواند انسانی مسئوليت‌پذير باشد. ضمناً بايد دانست هيچ‌گاه تا مسئوليتی را به پايان نرسانده‌ايم، نباید به مسئوليت ديگری فكر کنیم. می‌بايست پايان هر مسئوليت را نقطه‌ای بگذاريم تا بتوانيم به مسئوليت ديگری فكر کنیم.
" ان الانسان لربه لکنود" انسان نسبت به رب خويش ناسپاس است. قبله گم كردن؛ یعنی از تعادل خارج گشتن، به سيم آخر زدن، كم آوردن، خود را گم كردن، از كنترل خارج شدن، نق زدن، از مسير واقعی (صراط مستقیم) خارج گشتن و به اصطلاح ما لكنود شدن...

پس بايد دانست که عدم ظرفيت لازم در پذیرش مسئوليت‌های جدید، منجر به تخريب روح، روان و همين‌طور اختلال در عملكرد امور اجرايی ما خواهد شد. اين موضوع نه تنها باعث پيشرفت و توسعه در مسئوليت ما نخواهد شد، بلكه مسبب ناآرامی‌ها و تحريک و به‌هم‌ريختگي شهر دروني ما نيز خواهد شد. در این صورت ناگزير و ناچار نسبت به وقايع و اتفاقات پيش‌آمده، واکنش‌های منفی و معكوس نشان می‌دهيم و به تبع آن دچار ياس، نااميدي و سرخوردگی می‌شويم؛ آن‌وقت همه را در اين امر مقصر می‌دانیم و روحیه طلبكارانه به خود می‌گيريم.
بنده معتقدم: انسانی که قبله خود را گم کرده است؛ مصداق فردي است كه در مسئوليت جديد و تازه خويش، همواره با چشمانی بسته حركت می‌کند، بدون آن‌كه شكرگزار ديگری باشد؛ در واقع او پس از رسيدن به حال خوش يا همان تعادل نسبی، نسبت به رب، مربي و راهنمايان خود، بی‌تفاوت و یا ناسپاس می‌شود. در حقيقت به نوعی دچار منيت و تكبر می‌شود؛ به چنين افرادی در اصطلاح می‌گوييم: شخص قبله خود را گم کرده است! چه تعبير زيبايي، چه كلمه با مسمایی! تو هميشه بايد ظرفيت و پذيرش خودت را بالا ببری و قابليت جذب مطالب را داشته باشی. براي اين منظور، بايد يك خدمتگزار واقعی باشی و خدمتگزار واقعی نمی‌تواند وقتش را صرف مسائل بی‌اهميت و يا صرف خوشگذرانی و پرداختن به ضدارزش‌ها کند. برای دوری از ضد‌ارزش‌ها بايستی خود را پرورش بدهد (پالايش يا تزكيه نفس).
ظرفيت و مسئوليت دو قاعده و موضوعی هستند كه می‌بايست در كنار هم قرار داشته باشند و به صورتی لازم و ملزوم هم باشند. گاهي اوقات جهت استفاده از آن دو، به يك قاعده متوسل می‌شويم و گاهی نيز، از يكي ديگر.
براي به وجود آوردن ظرفيت لازم، ممكن است فرد مورد نظر را وارد بازی مسئوليت نماييم، تا آرام آرام نقطه تحمل، ظرفيت و يا گنجايش شخص به حد و اندازه مناسب برسد.
گاهی نيز لازم است جهت برخورداری از مسئوليت‌های سنگين، شخص را وادار کنیم که حتماً از پتانسيل خود برای رسیدن به دانايي لازم استفاده کند، سپس به او مسئوليت بدهيم. نكته حائز اهميت در این‌جاست: هميشه فرصت اشتباه كردن را به همنوعان خويش مي‌دهيم، اما فرصت اين‌كه شخص بخواهد آن جايگاه را به چشم امتياز يا منصب نگاه کند نمی‌دهیم، چون این موضوع منجر به خطرات احتمالي می‌شود و ممکن است شخص از دايره گردباد خارج شود و يا قبله خود را گم کند. اين عمل، اجتناب‌ناپذير است و ممكن است فرد مذكور، ناخواسته الگويی شود براي ديگران؛ از اين‌رو بايستی با نهايت دقت، تعمق، تفكر و بررسی‌های لازم، انجام پذيرد. در حقيقت اعتقاد بنده بر اين است که هر مسئوليتی كه به ما داده می‌شود، يك فرصت است برای ما و همين‌طور آموزش‌هايی را به همراه دارد. بايد بدانيم که همه ما همسفر و مسافريم، همه ما نگهبانيم، نگهبان جسم، روح و شهر وجودي خويش. بايد بدانيم اين ميزان آگاهی و دانايی ما است كه ظرفيت ما انسان‌ها را در برخی موضوعات مشخص می‌کند. انسان مسئوليت‌پذير هميشه كاسه ظرفيت يا ترازوی سنجش خود را پر از آگاهی می‌کند تا با تفكر، تجربه و آموزش‌هايی كه گرفته است، مسئوليت خود را به نمايش بگذارد. او به‌خوبی فهميده است که اگر نتواند سپاسگزار و شكرگزار آن فرصتی باشد كه به او داده شده است، تبديل به يك انسان بی‌تعادل و بی‌ثبات خواهد شد و آن‌گاه رسيدن به اهدافی كه در نظر دارد، براي او غير ممكن می‌شود. خداوندا آن‌چه را به من عطا نما كه تو خود می‌خواهی، نه آن‌چه من می‌خواهم؛ آن‌چه را به من عطا ننما كه تو نمی‌خواهی و من می‌خواهم.

نویسنده: همسفر صبا
رابط خبری: همسفر سمیرا رهجو راهنما همسفر هدی(لژیون دوم )
ویرایش : همسفر مریم دبیر سایت
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .