جلسه نهم از دوره بیست و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت با استادی پهلوان محترم مسافرناصر، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر یوسف با دستورجلسه "ظرفیت، مسئولیت(قبله گم کردن) و تاثیر آن روی من" شنبه 30 فروردین ماه 1404 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان ناصر هستم یک مسافر
دستور جلسه ظرفیت، مسئولیت( قبله گم کردن) به نظر من دران دنیا و علمی که در آن قرار داریم اگر نتوانیم ظرفمان را بزرگ کنیم و با بزرگ شدن ظرفمان نتوانیم به سمت جلو حرکت کنیم در همانجایی که هستیم درجا خواهیم زد، خوب به چه طریق ظرف بزرگ خواهد شد با قبول کردن و پذیرش مسئولیت، وقتی هر کس ظرفیتی دارد هستی یک مسئولیتی را بهطرف او روانه خواهد کرد و آن فرد ناخودآگاه بهطرف آن ظرفیتش حرکت خواهد کرد.
چگونه میشود که بعضیها پیشرفت چشمگیری دارند ولی بعضیها درجا میزنند یا کندتر حرکت میکنند؟ به نظر من آنهایی که ظرفیت خودشان را با مسئولیتشان تطبیق میدهند و بهترین عملکرد را انجام میدهند باعث میشود که ظرفیتشان زیاد شود و این افزایش ظرفیت بهراحتی به وجود نخواهد آمد، باید یکسری اتفاقات و تغییرات در انسان رخ دهد تا بتواند ظرفیت خود را بالا ببرد و مسئولیتهای بزرگتری را قبول کند، یکی از صفتهایی که انسان برای رشد باید داشته باشد صفت مدارا است، مدارا کلمهای است که خیلی ساده به نظر میرسد ولی مدارا کردن شما در مقامی قرار دارید و کاری را که میدانید درست است ولی عملی که برخلاف میلتان است را انجام میدهید و مثل موت میماند، وقتی در یک عمل مدارا میکنید بهطور مثال فرزندتان خواستهای دارد که میدانید آن خواسته برایش مفید نیست و محکم برای انجام ندادن آن خواسته پافشاری میکنید، خودتان دردتان خواهد گرفت و در آن موقع موت را تجربه میکنید که این موت انسان را بزرگ خواهد کرد و این موضوع را خیلی جاهها تجربه خواهیم کرد، کسی که موت را تجربه میکند مردن را تجربه خواهد کرد و کسی که مردن را تجربه میکند مرد خواهد شد و کسی که مرد شود ظرفیتش بالا خواهد رفت، کسی که مرد شود میتواند کارهای مردانه انجام دهد و قبله خود را گم نخواهد کرد و در اصل مدیر خواهیم شد و مسئولیتی که در عهده ما قرار میگیرد اگر درست آن را انجام دهیم، عملاً جایگاهمان را در هستی ارتفاع میدهیم و نشان میدهیم که ما آمادهایم که به جایگاههای بالاتر پرواز کنیم چه در دنیا و چه در آخرت که در آن هیچ شکی نیست.
از روزی که با کنگره 60 آشنا شدم احساسم این است که راهش مانند جزایر بهشتی است، وقتی ما در این جزیره از طریق درب شعب وارد میشویم ناخودآگاه به خاطر درست بودن قوانین و اجرای آن به ما ظرفیتی داده خواهد شد تا بتوانیم بدون هیچ مشکلی کنار یکدیگر بنشینیم که امیدوارم این ظرفیتمان آنقدر وسعت پیدا کند تا به بیرون از کنگره هم سرایت کند تا بتوانیم این جزایر بهشتی را با رفتار، اخلاق، تفکر و عملکرد خوب به یکدیگر متصل کنیم تا بتوانیم ظرفیت و مسئولیت را بیرون ازاینجا نشان بدهیم که فکر میکنم استادمان آقای مهندس هم همین خواسته را دارند که کنگرهای بودن ما در جامع مورد نمایش قرار بگیرد.
با توجه به خدمتگزار بودن جلسه که لژیون سردار هستند خواستم یک مقدار راجب لژیون سردار صحبت کنم، از جایگاه نشان بینشانی و پهلوانی در لژیون سردار عرض میکنم، لژیون سردار جایی هست که سفر دومیها سریعتر سفر خود را شروع میکنند یعنی آنهایی که به دنبال ناشناختههای خودشان هستند و دوست دارند بیشتر خودشان را بشناسند، لژیون سردار بهترین جایگاه برای ادامه دادن و رسیدن به آن است، وارد شدن به لژیون سردار برای بعضیها مانند افرادی است که برای بار اول که میخواهند در استخر شنا کنند ترس از وارد شدن به داخل آب دارد و اگر روی ترس خود غلبه کند به لذت یادگرفتن شنا خواهد رسید، لژیون سردار جایی است که پیشرفت و علم را درون انسان به وجود میآورد و انرژیهایی را در ما جابجا میکند امیدوارم همه درون این استخر بپرید هرکس بهاندازه خواست خودش.
صحبت های دیده بان محترم آقای خدامی
.jpg)
سلام دوستان علی هستم یک مسافر
خیلی خوشحالم که امروز در نمایندگی پاکدشت و از نزدیک در خدمت شما هستیم، سلام آقای مهندس و دیدبانان محترم را خدمت شما میرسانم، خدا را شکر وضعیت کنگره ۶۰ خیلی خوب است و کار خیلی خوب پیش میرود، آنهم به همت و تفکر عمیق آقای مهندس و کارهایی که به وجود آوردند هست، چون آقای مهندس هم بنیان و هم تئوریسین کنگره ۶۰ هستند یعنی تمام ساختارهای کنگره ۶۰ و تمام ارکانی که میبینیم از قبیل سیستم راهنمایی، مرزبانی، ایجنتی و حتی سیستم دیدهبانی درواقع تفکرات آقای مهندس هستند و ایشان درواقع طراح، کارساز و به وجود آورنده همه این دستگاهها بودند.
