جلسه چهارم از دوره دوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی امیرکبیر، با استادی راهنمای محترم مسافر امیر، نگهبانی مسافر رامتین و دبیری مسافر ابوالفضل، با دستور جلسه «ظرفیت، مسئولیت (قبله گم کردن)» و در ادامه تولد اولین سال رهایی مسافر حمیدرضا، شنبه ۳۱ فروردین 1404ساعت ۱۶:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر. خدا را شاکرم که در این جایگاه هستم. از ایجنت محترم، مرزبانان و خدمتگزاران هستم که چنین بستری را برای آموزش و خدمت فراهم کردند.
دستور جلسه امروز دو بخش است؛ ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن) و تولد اولین سال رهایی مسافر حمیدرضا.
قطعا تمامی انسانها، هچنین بنده در این کره خاکی مسئولیتی داریم و بایستی جستوجو کنم تا مسئولیتم را پیدا کنم و زمانی که مسئولیتم را پیدا کردم ابتدا باید ظرفیت آن مسئولیت را در خود به وجود آورم. و اما در کنگره؛ اولین مسئولیت یک مصرف کننده مواد مخدر درمان اعتیاد میباشد. تا زمانی که بیماری اعتیاد درمان نشود نمیتوانم به مرحله ظرفیت ورود کنم.
تا زمانی که مصرف کننده مواد مخدر باشم نمیتوانم پدر، برادر، خواهر یا مادر خوبی باشم. حال منِ امیر بایستی بدانم آیا ظرفیت درمان شدن را دارم یا خیر؟ ممکن است درمان شوم؛ ولی رفتاری بدتر از زمان مصرف موادمخدر داشته باشم. بعد از ایجاد ظرفیت و درمان، میتوانم در کنگره یا زندگی مشغول خدمت و دریافت مسئولیت شوم.
قسمت پایانی دستور جلسه، یعنی قبله گم کردن، به نظر بنده قبله گم کردن به معنای گم کردن هدف است. زمانی برای انجام یک هدف خاص مسئولیتی را قبول میکنم؛ اما بعد از گذشت مدتی متوجه میشوم قبله را گم کردهام.
و اما قسمت دوم جلسه؛ تولد حمیدرضا. حمیدرضا در ظرفیت و مسئولیت بسیار ضعیف بود، حتی ظرفیت درمان را نیز نداشت و از مسئولیت خود فرار میکرد؛ اما با گذشتن از پستی و بلندیهای بسیار، سفر اول را انجام داد. سعی میکرد تا سر ساعت در جلسه حاضر شود؛ اما در سفر دوم شروع به تغییرات و خدمت کرد. همسفرشان نیز در این مسیر بسیار کمک حال حمیدرضا بودند. از اینکه به صحبتهای من توجه کردید بسیار متشکرم.

آرزوی مسافر حمیدرضا:
آرزو می کنم تمام افرادی که در سفر اول هستند؛ این جایگاه ارزشمند را تجربه کنند و به رهایی برسند.
اعلام سفر:با 10 سال تخریب وارد کنگره شدم. آخرین آنتی ایکس مصرفی روزانه 200 عدد قرص B2 ، 13 ماه و 3 روز سفر کردم به روش DST با داروی OT ، به راهنمایی آقای امیرعاشقی از لژیون چهارم امیرکبیر، رهایی از بند اعتیاد یک سال و 7 روز در ادامه سفر سیگار انجام دادم به روش DST با آدامس نیکولایف به راهنمایی آقای مهدی پارسا، ورزش در کنگره تیراندازی با کمان.

سخنان مسافر حمیدرضا:
سلام دوستان من حمیدرضا هستم یک مسافر، با حرکت راه نمایان میشود، همه ما گذشته خوبی نداشتیم مخصوصا من حمیدرضا که با کلی کارهای ضدارزشی و منفی باعث تخریب زندگی خودم و خانوادم شدم. خدا را شاکرم که یک همسفر یک فرشته به اسم مادر به من امید دوباره داد برای ادامه زندگیام و مهمتر از همه اینها تشکر و قدردانی میکنم از بنیان کنگره 60 و خانواده محترمشان که این بستر علم آگاهی و آموزش را برای ما فراهم کردند و از راهنما عزیز و گرامیام که همچون یک پدر فداکار و مهربان با دانششان به من انسانیت و بخشش را آموزش دادند تا من هم از زندگیم لذت ببرم کمال تشکر را دارم. از ایجنت محترم شعبه امیرکبیر و لژیون مرزبانی شعبه امیر کبیر هم کمال تشکر و قدردانی را دارم. آرزو دارم همه سفر اولیهای عزیز این جایگاه ارزشمند رو تجربه کنند.

