English Version
This Site Is Available In English

غلبه بر نفس؛ شروع جهاد اکبر

غلبه بر نفس؛ شروع جهاد اکبر

پنجمین جلسه از دوره اول لژیون سردار نمایندگی امیرکبیر به استادی پهلوان محترم مسافر ناصر، نگهبانی پهلوان صادق، دبیری پهلوان مسافر رامتین و خزانه داری مسافر رضا با دستور جلسه « تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد کنگره ۶۰» در روز دوشنبه 25 فروردین 1404 ساعت 15:30 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان ناصر هستم یک مسافر. از زمانی که به کنگره اعتقاد پیدا کردم متوجه شدم نمایندگی های کنگره همانند جزایر کوچک بهشت هستند و خداوند این موهبت را نسبت به ایرانیان داشته است و این جزایر در ایران واقع شده است.
به انسان هایی که این توفیق داده شده است به خوبی قدر این عنایت را می دانند.
بعد از این که وارد این جزیره می شوم چه اتفاقی افتاد؟ بعد از این که متوجه این موضوع شدم چه کاری باید انجام بدهم؟ جواب سوال این است که من هم باید در پیشبرد اهداف این جزایر کوشا باشیم.
کوشا بودن یعنی تاسیس یک نمایندگی دیگر که به لطف عزیزانی که در این جا حضور دارند چه کم و چه زیاد دایر گردیده است. 

 

بعد از تاسیس این شعبه و بهشتی شدن آن دیگر بهشتی رفتار کردن افراد آن غیر عادی نیست و این رفتار را باید به بیرون از این جا نیز سرایت داد.
سرعت توسعه بهشت را باید افزایش داد چون بهشت جایی است که ما احساس خوبی می کنیم. بهشت را ما خلق می کنیم و از بالا قرار نیست کسی بهشت را برای ما خلق کند؛ بنابراین شرایط مهیا است و هرکسی بهشت خود را خلق می کند و وارد می شود.

نکته بسیار مهم این است که ما می توانیم دیگران را نیز بهشتی کنیم و آن ها را با این بهشت آشنا کنیم و امیدوارم این نمایندگی اتفات بسیار بزرگی را برای انسان ها رقم بزند.
بعد از پیروزی اسلام شخصی نزد پیامبر آمدند و گفتند: یا پیغمبر همه چیز تمام شد و پیروز شدیم اما پیغمبر در جواب فرمودند: خیر فقط جهاد اصغر انجام شد و هنوز جهاد اکبر مانده است. بسیاری گفتند همه جا را به زانو درآوردید اما ایشان باز هم گفتند این جهاد کوچک است و هنوز جهاد اکبر یا همان جهاد بزرگ مانده است.

جهاد اکبر همان غلبه بر نفس است و بسیار جهاد بزرگی است. جهاد اکبر به نوعی آماده شدن برای نگهداری از نعمتی است که خداوند به ما داده است.
مسئله بسیار مهمی که وجود دارد و از خصوصیات مهم کنگره 60 می باشد این است که راه و آموزش برای همه افراد وجود دارد و اگر کسی فکر کند که بعد از تمام شدن سفر اول به یک مقام دست نیافتنی دست پیدا کرده است کاملا در اشتباه است.

البته گذر از سفر اول بسیار مهم است اما چیزی که وجود دارد این است که باید عطش و شوقمان بیشتر شود. سفر اول قدم اول است. در سفر دوم تازه کارهای مهم شروع می شود.
در سفر اول جسم خود را سالم کردیم و به لطف خداوند و بنیان کنگره این کار را انجام دادیم. 

 

سفر دوم جایی است که آموزش ها به رایگان در اختیار ما قرار می گیرد و ما دیگر باید کلنگ را به درونمان بزنیم و استخراج ها را از درون انجام بدهیم.
لژیون جونز نیز چنین پیامی دارد و علاوه بر کارهایی که انجام دادیم تا جسم از مواد عاری شود بنابراین در قسمت بعد باید کاری کنیم که جسم متعادل تر شود.
برای سبک تر کردن و متعادل تر کردن این قضیه یک دستورالعملی وجود دارد و این دستور العمل ها همان زیرمجموعه هایی هستند که چه چیزهایی باید بخوریم و در چه ساعتی باید مصرف کنیم و چه مقدار باید مصرف کنیم خلاصه می شود.
تمام این موضوعات به خاطر این است که هر شخصی در وجود خودش به یک تعادلی برسد.
تعادل با ارزش ترین چیزی است که می توانیم در زندگی داشته باشیم. ما به این علت مصرف کننده شدیم که در تمام مسائل زندگی انفجاری عمل می کردیم. به عبارتی نقطه ترازو یا روی ماکزیمم بود یا روی مینیمم بود و هرگز خط شاقول من بر روی مرکز نبود. زیرا اگر این خط وسط بود با یک تکان ساده به حال خودم می آمدم.

تعادل معنای بسیار بالایی در درونمان دارد. هنگامی که ما می دانیم غالب قضاوت نادرست است و ما می خواهیم در آن زمان قضاوت نکنیم یعنی ما داریم به این غالب برای قضاوت کردن فشار می آوریم و این خود عدم تعادل است.
این که ما نباید مصرف کنیم و نباید بخوریم این یعنی فشار آوردن به این که باید مصرف کنیم و یا باید بخوریم. اگر دو دیوار بتونی در کنار ما قرار دهند بهترین حالت این است که این دو دیوار را در حالت متعادل قرار دهیم.
گذشته یک وزنه است و آینده نیز یک وزنه است و من وقتی وسط این دو وزنه هستم ؛ بهترین حالت تعادل در زمان حال است. چرا زمان حال بهترین حالت است ؟ به علت این که از زمان حال می توانیم بهترین حرکت را انجام دهیم. ما احتیاج داریم معنای تعادل را در زندگی خود حس و درک کنیم.

نقطه تعادل نقطه ای است که حرکت ما بسیار افزون تر از زمانی است که در تعادل نیستیم. هنگامی که در تعادل نیستیم خیلی از کارها را انجام می دهیم اما به سختی کارها انجام می شود. هنگامی که در تعادل های فکری، ذهنیف جسمی و روحی قرار می گیریم حرکت هایمان بسیار پرانرژی تر و با پتانسیل بالاتری انجام می شود.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .