جلسه هفتم از دور چهاردهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، شعبه دنا؛ با استادی راهنمای محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه: ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن) روز یکشنبه ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰شروع به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان محسن هستم یک مسافر. از ایجنت محترم شعبه دنا، نگهبان لژیون سردار و تمامی خدمتگزاران کنگره ۶۰ سپاسگزارم. از علی آقا بیگی، راهنمای عزیزم نیز که مسئولیت ارائه این آموزش را به من محول کردند تا در خدمت کنگره باشم، تشکر میکنم. دستور جلسه این هفته، ظرفیت، مسئولیت و گم کردن قبله است. بهطور کلی، انسان نمیتواند بدون فراهم کردن مقدمات لازم، به مقام بزرگی دست یابد. تمام موجودات، از گیاهان و جانوران گرفته تا انسان، ظرفیتی خاص دارند. ظرفیت یک گیاه با گیاه دیگر متفاوت است؛ مثلاً ظرفیت یک بوته خار با یک گیاه بالارونده متفاوت است. جانوران نیز از حیث ظرفیت با یکدیگر تفاوت دارند؛ برخی از آنها تهاجمی هستند و برخی دیگر وفادار. تمام این ظرفیتها در انسان نیز نهفته است، اما این ظرفیتها در طول زمان تغییر میکنند.

ظرفیت من در حال حاضر بسیار محدود است، مانند یک دانه کوچک. برخی افراد ظرفیت بیشتری دارند، مانند یک لیوان یا حتی یک دریا. آقای مهندس در سی دی های خود توضیح میدهند: فردی که ظرفیتی بهاندازه یک استکان دارد، در صورت مصرف حتی اندک مواد مخدر، دچار رفتارهای نامناسب و فریاد میشود. هنگامیکه در کنگره آموزش میبینم و شناختم از جهان هستی و خداوند افزایش مییابد، ممکن است دچار غرور شوم و تصور کنم که فردی برگزیده هستم و توانایی هدایت دیگران را دارم. اما این تصور صحیح نیست، زیرا ظرفیت من هنوز اندک است.
با افزایش ظرفیت، پذیرش من نیز افزایش مییابد. همانطور که در پارکینگ یا بیمارستان، وقتی ظرفیت تکمیل باشد، امکان پذیرش وجود ندارد، در زندگی نیز باید پتانسیل و ظرفیت خود را افزایش دهیم تا بتوانیم مسئولیتها را بپذیریم. این امر زمانبر است و نیازمند آموزش، آگاهی و تلاش مستمر است. با رعایت سه اصل آموزش، تجربه و تفکر، میتوان ظرفیت خود را افزایش داد. محول کردن مسئولیتی فراتر از ظرفیت فرد، مانند ریختن آب زیاد در لیوانی کوچک، منجر به تخریب و آسیب میشود. بهطور مثال، یک معلم نمیتواند به عنوان استاد دانشگاه فعالیت کند، زیرا این امر به او آسیب میرساند.
من چه زمانی قبله خود را گم میکنم؟ زمانی که نسبت به خداوند، راهنمای خود و کنگره ناسپاس باشم. بزرگترین آسیب من از ناسپاسی ناشی میشود، همانطور که در قرآن نیز آمده است. در طول درمان، گاهی تصور میکنیم که خودمان به تنهایی به رهایی رسیدهایم و خداوند را فراموش میکنیم. اما این تصور اشتباه است. برای مثال، در ابتدای اعتیاد، سه نفس تریاک مرا برای دو روز بیحال میکرد، اما با گذشت زمان، به مصرف ۱۵۰ سی سی متادون رسیدم. یعنی ظرفیتی که تحمل میکردم افزایش یافته بود. من از خداوند متعال سپاسگزارم که به کنگره ۶۰ راهنمایی شدم. در سفر اولم، درمان باکیفیتی داشتم و در سفر دوم آموختم که چگونه زندگی کنم. تشکر میکنم از شما که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ: مسافر فرهاد لژیون دهم، مسافر مهدی لژیون دوم
ویرایش و ارسال: مسافر طاها لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
156