نهمین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی ایران به استادی دستیار اسیستانت مرزبانی همسفر آرزو، نگهبانی همسفر مژگان و دبیری همسفر لیلا با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)» روز دوشنبه 1 اردیبهشت 1404 ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خوشحال هستم که امروز در جمع شما دوستان حضور دارم. شعبه زیبا و پر انرژی دارید. امروز انتخابات مرزبانی را برگزار کردیم، عزیزانی که حضور دارند رأی دادهاند. بعد از جلسه در خدمت عزیزانی خواهیم بود که به هر دلیلی دیر آمدهاند و موفق به انداختن رأی نشدهاند. دستور جلسه امروز «ظرفیت و مسئولیت و قبله گم کردن» است. ظرفیت از ظرف و اندازه میآید و ظرفیت در هر انسانی به دانایی و آگاهی که آن فرد دارد برمیگردد و جزء جهانبینی هم محسوب میشود. استاد امین هم به آن اشاره کردهاند و گفتهاند: «هر چه قدر انسان دانایی بیشتری داشته باشد ظرفیت بالاتری خواهد داشت».
مسئولیت هم از سوال کردن و ریشه سئله به معنی سوال کردن است؛ یعنی شخصی که به او مسئولیت و خدمتی واگذار میشود و در رابطه با حیطهکاری و مسؤلیتی که به او سپرده شده است مورد سوال قرار میگیرد. ما قبله را همان قبلهای میدانیم که روبهرویش نماز خوانده میشود؛ اما در اینجا به معنی «هدف» است؛ یعنی اینکه من آن هدفم را گم میکنم. حالا این سوال پیش میآید که چرا آقای مهندس این سه مورد را در کنار هم قرار داده است؟ زمانی که ما وارد کنگره میشویم اکثراً حالمان بهخاطر شرایط زندگی که با یک مصرفکننده داشتیم نامساعد است. زمانی که وارد کنگره میشویم به ما آموزش میدهند و آموزشها باعث میشود که حال ما کمکم خوب شود و به سمت تعادل برویم. شما فکر کنید زمانی که ما وارد کنگره میشویم و تازهوارد هستیم به ما خدمت بدهند و بگویند مثلاً شما مسئول فلان جا باشید یا فلان کار را انجام بدهید، فکرش هم وحشتناک است انسانی که هنوز تعادل ندارد بخواهد مسئولیت کاری را بر عهده بگیرد؛ همهچیز بههم میریزد نه تنها کنگره بلکه در هر جایی این اتفاق میافتد.
وقتی انسانی ظرفیت کاری را نداشته باشد و در اختیارش قرار داده شود جز تخریب هیچچیزی برایش در پی ندارد؛ بهخاطر همین است که در کنگره میگویند سفر اول زمان آموزش گرفتن شما است و شما شروع میکنید به آموزش گرفتن و با این آموزشها و بالا بردن داناییتان در واقع ظرف خودتان را بزرگتر میکنید. خودِ من ظرفم را بزرگتر میکنم و هر چه ظرفم بزرگتر شود قطعاً میتوانم مسئولیتهای بیشتری را قبول کنم؛ پس ابتدا مسئولیتهای کوچک به ما داده میشود و ما انجام میدهیم تا اینکه در ادامه بتوانیم مسئولیتهای بزرگتری را برعهده بگیریم. زمانی که من آن مسئولیت را قبول میکنم اگر بیشتر از ظرفیت من باشد همانطور که گفتم باعث تخریب میشود و آن تخریب باعث میگردد که من یادم برود کجا بودم. منی که آن قدر حالم خراب بود که حتی از خانواده خودم فرار میکردم، داخل جمع نمیرفتم و فکر میکردم هرجا که حضور پیدا کنم همه من را با انگشت نشان میدهند. بهخاطر همین مسئله منزوی و افسرده شده بودم و حالا آمدهام در جمعی و قرار است مسئولیتی به من واگذار شود.
اگر شعبهای تازهوارد نداشته باشد اصلاً انرژی ندارد و اگر این افراد نباشند مسئولیت من چه معنایی خواهد داشت؛ پس ما باید شاکر همین تازهواردین باشیم و یادمان نرود که یک روزی خود ما هم با همین حال خراب آمدیم و همیشه گذشته خود را به یاد آوریم و یادمان نرود که یک روزی چه عزیزانی به ما خدمت کردند و حالا وظیفه ما است که جای آن عزیزان را بگیریم و به بقیه خدمت کنیم. آقای مهندس در روز چهارشنبه خیلی زیبا گفتند: «ما برای مسئولیتها و خدمتهایی که داریم باید شکرگزار باشیم و این شکرگزاری باعث میشود که قبله و هدف را گم نکنیم و یادمان نرود که برای چه در کنگره هستیم.
