English Version
This Site Is Available In English

ظرفیت در انسان ذره‌ذره شکل می‌گیرد

ظرفیت در انسان ذره‌ذره شکل می‌گیرد

جلسه دهم از دوره پنجاه‌وششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی سلمان‌ فارسی اصفهان به استادی همسفر زهرا، نگهبانی همسفر افروز و دبیری همسفر ملیحه با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم‌ کردن)» روز دوشنبه ۱ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:٠۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را بابت این جایگاه شاکر هستم. دستور جلسه ظرفیت، مسئولیت و قبله‌ گم‌ کردن است که من روی خود اجرا می‌کنم. هر موضوعی یک ظرفیت دارد برای مثال حیوانات، انسان‌ها، اشیاء، گیاهان و ... ظرفیتی دارند. ظرفیت در انسان‌ها متفاوت است. هر انسانی یک ظرفیتی دارد، شخصی ظرف وجودی پایین‌تر و شخص دیگر ظرف وجودی بالاتری دارد، گنجایش یک نفر به اندازه یک پارچ است و فرد دیگر به اندازه یک ظرف بزرگ است؛ اما ظرف وجودی آقای مهندس به اندازه یک دریا است که از خود گذشتند تا به یاری ما انسان‌ها رسیدند، خدا‌حافظ ایشان باشند همیشه دعاگوی ایشان هستم تا با صحت و سلامتی کامل این خدمت را به انجام برسانند.

ظرفیت ذره‌‌ذره به وجود می‌آید و با رشد ما ظرفیت در ما به وجود می‌آید. من پیش از ورود به کنگره ظرفیت کمی داشتم با افراد نمی‌توانستم ارتباط برقرار کنم. با ورود به کنگره کم‌کم این ظرفیت شکل گرفت اگر اوایل ورود من می‌گفتند استاد جلسه شوم به دلیل این‌که ظرفیت در من شکل نگرفته بود برایم سخت بود یا جلسه اول خود را به عنوان تازه‌وارد معرفی می‌کردم برایم سخت بود؛ چون در تاریکی‌ها بودم؛ بنابراین این ظرفیت کم‌کم شکل گرفت که بتوانم در این‌ جایگاه بنشینم و کسب انرژی کنم، آموزش بگیرم. بعد از شکل گرفتن ظرفیت، ظرف ما بزرگ می‌شود و پذیرش پیدا می‌کنیم. زمانی‌که پذیرش پیدا کردیم مسئولیت‌ها کم‌کم به عهده ما گذاشته می‌شود، جایگا‌ه‌ها از کوچک شروع می‌شود تا به جایگاه‌های بزرگ‌تر برسد.

از خدمت‌هایی مانند کف سالن را طی کشیدن شروع می‌کنیم تا به جایگاه‌های بالاتر برسیم و هیچ جایگاهی والا نیست. در کنگره تمام آن‌ها ارزشمند است و آموزش دارد و تمام آن‌ها برای ما رشد دارد. زمانی‌که ظرفیت من بزرگ شد و در کنگره پذیرش پیدا کردم مسئولیت واگذارشده که استاد جلسه شوم و بابت آن خدا را شکر می‌کنم. طبق مسئولیتی که بر عهده من گذاشته شده است؛ باید قوانین را رعایت کنم. اگر منیت من بالا رفت و چیزی اضافه‌تر بخواهم بگویم این همان قبله گم کردن است؛ باید فراموش نکنم کجا بودم و کجا هستم.

داستان ایاز که آقای مهندس دژاکام گفتند: زمانی‌که ایاز برای کار به سلطان محمود مراجعه کرده بود یک کفش کهنه و پوستینی به تن داشت که با رعایت قوانین و فرمانبرداری مورد توجه سلطان محمود قرار گرفته می‌شود، سرداران دیگر به ایاز حسادت می‌کنند که هر روز به اتاق می‌رود و چند ساعتی آنجا می‌ماند، به پادشاه می‌گویند احتمالاً ایاز دزدی می‌کند. یک روز پادشاه سرداران را صدا می‌زند و پشت در اتاق ایاز می‌روند در می‌زنند وارد می‌شوند.

سلطان محمود دستور می‌دهد اتاق را بگردند چیزی پیدا نمی‌کنند. پادشاه می‌پرسد در این اتاق چه‌کار می‌کنی؟ ایاز می‌گوید من با خودم خلوت می‌کنم و به گذشته خود فکر می‌کنم که گذشته خود را فراموش نکنم که از کجا به کجا رسیده‌ام، این همان قبله گم کردن ما می‌شود که اگر ما در پست و مقامی قرار گرفتیم خود را گم نکنیم و قبل از کنگره چه‌طور بودمو  الان با آموزش‌هایی که گرفته‌ام به کجا رسیده‌ام.

بازدید دفاتر راهنمایان توسط اسیستانت همسفر اعظم

اهدای تقدیر‌نامه‌های لژیون سردار 

 کسب رتبه اول، دوم و سوم
توسط رشته‌های بسکتبال، بدمینتون و تنیس‌روی‌میز

مرزبانان کشیک: همسفر مهدیه و مسافر سعید
تایپیست: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر نرگس (لژیون بیست‌وششم)
عکاس: همسفر صبیحه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر آرزو رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
همسفران نمایندگی سلمان فارسی 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .