ششمین جلسه از دور سی ونهم کارگاه های آموزشی ویژه مسافران کنگره 60 ، نمایندگی ایمان با استادی راهنما مسافر مصطفی، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه " ظرفیت و مسئولیت (قبله گم کردن) " و قسمت دوم دستور جلسه تولد مسافر مهران در روز شنبه 30 فروردین ماه 1404 ساعت 16:30 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه امروز دو قسمت دارد. در مورد قسمت اول دستورجلسه :ظرفیت و مسئولیت است و قسمت دوم دستور جلسه هم تولد یکسال رهایی مسافر مهران که با یکدیگر آن را جشن می گیریم.
من اگر بخواهم در کارخودم موفق باشم باید درتمام جریان آن باشم. به نظرتان چرا آقای مهندس روزهای یکشنبه سی دی و در روزهای چهارشنبه هم جلسات آموزشی را برایمان تعیین کرده اند؟
زیرا اعضای دیگر کنگره 60 از خود برنامه ای مشخص نکنند و باعث دوگانگی در آموزش نشود.
برای اینکه یک رهجو کارش را درست انجام دهد راهنما باید الگو باشد و اگر راهنمایی وظیفه خود را به درستی انجام ندهد دیگر از رهجویش انتظار نمی رود که وظیفه شناس باشد.
(3).JPG)
قبله گم کردن یعنی اینکه من هدفی ندارم و نمی دانم هدفم چیست. وقتی یک مسئولیت به من داده می شود چون ظرفیت ندارم و یا ظرفیتم پایین است قبله را گم می کنم. مثلا اگر نگهبان می شوم و مسئولیت خود را به درستی انجام نمی دهم موجب حس های منفی در اطرافیان می شود و در نتیجه دوره بعدی در انتخابات نمی توانم موفق باشم.
اگر پدر یک خانواده ای وظیفه خود را در قبال مسئولیتی که دارد به درستی انجام ندهد و ظرفیت آن را نداشته باشد خانواده او نیز آسیب می بیند.
ظرفیت یعنی دانایی و من در این جا آموزش می گیرم که وقتی جایگاهی به من داده شد تلاش کنم و ظرفیت خودم را بالا ببرم. مثلا وقتی جایگاه راهنمایی به من داده شد باید تلاش کنم و دانایی خودم را بالا ببرم تا به ظرفیت آن برسم. هرکس که شال راهنمایی دارد که اندازه راهنمایی نیست.
من در این سیستم بسیار دیده ام که اگر مسئولیتی داده شد و وظیفه خود را درست انجام ندهد و تلاش از خود نشان ندهد به صورت خودکار از سیستم حذف خواهد شد.در صحبت های روز چهارشنبه آقای مهندس ازنام دیده بان استفاده شد تا همه اعضاء بدانند که در اجرای قوانین در کنگره 60 هیچگونه محدودیت نیست واین قوانین برای همه یکسان اجرا می شود و هیچ تفاوتی بین دیده بانان و یک فرد تازه وارد نیست. اینگونه نیست که اگر شال راهنمایی به گردن دارم می توانم قوانین را زیر پا گذاشته و هر گونه عملی را که می خواهم انجام دهم.
(4).JPG)
و اما در قسمت دوم دستور جلسه: مهران عزیز وقتی به لژیون من آمد یک بار سفر کرده بود و در امتحان راهنمای تازه واردین نیز قبول شده بود اما بنا به دلایلی برگشت خورده بود. من به او گفتم که نباید به گذشته خودت فکر کنی و به فکر ساختن آینده خودت باش چون زندگی همین است و شاید افرادی در این جلسه حضور داشته باشند و بخواهند از این پس شروع به درست کردن زندگی خود باشند.
در این جا زور زدن برای مصرف نکردن نداریم و کسی که میل به مصرف مواد دارد می تواند به مصرف خود ادامه دهد. فردی که به اجبار خانواده به کنگره آمده است در کارش موفق نخواهد بود و فردی که میل به مصرف داشته باشد را به هیچ عنوان نمی توان با محدود کردن مصرف را از او گرفت باید به این موضوع رسیده باشد که دیگر مصرف مواد مخدر به درد او نمی خورد و مصرف آن، تخریب هایی را به او وارد می کند. خانواده باید بداند که این گونه افراد را رها کنند تا خودشان بتوانند از این بند رها شوند.
مهران در اوایل سفرش به من گفت که گریز زده، به او گفتم همینکه جسارت این را داشته که بیاید و بگوید چکار کرده ام همین هم خوب است .