اوایل ورودم به کنگره حال من بد بود و فقط میآمدم و دنبال آن بودم که مسافرم به درمان برسد؛ ولی بعد از آن که به درمان رسید وظیفه من چیست؟ اگر نمیتوانم که آقای مهندس فرمودند: هر کس نمیتواند برود و به کار و زندگی خود برسد، ما اینجا کسی را به زور نگه نمیداریم؛ اما در کنگره جو مثبت و پر انرژی است و آن قدر حالت خوب می شود که خودت دوست داری بمانی و خدمت انجام بدهی؛ یعنی کسی به تو اجبار نمیکند و تو داوطلب برای خدمت کردن میشوی و اینها همه اثرات آموزش و آگاهی است که ما دریافت کردهایم و فهمیدهایم برای چه اینجا هستیم؛ برای مثال امروز که انتخابات مرزبانی است من کاندید شدهام و بقیه به من رأی دادهاند و من مرزبان شدهام.
من همیشه به رهجوهایم میگویم که قدر این رأیها را باید دانست شما با رأی این اعضاء بالا آمدهاید و مرزبان شدهاید؛ پس وقتی مرزبان شدید فکر نکنید چون مرزبان شدهام هر کاری که دلم بخواهد میتوانم انجام دهم و هر جور که دلم بخواهد با آدمها رفتار کنم؛ در صورتی که همیشه گفتهاند «درخت هرچه پربارتر، افتادهتر». بایستی یاد بگیریم گذشته خود را فراموش نکنیم. اگر فقط این موضوع را درک کنیم نه تنها خدمت باعث حال خرابی ما نمیشود؛ بلکه باعث رشد ما نیز میشود. هر خدمتی یک آموزش جدید برای من دارد و پس از اینکه من خدمتهایی در کنگره داشتهام خدا لایق دانسته و کنگره به من اجازه داده که مسئول این خدمتها باشم.
هر خدمتی آموزش خاص خودش را دارد و نمیتوان خدمتی را با خدمت دیگر قیاس کرد؛ اگر شما بالاتر بروید قطعاً به آموزشهای بیشتری نیاز دارید و باید این اتفاق برای شما بیفتد. واقعاً باید شکرگزار باشیم که کنگره به ما اجازه میدهد که اینجا باشیم و خدمت کنیم و این چیز کمی نیست. آقای مهندس همیشه میگویند که خداوند هر کسی را لایق خدمت به بندههایش نمیداند. اگر اینجا هستید بدانید چیزی هست. اتصال و پیشینهای وجود دارد که اکنون من اینجا نشستهام و برای شما صحبت میکنم و شما عزیزان گوش میدهید. منی که شاید قبل از کنگره کسی من را تحمل نمیکرد؛ اما اکنون اینجا بهعنوان استاد نشستهام یا الان بهعنوان یک خدمتگزار میآیم.
امیدوارم همه ما بدانیم هدف ما از آمدن به کنگره چیست و دست به دست هم دهیم تا به امید خدا با بالا بردن داناییمان مسئولیتهایمان را درست انجام دهیم و هدفمان را گم نکنیم تا به امید خدا به آن حال خوبی که به دنبالش هستیم برسیم و این بستگی به ما و تلاش ما دارد. آموزش من زمانی معنا پیدا میکند که هنگام خدمت کردن آنها را به اجرا در بیاورم؛ یعنی در خدمت حالم خراب نشود؛ اگر توانستم با حال خوب خدمت کنم و از آن خدمت لذت ببرم آن موقع است که میتوانم ادعا کنم من آموزش گرفتهام و میدانید هدف خلقت از زندگی همین است که ما آمدهایم تا آموزش بگیریم و خدمت کنیم. به امید خدا که در کنگره همه از این حال خوب برخوردار باشند و ما هم از این قضیه مستثنی نباشیم.

گزارش تصویری از برگزاری انتخابات همسفران نمایندگی ایران




مرزبانان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر حمدالله
عکاس: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون ششم)
تایپیست: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون پنجم) رابط خبری
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سهیلا (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ایران
- تعداد بازدید از این مطلب :
372