چهاردهمین جلسه از دوره دوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره 60 نمایندگی خواف روزهای پنجشنبه با استادی مسافر رضا و نگهبانی مسافر محمود و دبیری مسافر اکبر با دستور جلسه ``تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد کنگره`` در تاریخ 1404/01/28 رأس ساعت 15 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر... خیلی خوشحالم که امروز در جمع شما عزیزان هستم و خداوند را از این بابت شاکرم و خیلی ممنونم از گروه محترم مرزبانی که باعث شدند بنده در این جایگاه باشم و خدمت کنم. تبریک میگم به شما مردم شریف خواف که توانستید همچنین شعبه ای راه اندازی کنید. حالا چیزی که بنده دورادور میدیدم زحمات شما خدمتگذاران بود. خدمتتون عرض کنم در مورد دستور جلسه تغذیه سالم و تجربه من از اضافه وزن. بنده خودم مستعد اضافه وزن هستم البته چندان اضافه وزن ندارم. آقای مهندس با این دستور جلسات ا را به سمت و سویی میبرند که این الهامات را که به دست ما میرسد که در واقع گوهر وجودی خودمان را از یک جایی آمدهایم و به جای دیگر میخواهیم برویم اشاره به همان آیه که ما برمیگردیم به همان جایی که آمدهایم. جناب آقای مهندس میخواهند که ما آن گوهر وجودی را درک کنیم و به آن برسیم و یک بخشی وجود دارد به اسم بازگشت و به قول آقای حکیمی این تخریب ما مال امسال و پارسال نیست مال هزارههاست که تازه به اینجا رسیدیم. منظور بنده این است که وقتی کنگره ۶۰ روی اضافه وزن تاکید دارد و ما در کنگره یاد گرفتیم که انسان از طریق حس میتواند قوه عقل را به کار بندازد. ما از چند طریق میتوانیم این دستگاه حسی را خراب کنیم تا قوه عقل ما کار نکند.

در واقع نتواند تصمیم درست بگیرد. و دریافت درست نداشته باشد. و با آن اطلاعات غلط نمیتواند کار درست را انجام دهد. زمانی که ما مواد مخدر مصرف میکنیم دستگاه حسی خراب است و نمیتواند نکات خوبی از پیرامون خود داشته باشد. نمیتواند دو دو تا چهار تای خوبی داشته باشد. وقتی که دستگاه حسی میتواند از طریق مختلف خراب شود یکی از آنها مواد مخدر است کنگره ما یاد میگیریم اولین قدم تزکیه و پالایش است و کنگره میخواهد که این دستگاه حسی را دوباره راه اندازی کند. مواد مخدر سیگار است و مانند همان مواد مخدر دستگاه حسی را از کار میندازد و نمیتواند درک درستی از پیرامونمان داشته باشد. مواد مخدر را که سفر میکنیم و سیگار را هم سفر میکنیم و به انجام میرسانیم و اما مسئله بعدی مسئله بعدی غذا است و میتواند آن دستگاه حسی را خراب کند حال چطور؟وقتی جسم ما ناسالم شود به واسطه خوردن غذاهای ناسالم یا چرب و دچار کبد چرب شویم یا چربی خون بگیریم، قند خون انسان بالا برود و این باعث میشود ما دچار یک بیماری شویم. و زمانی که بدن بیمار میشود آن دستگاه حسی خراب میشود. دریافتمان از محیط اطرافمان اشتباه است و نمیتوانیم تصمیم درستی بگیریم. ما در کنگره در وادی اول یاد میگیریم که با تفکر ساختارها آغاز میشود وقتی که ساختار آغاز شود یک سری نیرو به کمک ما میآید و بهترین نیرو الهامات است. در واقع همان نور خداوند است. خداوند که نمیتواند دست ما را بگیرد و ما را به کنگره بیاورد همین الهامات است و از طریق حس به ما الهام میشود و اگر این دستگاه حسی خراب شود نمیتواند این الهامات را دریافت کند. و به واسطه پرخوری دیر خوابیدن سایر مسائل میتواند این دستگاه حسی خراب شود. در کنگره یاد گرفتیم که درمان فوق ترک است و تعادل فوق درمان و ما باید به این نقطه برسیم و نسبت به خواستههای نفسانی که میخواهند ما را از این چرخه خارج کنند چون نیروهای بازدارنده ز این طریق میخواهند ما را از چرخه خارج کنند. هر کدام از ما وظیفهای داریم و وظیفه من که در سفر اول بودم برای دریافت آن الهامات و درست شدن دستگاه حسی این بود که دارویم را سر وقت بخورم،جلسه را به موقع بیایم،سیدیهایم را بنویسم،و فرمانبردار خوبی باشم و این کارهای ساده توانست من را از آن جهان تاریک بیرون بیاورد و دیگر عروسک خیمه شب بازی نفسهایم نبودم. چون افکارم خراب بود و اولین قوه به کارگیری عقل حسهای من بود و اگر حس خراب باشد عقل نمیتواند درست تصمیم بگیرد. خیلی ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ و عکس : مسافر امیرحسین لژیون دوم
ارسال و ویرایش: مسافر رضا لژیون یک
- تعداد بازدید از این مطلب :
92