جلسه دهم از دورششم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی الوند با استادی مسافر وحید، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری همسفر محمد با دستور جلسه "ظرفیت و مسئولیت(قبله گم کردن)" روز سهشنبه دوم اردیبهشت 1404 رأس ساعت 17 آغاز به کارکرد.
سخنان استاد:
از نگهبان ودبیر و عزیزانی که زحمت کشیدند تا من در این جایگاه آموزش بگیرم کمال تشکر رادارم تمام صحبتهای امروز من مربوط به خودم میباشد از چگونگی سفرم و احساسی که این روزها تجربه میکنم من سال 1400 سه جلسه در شعبه کاسپین حضور داشتم که شروع به درمان نکردم تا شروع سفر بعدی دو سال گذشت سه جلسه آمدم و راهنما انتخاب کردم من درگذشته خیلی چیزها را از دست دادم و همچنان در حال از دست دادن آن هستم چون ظرفیت ان در من به وجود نیامده است خدا را شکر میکنم چون از دوستان بسیار خوبی بهرهمندم،در سه ماه اول سفرم همهچیز عالی بود ولی اندکاندک مشکلات نمایان شدند که اکثراً بهطور جسمی و فیزیکی بودند سفر اولم به پایان رسید همیشه راهنمایم میگفت سفرا صلی سفر دوم است این را نمیگویم که کسی که در این جایگاه نیست بترسد و سفر خودرا به پایان نرساند.
.jpg)
من باور دارم که تنها در کنگره 60 است که انسان به درمان میرسد من هر چه از کنگره طلب کردم به آن رسیدم و اگر نرسیدم ایمان من ضعیف بودایمان مسئله بسیار مهمی است دیدگاه من امروز بسیار تغییر کرده است چشمانم بازشده قبلاً فقط یکقدمی خود را میدیدم،در طول روز دیگر ناسزا نمیگویم من روی خود بسیار کار میکنم،من در کنگره به این دانش رسیدم که قدرت انسان بهقدری بالاست که هر چه را بخواهد به آن دست خواهد یافت .
در آخر با ضربالمثلی صحبتهایم را به پایان می رسانم، شخصی اسبی داشت که کل کارهای روستا را انجام میداد و اسب فرار کرد صاحبش گفت خداراشکربه یک هفته نرسید که با یک گله اسب بازگشت دوباره صاحب اسب گفت خدا را شکر،پسرش از روی همان اسب به زمین افتاد و دستش شکست آن مرد بازگفت خدا را شکر مردم به اعتراض بر خواستند که تو چرا همهچیز را شکر میکنی فردای همان روز برای سربازی به روستا آمدند و به دستشکسته پسر نگاه کردند و به سربازی نبردند .
مرزبان کشیک: مرتضی
تایپ وتنظیم: آرش
- تعداد بازدید از این مطلب :
147