English Version
This Site Is Available In English

بالا رفتن ظرفیت با تفکر و آموزش

بالا رفتن ظرفیت با تفکر و آموزش

دهمین جلسه از دوره نهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی کریمان به استادی همسفر سیما، با نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه«ظرفیت، مسؤلیت و قبله گم کردن» در روز دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۴٠۴ ساعت ۱۵:٠٠ آغاز به کارکرد.


 

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را بی‌نهایت سپاسگزارم که امروز این دستور جلسه روزی من شد تا در جمع شما عزیزان انرژی و آموزش بگیرم. به رسم کنگره تشکر می‌کنم از آقای مهندس، خانواده محترمشان و خانم سحر عزیز اولین همسفر کرمان، از راهنمایان بزرگوار مسافرم آقا مجید میرحسینی و آقا علیرضا، از راهنمایان بزرگوار خودم خانم مهدیه عزیزم خانم محیا عزیزم و خانم فائزه عزیزم، از مسافر خودم و از همه خدمتگزاران عزیز و از شما عزیزان و از دبیر و نگهبان که امروز اجازه دادند من در جمع شما باشم و از وجود تک‌تک شما انرژی و آموزش بگیرم. دستور جلسه ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن است. ابتدا جلسه را با صحبت‌های زیبای آقای مهندس شروع می‌کنم که فرمودند: خلقت همان ظرفیت است و ظرفیت مسئولیت‌های هر موجودی را تعیین می‌کند و ظرفیت هر شخص متفاوت است و بالا بردن ظرفیت در انسان یک مرتبه امکان‌پذیر نیست و باید ذره‌ذره و با تفکر، آموزش، تجربه و آگاهی بالا برود. ظرفیت هر شخص بستگی به دانایی و آگاهی آن شخص دارد، ظرفیت یعنی اینکه چقدر من خالی هستم، نه اینکه چقدر من پر هستم همه فکر می‌کنند؛ وقتی پر هستند آدم با ظرفیتی هستند، در صورتی که این‌طور نیست، من به اندازه‌ای که خالی هستم ظرفیت دارم یعنی به همان اندازه‌ای که فکر می‌کنم نمی‌دانم، می‌توانم بدانم؛ وقتی که فکر می‌کنم همه چیز را می‌دانم اصلاً ظرفیت پذیرش‌ گرفتن ندارم و با کوچک‌ترین حرکت عصبانی می‌شوم؛ چون ظرفیتم پر شده‌است؛ زمانی که من با ظرف خالی وارد کنگره می‌شوم کنگره می‌تواند ظرف من را پر کند و باعث آموزش و آگاهی من شود.  یک لیوان را اگر ما در نظر بگیریم اگر لیوان پر از آب باشد، دیگر جایی برای آب اضافه ندارد، آب را هم داخل آن بریزیم لیوان سرریز می‌شود.

آقای مهندس خیلی زیبا فرمودند: درختی که پر است همیشه سرش پایین است. گاهی اوقات ما انسان‌ها یک خواسته‌ای از خداوند داریم که خداوند به ما نمی‌دهد، این به این معناست که شاید هنوز ظرفیت این خواسته در من ‌به‌وجود نیامده است؛ شاید هنوز ظرفیت این خواسته برای من کافی نباشد و نقطه تحمل من برای آن خواسته هنوز بالا نرفته باشد و چه بسا باعث تخریب و صدمه برای خودم و دیگران می‌شود.  اینکه ما خواسته داریم؛ باید در جهت آن خواسته قدم برداریم؛ باید تلاش کنیم و تمام تلاش خود را انجام بدهیم؛ ولی نتیجه‌اش دیگر دست من نیست و نتیجه‌اش را واگذار کنیم. در قله ماندن بسیار مهم‌تر از فتح قله است.