سخنان همسفر فرح:
سلام دوستان فرح هستم یک همسفر. در ابتدا از آقای مهندس، ایجنت نمایندگیهای آکادمی و امیرکبیر، مرزبانان، راهنمای محترم آقای امیر و راهنمای خودم خانم اسرین تشکر میکنم.
اکثرا همسفرها آسیب بیشتری نسبت به مسافران میبینند؛ و چون مواد مخدر مصرف میکنند متوجه اتفاقات اطراف نمیشوند.
نمیدانستم حمیدرضا مصرف کننده است، حس کرده بودم؛ اما هیچ وقت به صورت علنی مشاهده نکردم.
زمانی که حال بد او را در زمان مصرف مشاهده میکردم، فقط گریه میکردم و نمیدانستم باید چکاری سلام دوستان اسرین هستم یک همسفر. در ابتدا خداوند را شکر میکنم که در این جایگاه حضور دارم. اولین تولد در نمایندگی امیرکبیر است و بسیار برایم ارزشمند است، امیدوارم این شعبه سرشار از رهاییها و تولدهای فراوان باشد.
یکی از نزدیکان همیشه میگفت پسرم مصرف کننده بود، جایی به نام کنگره ۶۰ وجود دارد. آن زمان نمیدانستم پسرم مصرف کننده است.
حمیدرضا در کافیشاپی مشغول به کار بود و برای اینکه انرژی برای کار داشته باشد، قرص مصرف میکرد.
روزی حمیدرضا قرص زیادی مصرف کرده بود و حالش بد شده بود. صاحب کارشان با بنده تماس گرفتند و موضوع را مطرح کردند. صاحب کار ایشان هم عضو کنگره و راهنما هم بودند. به اتفاق و معرفی ایشان و امید خدا، به کنگره ۶۰ آمدیم.
سخنان راهنمای محترم همسفر اسرین:
سلام دوستان اسرین هستم یک همسفر. در ابتدا خداوند را شکر میکنم که در این جایگاه حضور دارم. اولین تولد در نمایندگی امیرکبیر است و بسیار برایم ارزشمند است، امیدوارم این شعبه سرشار از رهاییها و تولدهای فراوان باشد.
تولد آقای حمیدرضا را در ابتدا به آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک میگویم، در ادامه به راهنمای محترم آقای امیر، آقای حمیدرضا و همسفرشان خانم فرح تبریک میگویم.
خانم فرح نیز مانند هسفران و مادران دیگر با عشق به فرزندشان وارد کنگره شدند. بسیار منظم و فرمانبردار در کنار هملژیونیهایشان قرار میگرفتند و با احترام با تمامی افراد برخورد میکنند.
ادب و احترامشان را بسیار زیبا به فرزندشان نیز آموختهاند.
در پیام تولدها شبیه هم هستند؛ استاد میفرمایند: به سبب آغاز دوباره و احیای دوباره شما، تشویقشان میکنیم تا با وظایف خود آشنا شوید و احترام محکمی با من برقرار نمائید.
این اتفاق میان رهجو و راهنما اتفاق نمیافتد تا زمانی که رهجو وظایف خود را انجام دهد. خداوند وظایفی را در تمامی هستی محول کرده است؛ اینکه مواد مخدر مصرف نکنم، دروغ نگویم، پدر خوبی باشم، فرزند خوبی باشم، همسر یا مادر خوبی باشم، وظیفه بنده است.
زمانی که انسان نمیتواند به وظایف خود عمل نکند، حال ناآرام و بیقراری را تجربه میکند. امیدوارم در ادامه خانم فرح و آقای حمیدرضا خدمتگزاران کنگره ۶۰ باشند.
- تعداد بازدید از این مطلب :
174