به نام قدرت مطلق «الله»
دوازدهمین جلسه از شصت یکمین دوره سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا در نمایندگی پرستار، با استادی:مسافر امیرحسین، نگهبانی: مسافر مهدی و دبیری: مسافر مرتضی، با دستور جلسه: " ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن) " در روز دوشنبه مورخ یکم اردیبهشت ماه 1404 رأس ساعت 17 برگزار گردید.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیرحسین هستم یک مسافر،
.JPG)
از راهنمای محترمم خیلی تشکر میکنم که اجازه دادند این جایگاه را تجربه کنم و آموزش بگیرم.
طبیعتا خیلی ترس داشتم از استاد جلسه شدن و یک جورهایی از آن فرار میکردم.
حالا فکر میکنم شاید یکی از گره های من بوده است و یا شاید وقت آن نشده بوده که من بتوانم زودتر این جایگاه را تجربه کنم حتما خیریتی بوده است که من الان این جایگاه را تجربه میکنم.
از راهنمایم خیلی خیلی تشکر میکنم که اجازه این خدمت را به من دادند که بتوانم در اين جایگاه آموزش بگیرم.
دستور جلسه: ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن میباشد.
یک چیزی هست که ما از بدو ورود به کنگره همه ما به گونه های مختلف درگیرش هستیم
حالا هر کسی نسبت به جایگاه خودش.
آقای مهندس می فرمایند خلقت بر پایه ظرفیت و مسئولیت بنا شده است و آن قبله که صحبت میشود د ر این دستورجلسه میگوید قبله برای ما هدف است حالا یک سری روبه قبله نماز میخوانند ودعاونیایش میکنند ولی کنگره برای ما هدف است و باید از آن هدف خودمان دور نشويم و هدف خودمان را معیار قرار بدهیم و از آن دور نشويم.
وقتی از هدفمان دور میشویم و هدفمان را فراموش میکنیم یعنی اینکه قبله ی خودمان را گم کردیم.
آن مسئولیتی که به من امیرحسین سپرده شده است ظرف من به آن مقدار بزرگ نشده است که آن مسئولیت را به من بسپارند و این باعث میشود که من هدف خودم را گم کنم.
وقتی وارد کنگره میشوم باید ظرفیت خودم را بالا ببرم و قوانین کنگره را ذره ذره رعایت بکنم و آن وقت ظرف من بزرگ و بزرگتر میشود نسبت به آن جایگاهی که دارم.
برای من اینچنین بود که وقتی روزهای اول وارد کنگره بزرگترین مسئولیت سفر کردن بود،
من میایم اینجا که به درمان اعتیاد برسم نه اینکه بیایم اینجا بازی کنم و نه کلوپ بازی کنم و نه میایم خوش گذرانی کنم.
وبزرگترین مسئولیت من سفر کردن است.
اوایل که به کنگره آمدم فکر میکردم نباید کسی به من بد نگاه کند و دوست نداشتم حتی مرزبان چیزی به من گوشزد کند و فکر میکردم باید دیگران مطابق میل من رفتار کنند ولی از یک نقطه به بعد متوجه شدم که باید درست سفر کنم بنابراین شروع به رعایت قوانین کردم بنابراین نه تنها از رهایی به عنوان هدف دور نشدم بلکه ذره ذره به آن نزدیک و نزدیکتر شدم تا زمان دریافت آن فرا رسید و آن را بهدست اوردم؛
زمانی که وارد سفر دوم شدم آماده خدمت بودم بنابراین آنجا آغاز مسئولیتهای جدیدی بود و اتفاقا سیدی مرتبط با دستورجلسه جاری هم بسیار کمک حالم بود چون من همیشه به درست یا غلط در حال آزار دیدن از رفتار سایرین مخصوصا از جایگاه های بالاتر بودم و آنچه من از این فرایند برداشت کرده بودم این بود که در جایگاه های خدمتی با سایرین مخصوصا با سفراولی ها رفتاری توام با مهربانی و خوش اخلاقی داشته باشم چون این گونه رفتار ممکن است موجب شود حداقل یک نفر در مسیر سفرش امیدوارانه تر حرکت کند و این برای من بسیار ارزشمند خواهد بود؛الهام بخش دیدگاهم در این راستا آقای مهندس هستند که وقتی اسم رهایی یک نفر میآید ایشان منقلب میشوند.
امیدوارم در ادامه مسیر و در راستای تداوم خدمتگزاری هرگز قبلهام را گم نکنم و هدفم تنها خدمت کردن باشد نه به دست آوردن جایگاههای مختلف؛ میخواهم فقط خدمتگزار دردمندان باشم نه اینکه دیگران را پله صعود خود در نیل به جایگاه بالاتر قرار دهم، دوست دارم موجب لبخند رضایتمندی بر لب یک سفر اولی یا یک دردمند باشم که لازمهاش را استاد امین هم در سیدی گره مسئولیت اینطور بیان میکنند که پذیرای یک مسئولیت باشم و آن را به خوبی انجام بدهم نه اینکه مسئولیتهای متعددی را بگیرم که جای افراد مختلفی را هم اشغال کنم و از پس انجام صحیح مسئولیت ها هم بر نیایم.
خدا را شکر که اکنون صد خودم را در مسیر خدمت سالم صرف میکنم تا بتوانم خدمتگزار خلقالله باشم و امیدوارم ظرفیت جایگاههای بالاتر را هم برای خدمت بهتر و بیشتر به دست بیاورم.
در ادامه از مشارکت های شما استفاده خواهیم کرد.
ممنونم که به حرفهای من توجه نمودید.
عکاس:مسافر کوشیار لژیون نهم
تایپ و ویراست:مسافر علی و مسافر علی اکبر لژیون ششم
بارگزاری: مسافر مهدی لژیون دهم
وبلاگ نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
93