او تا اواسط سفرش گریز می زد اما از اواسط سفر به خودش آمد، با تمام سختی ها روبرو شد و خواسته اش رهایی بود، با وجود داشتن روزگار بسیار سخت شروع به حرکت کرد و زندگیش آرام آرام شروع به بهبود کرد. مشکل ما اصولا مواد نیست، در مسائل دیگری است که با مصرف مواد بیشتر می شود. مشکل ما عدم دانایی ماست که در رابطه با اطرافیانمان داریم.
بعد از شروع سفر مهران همسفرش چون راهنما بود کمک زیادی به او کرد تا به این نقطه برسد، و هم اکنون او برای دومین بار به عنوان راهنمای تازه واردین انتخاب شده است.
خلاصه سخنان مسافر مهران :
در ابتدا از جناب مهندس تشکر میکنم که این بستر را فراهم نمودند تا بتوانیم در این مسیر قدم برداریم و در کنار خانواده مان به صلح و آرامش برسیم.
از راهنمای خودم تشکر میکنم که همیشه در این مسیر پشتیبان من بودند و مانند پدر همیشه یاری رسان من بودند و با آموزش های درست و به جا باعث شدند که من بتوانم گره های زندگیم را بشناسم و آن ها را حل کنم.
از همسرم تشکر می کنم که با از خود گذشتگی تلاش کرد تا من بتوانم پیشرفت کنم تا در مواقعی که من از همه جا ناامید بودم توانستم به زندگی برگردم.از همه عزیزانی که من را در این مسیر همراهی کردند تشکر می کنم.
(2).JPG)
من در زندگی به ته خط رسیده بودم و قصد خودکشی داشتم اما می ترسیدم این کار را انجام دهم. در بسیاری موارد با سقوط آزاد می خواستم زندگیم را درست کنم اما قادر به آن نبودم.
من به دلیل عدم آگاهی، تاریکی های بسیاری در زندگی تجربه کردم و حال چندان مناسبی نداشتم. با ورود به کنگره 60 و دریافت آموزش ها کم کم متوجه این شدم که باید تغییر کنم و بدون خواسته خودم برای تغییر راه دیگری ندارم.
تنها راه نجات من این بود که با راهنمایم صادق بودم و اگر در طول سفر گریز می زدم با او در میان می گذاشتم و این گونه بود که من کم کم از اعتیاد و تاریکی بیرون آمدم.
(2).JPG)
خلاصه سخنان راهنمای همسفر ، خانم طاهره :
در ابتدا از گروه مرزبانی تشکر میکنم تا ما را در برگزاری این جشن یاری دادند تا در کنار همدیگر بتوانیم حس های زیبا را انتقال دهیم.هر تولد می تواند نقطه تاملی باشد برای افرادی که در این جمع حضور دارند و شاید تکانه ای برای افرادی که ناامید از زندگی هستند.
اما این راه راه درستی است و تجربه نشان داده این سیستم به تک تک ما کمک می کند تا از تاریکی بیرون بیاییم و با خواسته خودمان که به حد اعلا رسیده استسالم به مقصد برسیم.
همسفران مهران بال پروازی بودند که در این مسیر او را بسیار یاری دادند.
خلاصه سخنان همسفر بهاره :
این تولد را در راس به آقای مهندس و کلیه اعضای کنگره 60 تبریک می گویم و امیدوارم بتوانم قدراین جایگاه را بدانم و از کلیه راهنمایانی که به مسافر من در این راه کمک کردند تشکر می کنم. ما خانواده رو به سقوط بودیم که با یاری کنگره 60 توانستیم به این مرحله از روشنایی برسیم.
از راهنمای خودم تشکر میکنم که اگر من در این جایگاه هستم و زندکی خوبی دارم به لطف آموزش هایی است که از ایشان گرفته ام.من این روز را در ذهن خود تصویر سازی کرده بودم و خیلی خوشحالم که توانستم آن را ببینم
زندگی آن روزها با درد و رنج فراوان همراه بود هم اکنون با یاری کنگره 60 تبدیل به بهشت شده است وهم اکنون این خانواده برای بهتر زندگی کردن تلاش می کنند.
من در گذشه بخاطر منیتی که داشتم میخواستم تمامی مشکلات زندگی را خودم حل کنم اما با آموزش گرفتن در اینجا یاد گرفتم که مسئولیت های خودم را به دوش بکشم تا مسافرم مسئولیت خودش را بپذیرد و از تاریکی بیرون بیاید و این تلاش او ستودنی است. هم اکنو هم از ورود پدرم به کنگره بسیار خوشحالم و امیدوارم در مسیر بماند.
خلاصه سخنان همسفربنیتا:
این تولد را به پدرو مادرم تبریک می گویم و امید وارم که در مسیر کنگره 60 باقی بمانند و هر روز با آگاهی بیشتر مسیر را ادامه دهند.
(3).JPG)
- تعداد بازدید از این مطلب :
146