زمانی که من سیما یک مسئولیتی را بپذیرم، اول باید با خودم فکر کنم و فرق نمی‌کند، چه در کنگره و چه بیرون از کنگره و چه در جامعه باشم، ببینم آیا این نقطه تحمل من با این مسئولیت بالا و پائین نمی‌شود؟ آیا آن ظرف درونی من گنجایش مسئولیتی که می‌پذیرم دارد؟ آیا سرریز نمی‌شوم؟ آیا با این مسئولیت لبریز نمی‌شوم؟ آیا من خودم و دیگران را دچار چالش نمی‌کنم؟ دیگران را نمی‌خواهم به آستانه آشوب برسانم؟ زمانی که انسان یک مسئولیتی را می‌پذیرد؛ باید تمام توانش را به کار بگیرد تا از عهده آن مسئولیت به نحو احسنت بر بیاید؛ چون مسئول است، جوابگو است؛ چون باید جواب پس بدهد و ما در کنگره یاد گرفتیم با آموزش‌های کنگره می‌توانیم آن ظرفیت و تحمل خود را بالا ببریم و کم‌کم مسئولیت بپذیریم و همین جایگاه‌ها و خدمت‌ها هستند که باعث می‌شوند نقطه تحمل و ظرفیت بالا برود.
ظرفیت رابطه مستقیمی با نقطه تحمل دارد اگر ظرفیت و تحمل ما بالا نرود و نقطه تحمل ما پایین باشد من هدفم را گم می‌کنم و قبله‌ام را گم می‌کنم و از مسیر صراط مستقیم خارج می‌شوم. گاهی اوقات ما اصلاً نمی‌دانیم چه می‌خواهیم؛ چون هدف برای خواسته خود نداریم و گاهی اوقات هم است ما یک خواسته‌ای داریم و زمانی که به خواسته خود رسیدیم خواسته را رها می‌کنیم. زمان اعتیاد مسافرم شاید برای خیلی از همسفران پیش آمده‌باشد، برای من واقعاً پیش آمده بود، من در زمان اعتیاد مسافرم هدفم گم شد، قبله زندگیم گم شد، مسیرم گم شد، چرا؟ چون فقط در زندگی‌ام، صفحه سفید زندگی‌ام، نقطه تاریکی را می‌دیدم، نقطه سیاه را می‌دیدم، زیبایی‌های زندگی کلاً جلوی چشم من محو شده بود و آن جاده زیبای زندگی من، آن مسیر زیبای زندگی من فقط شده بود یک کوره راه باریک یک کوره راه مخوف و ترسناک، چرا؟

چون خودم خواسته بودم، من دائم یا در گذشته یا در آینده زندگی می‌کردم، اصلاً در حال نبودم. آقای مهندس در سی‌دی چالش خیلی زیبا فرمودند: اگر بخواهیم در گذشته زندگی کنیم دچار افسردگی می‌شویم اگر بخواهیم در آینده زندگی کنیم دچار اضطراب می‌شویم؛ باید در حال زندگی کنیم که آرامش داشته باشیم و من دائم یا حسرت گذشته را می‌خوردم و همیشه استرس داشتم یا اینکه استرس آینده را داشتم و دچار اضطراب و تنش بودم و این باعث می‌شد که من هیچ زمان آرامشی نداشته باشم و سخت بود یعنی تا پای جان کندن سخت بود؛ ولی آخرش عالی بود.

(اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا) قطعاً بعد از هر سختی یک آسانی است. اگر ما طبقه زیرین جهنم اعتیاد را تجربه نکرده بودیم به طبقه بالای بهشت کنگره نمی‌رسیدیم، سی‌دی عبور، اگر ما آن تاریکی و جهنم اعتیاد را تجربه نکرده بودیم، الان در روشنایی و در نور کنگره نبودیم، جایی دیگر آقای مهندس در سی‌دی چالش می‌فرمایند: بیشترین چالش انسان با خود انسان است با ذهن انسان است تصورات ذهنی انسان، تفکرات انسان،  در ذهن ما همیشه تصورات مثل یک نمایش می‌آید و می‌رود و این ما هستیم که انتخاب می‌کنیم که روی کدام صفحه زوم کنیم و تصویر را نگاه کنیم و بهتر است من همسفر همیشه تصاویر مثبت را ببینم.

درست است زندگی واقعاً سخت است و خیلی هم سخت است؛ ولی این سختی‌ها جزئی از زندگی است، اضداد جزئی از زندگی است و برای تکامل من همسفر است و یک مکملی برای زندگی است و ما نمی‌توانیم آن‌ها را نادیده بگیریم؛ باید به آن‌ها به چشم خوش‌بینانه نگاه کنیم؛ باید آن‌ها را بپذیریم، گاهی اوقات یک سختی‌هایی است که همیشه در زندگی انسان است؛ مثل یک بیماری، سختی‌هایی دیگر و ما باید با آن بسازیم؛ باید به آن به چشم خوش‌بینانه نگاه کنیم، همیشه سمت تاریکی‌ها نباشیم، همه همیشه از تاریکی‌ها خوف دارند؛ ولی همیشه در دل تاریکی‌ها یک ماه بسیار زیبا می‌درخشد و خیلی هم زیبا است.


در ادامه تقدیر از همسفران لژیون سردار؛

مرزبانان کشیک: مسافر طاهر همسفر طاهره

تایپیست: همسفر اسما رهجوی راهنما همسفر مهدیه(لژیون اول)

رابط‌خبری و ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
ارسال: همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر سمیه(لژیون دوم)
همسفران نمایندگی کریمان

 

 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .