دهمینجلسه از دوره پنجم جلسات لژیون سردار ویژه مسافران ،نمایندگی ساوه به استادی مرزبان محترم مسافر میثم و نگهبانی راهنمای محترم مسافر حسن و دبیری مسافر قاسم با دستور جلسه (ظرفیت و مسئولیت 《قبله گم کردن》)روز یکشنبه ۳۱فروردین ماه ۱۴۰۴ راس ساعت ۲۰برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان میثم هستم یک مسافر از دبیرونگهبان لژیون سردار واز ایجنت محترم تشکر میکنم که به من فرصت دادند در این جایگاه قرار بگیرم تا آموزش ببینم وخدمت کنم. خدا را هزاران بار شکر میکنم که این جایگاه را تجربه میکنم و امیدوارم قدردان این جایگاه و این صندلیها باشیم. دستور جلسه در مورد ظرفیت مسئولیت و قبله گم کردن. قبل از هر چیزی ما باید بدانیم که در وجود همه ما انسانها همه چیز هست یعنی در ضمیر ناخودآگاه و آرشیو ما حتی در زبانهای مختلف، در رفتار و کردارهای مختلف همه چیز به طور بالقوه نهفته است، ما هستیم که میتوانیم در طول مسیر بخواهیم اینها را نمایان کنیم چه به سمت ارزشها و چه به سمت ضد ارزشها. آقای مهندس میگویند: اگر ذرات را بشکافیم چیزهایی وجود دارد و چیزهایی مشاهده میکنیم که قابل درک برای ما نیست و ما ذره ذره جلو میرویم تا بتوانیم اینها را درک کنیم که شاید سالیان سال طول بکشد. ما باید ذره ذره در راه درست و صراط مستقیم حرکت کنیم تا بتوانیم درک کنیم. اگر کسی که ظرفیت اینها را ندارد و بخواهد به زور عملی کند یا بخواهد به زور بفهمد پشت پرده چه چیزی هست، چه میشود؟
من در سفر اولم درکی از لژیون سردار نداشتم و میگفتم اینجا دکان باز کردن که ۶ میلیون پول میگیرند و راهنمایان که از تهران میآیند حقوقشان را میگیرند و این برای من قابل درک نبود چون من ظرفیت این را نداشتم که بفهمم و متوجه بشوم که کنگره چه جور جایی هست در ادامه مسیر کم کم متوجه شدم و آن به خاطر این دانایی است که از مثلث تفکر تجربه و آموزش تشکیل شده است و کم کم متوجه شدم که این سیستم بر پایه عشق و محبت بنا شده نه بر پایه مادیات، برای من خیلی سخت بود که بفهمم که دنوری یعنی چه و برای من غیر قابل درک بود. اکنون که اینجا نشسته ام من برای ۵۰۰ میلیون پهلوانی ظرفیت ندارم شاید خیلی از ما در ذهن دوست داشته باشیم و یا با خودمان بگوییم یعنی چه! این ۵۰۰ میلیون را میدهم ماشین میگیرم !.این تفکر به دانایی و تجربه ما انسانها برمیگردد که هر کس باید آن را ظرفیت را داشته باشد. من بارهاو بارها دیده ام وقتی به یک سفر اولی یک مسئولیت کوچک میدهند آن زمان چون شرایط و ظرفیت را ندارد سفر خود را خراب میکند و اینها باید درس عبرت باشد برای ما در زندگی که بتوانیم استفاده کنیم. ظرفیت این نیست که شب بخوابیم و بگوییم صبح روی ظرفیت خودم کار میکنم تا بیشتر شود نه باید تلاش کرد باید در صراط مستقیم و آموزش گرفتن و تجربه کردن تلاش کرد تا دانایی خودمان را بالا ببریم در مقابل ظرفیت را تکمیل کنیم.
قسمت بعدی مسئولیت است که از سوال میآید ما باید یاد بگیریم، من میثم وقتی مسئولیتی را قبول میکنم چه در زندگی و در چه در کنگره و در هر جایی مسئولیتی که دارم باید پاسخگو و جوابگو باشم اگر من مرزبان و مسئول کاری هستم اگر کسی از من سوال کرد من بتوانم به نحو احسن کارم را انجام بدهم حتی یک راهنما و یک رهجو. رهجو مسئولیت دارد که سفر خودش را درست انجام بدهد. مسئولیت برای شخص نیست منتهی جایگاهها متفاوت است هر کس بنا به جایگاهی که دارد باید مسئولیتش را انجام بدهد و هر کس مسئول کار خودش است در واقع با هر دستی که بدهی با همان دست میگیری ما در لژیون سردار مسئولیت داریم که در قبال کاری که کنگره برای ما انجام داده و زندگی دوباره به ما داده است خدمتی انجام دهیم. وقتی کسی مسئولیتی را به عهده میگیرد ولی ظرفیت آن را ندارد این به قبله گم کردن برمیگردد و همه چیز خراب میشود. اگر کسی که تجربهای از مسئولیتی ندارد وقتی در مسئولیت و سمت بالایی قرار میگیرد و اصلاً نمیداند چه کار کند و نکته جالب این است که برای مقام بالاتر و دیگران تعیین تکلیف میکند. وقتی شما که آن جایگاه را تجربه نکردید و نمیدانید اصلاً ظرفیت آن را ندارید برای چه قضاوت میکنید اینها نکاتی است که باید در زندگی رعایت کنیم و بتوانیم بدون نقاب زندگی کنیم و این نقاب گذاشتن به مرور زمان خیلی چیزها را آشکار میکند سعی کنیم نقاب را برداریم و پایه زندگی را بر مبنای عشق و محبت که با حس خوب در اینجا با آموزش و تجربه به دست بیاوریم تا برای ادامه زندگی استفاده کنیم.
.jpg)
نگارش متن: مسافر علی(لژیون هفتم)
عکاس:مرزبان خبری همسفر ناصر
تنظیم وارسال:مسافر داود
- تعداد بازدید از این مطلب :
202