جلسه پنجم از دوره سی و هشتم سری کارگاههای آموزشی، خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شیخبهایی اصفهان با استادی مسافر مالک و نگهبانی مسافر حجت و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)» در روز سهشنبه ۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ شروع به کار نمود.
-
خلاصه سخنان استاد:
-
سلام دوستان مالک هستم یک مسافر
-
سپاسگزارم از ایجنت، مرزبانان محترم، راهنمای عزیزم آقا ابوالفضل، نگهبان محترم و دبیر ایشان بابت اینکه اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم و از شما عزیزان آموزش بگیرم. دستور جلسه این هفته ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن) میباشد.
-
برداشتی که من در طول سفرم از این دستور جلسه داشتم، پنهانترین ویژگی اخلاقی یک انسان، ظرفیت یک انسان میباشد. یعنی ظرفیت ما وقتی با دیگران ارتباط برقرار میکنیم مشخص میشود و در زندگی باید در شناخت اطرافیان صبور باشیم تا بهتر بتوانیم دیگران را بشناسیم. وقتی در زندگی کسی اخلاق و رفتارش با ما تغییر کرده، باید بدانیم ما بیش از ظرفیت آن شخص با ایشان برخورد نمودهایم. بنده قبل از ورودم به کنگره ظرفیت خیلی ناچیزی داشتم و بیشتر مشکلات و اهدافم را با درگیری فیزیکی پیش میبردم.
-
انسانها دارای حق انتخاب هستند و خصوصیات تمام نباتات و حیوانات در انسان ذخیره شده است. برای همین میتواند یک مسئولیت را بپذیرد و زمانی که پذیرفت، باید ظرفیت آن مسئولیت درونش شکل بگیرد و این موضوع هم در جهت ارزشها و ضدارزشها صدق میکند. حالا ما در مسیر ارزشها قدم میگذاریم، قبل از این در مسیر ضدارزشها خیلی تلاش کردیم به یک جایگاهی برسیم ولی نرسیدیم. بنده همه زندگی خود را باختم و بعد وارد کنگره شدم و دیگر نباید در جهت ضدارزشها قدم بردارم و باید در مسیر ارزشها، استوار و محکم پیش بروم تا انشالله به هدفم برسم.
-
جناب مهندس یک شعر در سیدی ظرفیت و مسئولیت از مولانا مطرح میکنند که برداشت بنده از شعر این بود. ما نمیدانیم قبل از اینکه وارد این نفس شویم در چه مرحلهای از نفس بودیم، حالا که وارد کنگره شدیم نفسمان را شناختیم و باید ضدارزشها را از خودمان دور کنیم؛ یعنی آن چیزهایی که در شأن و شخصیت یک انسان نیست را از خودمان دور کنیم.
-
داستان خارکن و حضرت موسی را اینگونه نقل میکنند که روزی خارکنی از حضرت موسی تیشهای خواست که بتواند راحتتر به خارکنی بپردازد. بعد از چند بار درخواست، حضرت موسی یک تیشه در اختیار او قرار میدهد. او تیشه را به ریشه مردم میزند. حضرت موسی به او میگوید: «تو را تیشه دادم که هیزم کنی، ندادم که بنیاد مردم کنی».
-
این در مورد ما هم صدق میکند. من که در سفر دوم هستم، اگر نتوانم خدمت درست انجام بدهم به همنوع خودم، به یک سفر اولی و یک تازه وارد آسیب میزنم. من نوعی باید سعی کنم در سفر دوم خودم رابهتر بشناسم تا بتوانم خدمت صادقانه انجام دهم. سلامتی هم همینگونه است، سلامتی خود را با تلاش به دست آوردهایم پس باید قدر آن را بدانیم. اینکه من بعد از این همه آسیب، سفر انجام بدهم و به درمان برسم؛ اما بعد از سفر وقتی حالم را میپرسند، بگویم مثلاً پای من هنوز درد میکند یا کمرم هنوز درد میکند و دنبال بهانه بگردم باعث آسیب میشود.
-
باید قدرت تحمل خود را افزایش دهیم و آگاهی لازم را در کنگره کسب کنیم تا بتوانیم زندگی خوبی برای خود و اطرافیانمان رقم بزنیم. به نظر من گم کردن قبله ناشی از منیت است. اگر وارد کنگره شوم؛ اما آموزش لازم را دریافت نکنم، قبلهام را گم میکنم، به این معنا که شناخت کاملی از خود پیدا نمیکنم و در جایگاه خدمتی قرار میگیرم؛ اما به درستی خدمت نمیکنم. برای چه هدفی تلاش میکنم؟ آیا به کنگره آمدهام که فقط به حال خوش برسم و سپس بروم؟ نه! اینطور نیست. من به کنگره آمدهام تا به تکامل برسم و بعد از آن به حال خوش دست یابم. این مکان، احیای جمعیت انسانی است. وقتی من به حال خوش برسم، خانوادهام نیز به حال خوش خواهند رسید. خانوادهام هم به آموزشهای کنگره نیاز دارند؛ هرچند نمیتوانند وارد کنگره شوند؛ اما با آموزشهایی که میگیرم و زندگیای که برای آنها میسازم به آنها نیز آموزش میدهم. بابت این مسیر هموار، از آقای مهندس سپاسگزارم و همچنین از راهنمای سفر اولم آقا سینا و راهنمای سفر دومم آقا ابوالفضل نیز سپاسگزارم.
-
آنچه را گفتم همه از بهر دوست
-
از زبان خود نبود، از کلام اوست
-
تایپ: مسافر مهدی (لژیون۲۳)، مسافر مجتبی (لژیون۲۳)
-
ویراستار: مسافر حسین (لژیون۲۳)، مسافر مهدی (لژیون۱۶)
-
سیستم صوتی و دیتاشو: مسافر مهران (لژیون۴)، مسافر محمد (لژیون۱۹)
-
عکاس: مسافر نیما (لژیون۵)
-
مرزبان خبری: مسافر میلاد (لژیون۱۹)
-
تهیه و ارسال: مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
207