دوازدهمین جلسه از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰، ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی راهنمای تازهواردین مسافر منصور، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر صفدر، با دستورجلسه «ظرفیت، مسئولیت (قبله گم کردن)» روز یکشنبه ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که یک بار دیگر توفیق حاصل شد اینجا را تجربه کنم و از شما عزیزان آموزش بگیرم همچنین از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم به خاطر بستری که فراهم کردند تا ما به حال خوش برسیم و از همدیگر آموزش بگیریم و از آقای امیرحسین بهرامی راهنمای خوبم تشکر میکنم که حقیقتا هرچه دارم از زحمات و دلسوزیهای ایشان است در مورد دستورجلسه ظرفیت، مسئولیت و قبله گم کردن خب ظرفیت مشخص است همه میدانیم ظرفیت قرار گرفتن یه مقدارچیزی در یه ظرفی به اندازه آن گنجایشی که دارد است. مسئولیت از سوال کردن میآید یعنی من بر اساس آن وظیفهای که دارم باید پاسخگوی مسئولیتم باشم حالا پاسخگوی دیگران، اطرافیان یا حتی اگر مسئولیتی هم ندارم در مورد جسم خودم باید پاسخگو باشم. این جور نیست که من پاسخگوی هیچ موردی در هیچ جهان هستی نباشم. در مورد ظرفیت و مسئولیت یک رابطه تنگاتنگی وجود دارد. ما میگوییم یک لیوان آب مثلا دویست لیتر آب گنجایش دارد اگر دویست و ده لیتر در آن بریزیم قطعا ده لیتر اضافه میآید و اگر من که آموزش گرفتم برگردم به زمان مصرف آن ظرفیتی که آن موقع داشتم آن مسئولیتی که داشتم با الان بخواهم مقایسه کنم قطعا قابل مقایسه نیست نمیگویم خیلی کامل شده ولی یک مقدار تغییر کرده است اما میخواهم این را بگویم که بین انسان و جامدات خیلی تفاوت وجود دارد این نیست که بگوییم یک لیوانی مثلا اینجا دویست میلی متر آب است هیچ وقت تغییر نمیکند و زیاد نمیشود قطعا هم زیاد نمیشود ولی آیا ظرفیت من انسان تغییر نمیکند؟ آیا ظرفیتی که من داشتم زمان مصرفم با الان باید یکی باشد؟ انسان دارای صور آشکار و پنهان است با توجه به آموزشهایی در کنگره گرفتیم اگر یک مقداری روی این تمرکز کنیم میتوانیم ظرفیت خود را بیشتر کنیم میتوانیم نسبت به آن مسئولیتی که حالا مسئولیت خانواده است مسئولیت جسم خود است. در اینجا من الان شال سبز انداختم یعنی مسئولیت راهنمایی تازه واردین به عهده من است پس باید در مقابل این شالی که من انداختم باید پاسخگو باشم همچنین باید ظرفیتی هم داشته باشم چون حالا من شال انداختم دیگر نباید دیگران به قول معروف هر چی من امر و نهی کردم آنها بگویند چشم یا نمیدانم غرور و منیت داشته باشم ظرفیت انقدر زیاد باشد تا بدانم من کی بودم چه کسانی برا من زحمت کشیدند تا به اینجا رسیدم و شال گرفتم و الان وظیفه و مسئولیت من چیست؟ اگر به این تفکر برسم تقریبا میشود گفت قبله را گم نکردم ولی اگر به این تفکر نرسم قطع یقین قبله را گم کردم چون فکر میکنم همان مثل زمان مصرف فکر میکنم .چون حالا به من میگویند راهنمای تازه واردین همه باید به من احترام بگذارند و این عین قبله گم کردن است دقیقا عین جایی است که ما داریم از مسیر اصلی گمراه میشویم امیدوارم که در مورد این ظرفیت و مسئولیت من یک مقداری خودم از خودم سوال بپرسم ببینم چقدر پاسخگو هستم و چقدر قدردان این کنگره و مهندس و عزیزان خدمتگزار هستم و در برابر این مسئول باشم. ممنون که به حرفهایم گوش کردید.

اعلام رهایی سیگار مسافر بهرام لژیون چهارم:

عکاس و تایپ: مسافر مصطفی لژیون پنجم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
110