جلسه چهاردهم از دوره سی و هشتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی شیخبهایی اصفهان، با استادی مسافر حجت، نگهبانی مسافر عماد و دبیری مسافر فرامرز، با دستور جلسه «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)» در روز یکشنبه ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.
-
خلاصه سخنان استاد:
-
سلام دوستان حجت هستم یک مسافر.
-
در ابتدا خداوند را شاکر و سپاسگزارم که یک بار دیگر توانستم در کنگره حضور پیدا کنم. از ایجنت محترم، گروه مرزبانی، نگهبان محترم و راهنمای خوبم، کمال تشکر و قدردانی را دارم.
-
دستور جلسه درباره «ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن)» است.
-
چیزی که از اول سفرم برای من مهم و خیلی جالب بود، این است که آقای مهندس همیشه همه مثالها را از طبیعت میزنند و بیشتر درباره درخت صحبت میکنند.
-
میفرمایند: «زمانی که یک درخت تنه ضعیفی داشته باشد و فقط شاخ و برگ داشته باشد، وقتی به بار مینشیند، کمکم با یک طوفان ممکن است از پا در بیاید. مهم این است که ما بتوانیم تنه درخت را قوی کنیم و سرشاخههای اضافی را بزنیم تا درخت تنومند شود و هیچ مشکلی پیش نیاید».
-
حالا تمام هستی بر مبنای ظرفیت تقسیمبندی شده است. هر انسانی هم یک ظرفیتی دارد که بستگی به علم، آگاهی و دانش او دارد تا آن ظرفیت در او ایجاد شود.
-
ظرفیت یکباره به وجود نمیآید؛ ذرهذره شکل میگیرد، آن هم با مثلثی که آقای مهندس ترسیم کردند «آموزش، تجربه و تفکر».
-
ما برای رسیدن به خواستههایمان پافشاری میکنیم و خودمان را عوض میکنیم. به خودم گفتم: این همه زحمت کشیدم، کار کردم، خدمت کردم، پس چرا به آن جایگاهی که مدنظرم بود، نرسیدم؟ چرا الان از نظر مالی در حدی نیستم که زحمتش را کشیدهام؟ اینجا در سیدیها و آموزشهای کنگره از آقای مهندس و استاد امین و راهنمای خوبم یاد گرفتم که ظرفیت هر شخص بستگی به خودش دارد. اگر بخواهم یک باره به جایگاه بالایی برسم، ممکن است در من تخریب ایجاد شود. این موضوع مرا قانع کرد که باید ذرهذره این ظرفیت را در خودم ایجاد کنم تا به آن جایگاه برسم.
-
اگر ظرفیت درست شکل نگیرد، هم به خودم و هم به دیگران آسیب میزنم. اما اگر در اثر نرسیدن به خواستههایم ناامید نشوم و دچار خشم و کینه نگردم، آقای امین میفرمایند: «آنجا ظرفیت در من ایجاد میشود». چون خشم و کینه را به خود راه ندادم، کمکم آن ظرفیت در من شکل میگیرد و وقتی به آن جایگاه رسیدم، دیگر فخر فروشی نمیکنم و اگر صاحب مقام و منصب شدم، نسبت به کسی فخر نمیفروشم.
-
هرچه ظرفیت ما بالاتر برود، کمکم میتوانیم مسئولیتی را بپذیریم. مسئولیت در مسیر زندگی ما خیلی مؤثر است. ابتدا ظرفیت در ما ایجاد میشود، بعد مسئولیت به ما داده میشود، تا بتوانیم آن را در زندگیمان کاربردی کنیم.
-
هر شخصی در زندگیاش مسئولیتی دارد به عنوان پدر یا فرزند، در موقعیت شغلی، هنگام رانندگی و در هر جایگاهی که باشد. مسئولیت نباید طناب دار من شود یا برای دیگران مشکل ایجاد کند. من به عنوان یک رهجو، چه مسئولیتهایی دارم؟ لباس سفید بپوشم، سیدی بنویسم، در جلسات بهموقع حاضر شوم، در امتحانات شرکت کنم و پیرو قوانین و حرمتهای کنگره ۶۰ باشم.
-
همه ما مسلمانان یک قبله داریم، خانه خدا.
-
قبله یعنی هدف؛ هدف من از آمدن به کنگره چیست؟ آیا فقط آمدهام که حالم خوب شود و بروم؟ آیا فقط برای درمان آمدهام؟ به نظر من اینگونه نیست. ما باید روز اولمان را فراموش نکنیم. من روز اول با حال خراب به کنگره آمدم و مرزبانان دورم را گرفتند. قطعاً آن حجتِ امروز نبودم. با تخریبهای زیادی وارد کنگره شدم، اما ناسپاس نیستم و تمام تلاشم این است که به رهایی برسم،
-
به حرف راهنمایم گوش دهم، قبله خود را گم نکنم، مربیام را فراموش نکنم و یادم نرود چه کسانی به من خدمت کردهاند.

-
تایپ: مسافر رسول (لژیون۱)، مسافر شایان (لژیون۳)
-
ویراستار: مسافر امیر (لژیون۱۰)
-
سیستم صوتی و دیتاشو: مسافر محمد (لژیون۱۹)
-
مرزبان خبری: مسافر میلاد (لژیون۱۹)
-
تهیه و ارسال: مسافر حمزه
- تعداد بازدید از این مطلب :
215