اگر ما امروز در یک ساختاری هستیم که کارها خیلی خوب انجام میشود و سیستم خیلی خوب کار میکند هم ازنظر چارت سازمانی، ازنظر علم و دانش و هم ازنظر نیروی انسانی هرچه داریم صفرتا صد آن را مدیون تفکرات آقای مهندس هستیم که توانستهاند اینها را بهخوبی طراحی کنند و به این نقطه برسانند، آقای مهندس روزی که شروع کردند مورخ ۳۱ شهریور سال ۱۳۷۸ اولین جلسه کنگره ۶۰ را با ۸ نفر برگزار کردند و کسانی که هم میدیدند مسخره میکردند ولی همان کلاس ۸ نفرِ امروز رسیده به نزدیک به ۱۵۰ شعبه و تعداد اعضای آن از ۱۸۰ هزار نفر عبور کرده، بیش از ۱۸ هزار نفر سفر اولی داریم که همزمان دارند سفر میکنند، نزدیک به ۴۰۰ تا کلینیک داریم که فعالیت میکنند و اینها چیزهای کمی نیست، واقعاً در حد خودش یک انجیویی هست که نهتنها در کشور خودمان بلکه در خاورمیانه و حتی در کل دنیا، یک همچین انجیویی با این ابعاد در حوزه اعتیاد نداریم، اگر مکاتبات آقای ویلیام وایت با آقای مهندس را مطالعه کنید، ایشان کسی هستند که به تمام دنیا اشراف دارد که در حوزه اعتیاد چه خبر است بهطور مثال در آفریقا، روسیه، ژاپن و اروپا چه انجیویی هست که در حوزه اعتیاد کار میکنند، اگر در مقدمه کتاب عشق مطالعه کرده باشید تمام انجیوهای فعال در حوزه اعتیاد را در دنیا اسم آوردند که در مقابل کنگره ۶۰ درواقع حرفی برای گفتن ندارند، بههرحال این جای تبریک دارد هم به خودمان و هم به آقای مهندس و افتخار میکنیم از اینکه عضو کنگره ۶۰ هستیم و دستاوردهای علمی را در اختیارداریم و میتوانیم از آنها استفاده کنیم.
خدا را شکر به همت پهلوانهایی که داریم ازنظر مالی هیچ مشکلی نداریم پهلوانهای کنگره، بخشش و انسان بودن را یاد گرفتند و آن رسالتی که خداوند برای انسانها قرار داده که اگر یکچیزی را به ما دادن ما هم باید آن را جبران کنیم و بههرحال قدرشناس باشیم که نمونه آن پهلوانها در کنگره هستند.
در مورد دستور جلسه ظرفیت، مسئولیت و (قبله گم) کردن ما در کنگره یاد گرفتیم که به کلمات دقت کنیم چون تمام مفاهیم در خود کلمات است معنی ظرفیت چیست؟ ظرفیت از ریشه ظرف و مظروف و ظرفیت است، مسئولیت چیست؟ مسئولیت از ریشه سئل و همخانواده سؤال است و مسئول کسی است که از آن سؤال میشود، یعنی کسی که مسئول است باید در مورد سؤالهای آن حوزه پاسخگو باشد و یک ارتباطی بین ظرفیت و مسئولیت وجود دارد، خوب چرا این دستور جلسه مطرح شد به خاطر آنکه چند سال پیش چون هنوز سیدیهای آموزشی را نداشتیم و ساختار آموزشی مانند امروز خیلی قدرتمند نبود بچهها خیلی زود میآمدند و در جایگاه راهنمایی و مرزبانی قرار میگرفتند و چون هنوز خیلی چیزها را یاد نگرفته بودند، مسئولیتی که بهشان داده میشد، ظرف وجودیشان تحمل آن مسئولیت را نداشت و حالشان خراب میشد بهطور مثال طرف مرزبان شده و با عصبانیت داد میزند و با تندی صحبت میکند این یعنی شخص ظرفیت مرزبانی را ندارد و رفتارش نسبت به قبل از خدمت مرزبانی یا راهنمایی عوضشده، یعنی طرف ظرفیت آن مسئولیت را ندارد و قبلهاش را گمکرده است، قبله گم کردن مانند کسی است وقتی بهجایی میرود مخصوصاً کسانی که نماز میخوانند نمیدانند قبله به کدام طرف است و نمیدانند جایگاه و مبدأ آن کجاست و باید به کدام طرف بایستند و اقتدار کنند، قبله گم کردن یعنی کنگرهای که به من جایگاه و مسئولیت داده حالا در مقابل آن قرار بگیرد که خدا را شکر این مسئله امروز خیلی کم شده به خاطر همان ساختار آموزشی قدرتمند و به خاطر سیدیها کتابها و پایگاههایی که داریم به وجود آمده همانطور که میدانیم یک سفر اولی حدود ۱۰ تا ۱۱ ماه سفر میکند تا به رهایی میرسد و حدود ۴۰۰ ساعت تحت آموزش قرار میگیرد و همان شخص بعد از هزار ساعت آموزش تازه میشود مرزبان یا راهنما و کاملاً ظرفیت را پیداکرده تا بتواند وظیفه مسئولیت خود را بهخوبی انجام دهد.
.jpg)
عکس، تایپ و ارسال: مسافر حامد از لژیون 2
- تعداد بازدید از این مطلب :
151