English Version
This Site Is Available In English

زیاد خوردن یکی از ابزارهای نفس است

زیاد خوردن یکی از ابزارهای نفس است

نهمین جلسه از دوره ششم سری کار گاهای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بروجرد با دستور جلسه "تجربه من از اضافه وزن و تعادل آن با متد کنگره ۶۰" با استادی ایجنت محترم مسافر امیر حسین و نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر کریم روز سه‌شنبه ۲۶ فروردین ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰  آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد 

سلام دوستان، امیرحسین هستم مسافر
از آقای مهندس و خانواده‌ی محترمشان تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم کردند که ما در آن حرکت کنیم.
کنگره‌۶۰ فرصتی است که نصیب ما شده است. اکنون که ما این‌جا نشسته‌ایم، در بیرون از کنگره‌۶۰ چندین نفر درگیر مصرف مواد مخدر هستند؛ ولی ما الان اینجاییم. چرا الان من در سفر اول هستم؟ هزاران نفر می‌توانند خدمت کنند؛ ولی چرا من خدمتگزارم؟ این فرصتی است که من باید از آن استفاده کنم و ربطی به خوب یا بد بودن انسان و عقبه‌ی ما ندارد. اگر این فرصت در اختیار ما قرار گرفته، مهم نیست. مهم این است که انسان‌ها چیزی را که در آن هستند، ببینند، بشکافند و فکر کنند.
هیچ‌کس مثل ما، خودمان را درک نمی‌کند و هیچ‌کس نمی‌تواند به اندازه‌ی خود ما، به ما کمک کرده و ما را بفهمد.
ما وقتی صحبت از درمان می‌کنیم، درمان به معنی کامل شدن، ترک و مقطعی نیست. چیزی است که کاملاً انسان عوض شده و تبدیل به چیز دیگری می‌شود. این درمان نه تنها باید در قسمت جسم اتفاق بیفتد؛ بلکه این درمان و شفا باید در صورپنهان ما به وجود آید. پس انسان باید روان، جهان‌بینی و افکارش هم تحت تاثیر درمان قرار بگیرد.
ما برای اعتیاد درمان داریم که ۱۰ الی ۱۱ ماه زمان می‌برد؛ ولی درمانی برای درست شدن جهان‌بینی داریم که زمان آن را خدا می‌داند و این بستگی به چیزهایی دارد که در درون انسان است و خود انسان، از آن آگاه نیست. اگر بخواهیم از خیلی چیزهای خودمان آگاه شویم، شاید تحمل و ظرفیت آن را نداشته باشیم که بخواهیم آگاه باشیم که در درون ما چه می‌گذرد؟ ما بیرون را می‌بینیم که مثلاً حال و اوضاعم خوب نیست و خیلی چیزها به هم ریخته است؛ ولی از درون خودمان هیچ اطلاعی نداریم. بهترین کار در این زمان این است که عملکرد ما درست باشد.
انسان موجودی است که خودش، خودش را بازی می‌دهد. چیزی را که می‌داند درست است، انجام نمی‌دهد و از آن طفره می‌رود. چرا این اتفاق می‌افتد؟ مگر این راه کنگره‌۶۰ و درمان نیست؛ پس چرا من درست نشده‌ام؟ پس چرا من هنوز با سیگار درگیرم و کنگره‌۶۰ و راهنما را دور می‌زنم و کار دیگری می‌کنم؟ چرا من در خانواده، به جای این‌که آدم درستی باشم، پنهان کارم؟ چرا اضافه باری هستم روی خانواده؟ چرا فردی نشده‌ام که کمک حال خانواده باشم؟ ما همیشه می‌گوییم باید بعد از درمان، به تعادل رسید. خانواده و بعضی قسمت‌ها، هنوز درمان نشده است. مشکلات وجود دارند. آن فرد اصلاً به خودش نمی‌آید و فکر می‌کند از بیراهه رفتن، می‌تواند به درستی برسد. ما نباید گول نیروهای منفی درون خود را بخوریم.
در مسیری که انسان می‌خواهد درست شود، به شدت نیروها و حس‌های منفی، انسان‌ها را درگیر می‌کنند. شما سال‌های سال در اعتیاد بودی، هیچ خبری نبود، حالا که می‌خواهی درست شوی، می‌بینی که همه چیز به هم ریخته است. مشکلات جسمی، خانوادگی و کاری به وجود می‌آید. به خاطر این است که انسان زمانی که بیدار و آگاه می‌شود، باید به خودش بیاید و خواهان تغییرات باشد. دستور جلسه‌ی این هفته، در مورد "اضافه‌وزن" می‌باشد. چرا در کنگره‌۶۰ در این مورد صحبت می‌شود؟ شاید در بیرون از کنگره‌۶۰ در این مورد حتی صحبت نشود؛ ولی در کنگره ۶۰ گفته می‌شود که باید اضافه وزن را درمان کرد. چرا؟ چون این موضوع، تاثیر مستقیم بر روی سیستم ایکس دارد. سیستمی که ما با آن زندگی می‌کنیم و به شدت به این سیستم نیاز داریم. حال، احوال، خوب و بد بودن ما به این سیستم وابسته است.
در کنگره‌۶۰ ابتدا بر روی اعتیاد، بعد بر روی سیگار و حالا اضافه وزن تمرکز شده است. این‌ها سفرهایی است که باید در کنگره‌۶۰ انجام شود که سه سفرِ جسمی، می‌باشد. این سفرها را تک‌تک باید انجام دهیم. کسانی که اضافه وزن دارند، بعد از درمان سیگار، باید حتماً اقدام کنند.
چیزی  که من از لژیون جونز یا همان لژیون کاهش وزن درک کردم که چندین سی‌دی دارد، من متوجه شدم که باید بدن خود را بشناسیم و بدن خیلی چیزها را به طور هوشمند جذب نکند. اگر این را بدانیم که چی بخوریم و چی نخوریم، خود به خود این اتفاق می‌افتد، نه با رژیم خاص.
در کلیات رژیم، تغذیه‌ی خاصی است که صبحانه دو عدد تخم مرغ و قبل از هر وعده غذایی سالاد مصرف کنیم. کلیت کار این است که سیستم فکر و جسم ما، با هم در تعادل و هماهنگ باشد که هر چیزی را جسم، جذب نکند. خوراکی‌های مضر کنار برود؛ ولی این باید خود به خود اتفاق بیفتد. مثل زمانی که اعتیاد را درمان می‌کنیم و خود به خود مواد را استفاده نمی‌کنیم یا سیگار را درمان می‌کنیم و خود به خود سیگار استفاده نمی‌کنیم. اضافه وزن هم به این شکل است که ما زور نمی‌زنیم؛ ولی وزنمان متعادل است. به نظر من با زور زدن، هیچ کاری درست نمی‌شود.
درمان در قسمت جهان بینی نیز به همین شکل است و با زور زدن نیست. یک سری چیزها باید خود به خود اتفاق بیفتد. یک قسمت کار دست ما است و باید تمام تلاش و حرکت خود را انجام دهیم.

