جلسه دوم از دوره دهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی چرمهین ویژه مسافران با استادی دیدهبان محترم کامران شریفیان، نگهبانی مسافر ابراهیم و دبیری مسافر محسن با دستورجلسه " ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن " سهشنبه 2 اردیبهشت 1404 ساعت 17 آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان کامران هستم یک مسافر، خداوند را شاکرم که فرصتی دست داد امروز در خدمت شما عزیزان در نمایندگی چرمهین باشم. خدا قوت به همه عزیزان خدمتگزار در بخشهای مختلف. امیدوارم همگی در مسیری که در پیش داریم، خداوند یار و یاورمان باشد و به خواستههای قلبیمان برسیم. از مهندس سپاسگزاریم بابت این علم غنی و بهروزی که در اختیار ما قرار دادند تا بتوانیم از این مسیر و این علم استفاده کنیم و هم خودمان را بسازیم، هم زندگیمان را، و هم به اهدافی که در زندگی دنبال میکنیم برسیم. این فرصتی که در این برهه از حیات در اختیار ما قرار گرفته، بسیار مغتنم است. درست است که همه ما در مسیر زندگی تلخیهای زیادی را تحمل کردیم و در تاریکیهای اعتیاد فشارهای زیادی را متحمل شدیم و آسیبهای زیادی به خودمان و خانوادههایمان زدیم، ولی خدا را شکر امروز توسط این علمی که مهندس در اختیار ما قرار داده، واقعاً اگر کسی خواستهی قلبی برای ساختن داشته باشد، میتواند هر آنچه را که از دست داده، چه از نظر جسمی و روحی، چه از نظر زندگی و فرصتها، دوباره بازسازی کند. این وعدهای است برای انسانهایی که بخواهند و در مسیر درست قدم بردارند، قطعاً خداوند یاری میکند و این اتفاق خواهد افتاد. ما در طول این سالها در کنگره شاهد بودیم بچههایی که از قعر جهنم سفر خود را شروع کردند، اما امروز در بهترین موقعیت اجتماعی و خانوادگی قرار دارند؛ اگر در تحصیل، بهترین درسها را میخوانند و اگر در کار، بهترین کاسب و بهترین درآمد را دارند. این واقعیت برای هر انسانی در کنگره اتفاق میافتد، به شرطی که واقعاً آن گذشته را کنار بگذارید و بخواهید انسان دیگری شوید، از آن درس بگیرید و یک زندگی جدید برای خود بسازید. نمیشود روی لانهی عنکبوت خانه بنا کرد؛ باید از این فرصت و این علم استفاده کرد تا هر آنچه از دست رفته دوباره به ما برگردد.
دستور جلسهای که این هفته قرار داده شده، به نظرم بسیار مهم است برای عزیزانی که میخواهند خودشان را پیدا کنند. به قول آقای امین، بیشتر مشکلاتی که الان درگیرش هستیم و شاید افرادی که در کنگره نمیتوانند حرکت خوبی انجام دهند، تنها یک دلیل دارد: اینکه ما نقطهی صفر خودمان را نمیدانیم کجاست. یعنی نمیدانیم الان در چه موقعیتی ایستادهایم. وقتی ندانیم در چه موقعیتی ایستادهایم، هرچقدر هم آموزشها، راهنما و سیدیها بگویند این کار را بکن، از آن ور برو، چون مبدأ را نمیدانم، طبیعتاً نمیتوانم حرکتی انجام دهم. بنابراین مهم این است که وقتی از این در [کنگره] وارد میشویم، فکر کنیم هیچی نمیدانیم و صلاح و خیر من در این است که به آنچه کنگره و راهنمایم میگویند عمل کنم و هیچ پرسشی نداشته باشم. پرسشگر بودن برای سفر اول نیست. کسانی که خیلی تجسس میکنند، خیلی میخواهند بگردند و از راهنما یا کنگره ایراد بگیرند، معمولاً با یک داشتهای وارد کنگره شدهاند و طبیعتاً چیزی هم به دست نمیآورند، چون میخواهند بر پایهی همان اعتقادات گذشتهی خود یک ساختاری بنا کنند که این نشدنی است. مهمترین مسئله این است که ما در درجه اول در کنگره فقط مطیع و فرمانبردار باشیم و هر آنچه راهنما میگوید را تمام و کمال اجرا کنیم تا بعد به نتایجش دست پیدا کنیم، چون تا اجرا نکنیم نتیجهای به ما داده نمیشود. قطعاً باید ابتدا اجرا کرد.
مسئلهی بعدی قوانین کنگره است. قوانین کنگره در طول این ۲۷ سال بارها مورد بازبینی قرار گرفته و تمام کم و کاستیهایش برطرف شده است. امروز اگر میبینیم در نمایندگیها و شعب کنگره حرکتهای خوبی صورت میگیرد و کنگره در مسیری ایمن و امن به مسیر خود ادامه میدهد و رشد میکند، به دلیل اجرای قوانین است. ما باید قوانین کنگره را بدون چون و چرا اجرا کنیم و تصور نکنیم اگر موقعیتی داریم میتوانیم از این قوانین تخطی کنیم و نادیده بگیریم آنها را، من ندیدهام کسی که از این قوانین عدول کند و آسیب نبیند. مهمترین مسئله این است که خود آن شخص باعث میشود از مسیر خارج شود. پس به این نقطه میرسیم که وقتی وارد کنگره میشویم، کاملاً مطیع باشیم و به حرفهای راهنما و مسئولین گوش کنیم و انجام دهیم. وقتی انجام دادیم، شرایطی برای فرد مهیا میشود که میفهمد راه درست چیست. مسئلهی مهم این است که من در کنگره حال خوبی داشته باشم. حال خوش داشتن در کنگره نشاندهندهی در مسیر بودن است. اگر یک روز ناخوشیم و حالمون خوب نیست، باید بگردیم ببینیم کجاها مسیر را بیراهه رفتیم.
آنچه در کنگره مهم است و باید به آن توجه کنم این است که کنگره بر اساس حمایتهای افرادی مثل خود ما پا گرفته. فردی مثل خود من یک روزی روی این صندلی نشسته، این مسیر را رفته و امروز هم دارد برای من این مسیر را تعریف میکند. اگر قرار است من ایمن به آن هدفی که در کنگره دارم برسم، باید کاملاً مطیع راهنما و حرفهایش باشم تا بتوانم ایمنی مسیر را طی کنم.
بنابراین باید به آن فرد ایمان بیاورم، چون خودش راه را رفته. یکی از مسائلی که شاید کمتر با آن مواجه میشویم این است که در حل مسائل و مشکلاتمان به سراغ افرادی میرویم که آن مسیر را طی نکردهاند، و این یکی از عواملی است که شاید جواب کار درست را به ما ندهد. بنابراین در کنگره میشود اعتماد کرد، چون الگوهایی را میبینیم که کاملاً قابل مشاهده هستند و باید ایمان بیاوریم که حرفهایشان واقعاً درست است و از حقیقتی میگویند که خودشان کاملاً از آن پر هستند.
مسئلهی مسئولیتپذیری در کنگره از همین جا شروع میشود. برای فردی که وارد کنگره میشود، یکسری مسئولیتها توسط سیستم تعریف میشود. وقتی وارد کنگره میشود، شخص باید در مقابل این مسئولیتهایی که از او خواسته شده پاسخگو باشد. نمیتواند بگوید من اجرا نمیکنم، اینجا دلبخواهی نیست، چون من خودم قبول کردم وارد این سیستم شوم، کسی مرا به اجبار وارد این سیستم نکرده است. بنابراین کنگره میتواند در مورد نحوهی عملکرد افراد سوال کند: چرا غیبت کردی؟ شخص باید پاسخ دهد. چرا این کار را درست انجام ندادی؟ چرا اینجا تخطی کردین؟ چرا اینجا حرمتها رو زیر پا گذاشتین؟ درست است که از نظر اعتیاد همه یکسانیم، ولی از نظر جایگاههایی که در مسیر به دست میآوریم، انسانها متفاوت میشوند و باید در مقابل جایگاهی که کسب میکنند پاسخگو باشند. اصلاً مسئول بودن یعنی پاسخگو بودن. خداوند هم انسان را پاسخگو آفریده است. انسان اساساً پاسخگو آفریده شده، باید در مقابل آنچه به او داده شده پاسخ بدهد. خداوند همهچیز را در اختیار ما قرار داده، بعد ما پاسخ ندهیم که چگونه استفاده کردیم؟ مگر میشود مفت و مجانی چیزی را در اختیار کسی بگذارند و انسان در مقابلش پاسخ ندهد؟ هر چیزی که در اختیار انسان قرار داده شده بهایی دارد. بهای زندگی چیست؟ بهای این حیات ما چیست؟ البته به قول آقای مهندس، حیات و زندگی در اختیار ما قرار گرفته که از آن لذت ببریم، ولی همهچیز در هستی در اختیار من قرار گرفته، من در مقابل این هستی چه کار میکنم؟ من به عنوان یک انسان در مقابل این هستی چه میدهم؟ این سوالی است که من باید از خودم بپرسم. انسانهایی در مسیر زندگی و اهدافی که دنبال میکنند موفق میشوند که کاملاً مسئولیتپذیر باشند. مسئولیتپذیری یکی از فاکتورهای آرامش است. آقای مهندس در حلقههای آسمانی این را توضیح دادهاند که کسی که بخواهد آرامش داشته باشد باید قوانین را اجرا کند، کسی هم که بخواهد قوانین را اجرا کند باید کاملاً از فرامین عقلش تبعیت کند، کسی هم که بخواهد از فرامین عقلش تبعیت کند نیاز به دانایی دارد. یعنی زندگی کردن نیاز به دانایی دارد. نمیشود همینجوری بدون هیچ صورت مسئلهای زندگی را پیش ببریم. قطعاً زندگی صورت مسئله میخواهد و این صورت مسئله در کنگره در اختیار ما قرار گرفته.
بعضا دیده شده انسانهایی که در اثر عدم مسئولیتپذیری و عدول از قوانین دچار مشکل میشوند، برای اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند شروع میکنند به ایراد گرفتن از این و آن. اینها افرادی هستند که معمولاً خودشان مسئولیتی درست انجام ندادهاند و در انجام مسئولیتها کوتاهی کردهاند. آنچه ما در کنگره تحصیل میکنیم باید نتیجه بدهد. به قول آقای مهندس، اگر درسی میخوانید، اگر پزشکی میخوانید، قرار است یک روز پزشک شوید و از طریق این علم به انسانها کمک کنید. ما در کنگره داریم تحصیل میکنیم و قرار است این تحصیل یک روزی به درد ما بخورد. قرار است از این استفاده بکنیم حالا در کارمان، در زندگیمان، در کسب و کار، در مسائل اجتماعی، در مسائل دنیایی و غیردنیایی. قرار است این تحصیل یه جایی به درد من بخورد. اگر من بیایم اینجا یاد بگیرم و عمل نکنم، با کسی که بیرون از کنگره است و نمیداند، چه تفاوتی دارم؟ من یاد گرفتم عمل نمیکنم، بیرونی هم بلد نیست عمل نمیکند. به نظرم بار مسئولیت من سنگینتر است، چون دانستم و عمل نکردم. اما آن بیرونی بنده خدا میگوید من ندانستم و کسی هم یادم نداد. ما اینجا یاد میگیریم و اینجا باید اجرا کنیم، چون اگر اجرا نکنیم، باید در مقابلش پاسخگو باشیم.
معمولا انسانها در کنگره شروع میکنند به نق زدن و به نوعی قبلهی خود را گم میکنند که ظرفیتهای لازم برای انجام مسئولیتها را در خودشان به وجود نیاوردهاند. ما در کنگره میگوییم کنگره مکانی است که داریم تمرین میکنیم برای زندگی بیرون. در کنگره ظرفیتسازی میکنیم برای اینکه بیرون بتوانیم اجرا کنیم. ما چگونه در کنگره ظرفیتسازی میکنیم؟ میگویند باید صبر کنی ظرفیتش را به دست بیاوری بعد مسئولیت بگیری، نه اینطوری نیست، در این صورت هیچ وقت ظرفیت به وجود نمیآید. ما باید بیاییم مسئولیت بگیریم و وظایفی که داریم را درست اجرا کنیم. حالا ممکن است یک وقتایی هم ایراداتی باشد، ولی بعد برگردیم و ایرادات خودمان را برطرف کنیم.
این برطرف کردن ایرادات و نواقص در عملکرد در خدمت باعث میشود ما ظرفیت خودمان را بالا ببریم. مثلاً من کامران وقتی از یک نگاهی میرنجم، وقتی از یک حرفی میرنجم، این زخمی درون من است و باید ترمیم شود. من ظرفیت این را ندارم که الان مثلاً حرف تندی بشنوم، ولی باید با تمرین کردن در خدمت، این را در خودم به وجود بیاورم، با آموزش، با دانایی که به دست میآورم، ظرفیت خودم را بالا ببرم. معمولا افراد در کنگره تمرین میکنند تا این ظرفیت آرام آرام بالا برود و بتوانند مسئولیتهای سنگینتری را به عهده بگیرند. سیستم خداوند هم همین است؛ انسانها را بیدلیل در معرض آموزش و در شرایط سخت قرار نمیدهد. تمرین در موارد لازم. سیستم ازشان استفاده میکند. هیچ انسانی بدون دلیل در هستی پا نگذاشته، منتها اینکه من چه ظرفیتی در هستی در خودم به وجود بیاورم، از نظر جایگاه انسانی، این مرتبهی انسان را تعیین میکند برای اینکه در مراحل بعدی حیات در چه نقطهای دوباره بتوانیم خدمت انجام دهیم و در سیستم خلقت مورد استفاده قرار بگیریم. امیدوارم که همه با آموزشهایی که در کنگره میگیریم، هم ظرفیتهای درونی و هم ظرفیت های بیرونی خودمان را از نظر توانمندی بالا ببریم و عضو خوب و مفیدی هم برای جامعه و هم برای زندگی خودمان باشیم.

تایپ : مسافر رضا
ارسال : مسافر عسگر
- تعداد بازدید از این مطلب :
265