باید خودمان را از چیزهایی که می‌دانیم ضد ارزش است، دور کنیم. تعادل را در خود و خانواده به وجود آوریم تا خیلی چیزها، آرام آرام درست شود.
کنگره ۶۰ تماماً فرصت است. اگر چیز غلطی ما می‌بینیم، فرصتی برای آموزش ما است. ما اگر کسی اشتباه کند، می‌فهمیم درست یاد نگرفته و بلد نیست. ما خودمان هم بلد نبودیم و خیلی چیزها را بلد نیستیم و باید یاد گرفته و آموزش بگیریم و تجربه کسب کنیم.
فرصت کجاست؟ کجا می‌خواهی آموزش بگیری؟ هر کس، هر جایی بهتر از کنگره‌۶۰ پیدا کرد، می‌تواند برود؛ ولی تا زمانی که پیدا نکرده‌ایم، کنگره‌۶۰ بهترین راه است که پیش روی ما قرار دارد.
حتی در درمان اعتیاد، اگر کسی فکر می‌کند به کمپ برود، می‌تواند برود و این‌جا هیچ اجباری نیست. کسی فکر می‌کند NA بهتر است، می‌تواند برود و هیچ اصرار و اجباری برای ماندن و درمان شدن نیست؛ چون این با خواست و اختیار خود ما است. ما فکر و انتخاب کردیم. باید خودمان تلاش کنیم، خود ما درمانگریم. هیچ‌کس به داد ما نخواهد رسید.
کنگره ۶۰ مثل صحرای قیامت است، هیچ نفسی بار نفس دیگر را به دوش نمی‌کشد و هر کسی مسئول کار خودش می‌باشد. کسی که بخواهد، به او داده می‌شود. کسی که خواسته‌اش قوی و غنی باشد، به او داده می‌شود؛ ولی اگر کسی نخواهد، از او گرفته خواهد شد.
ما سال‌ها است بازی می‌کنیم. یکی دو سال است به کنگره‌۶۰ آمده‌ایم، بازی کرده و سرگرمیم و هنوز به خودمان نیامده‌ایم. مثل عزیزانی که سال‌های سال است سفر می‌کنند و خودشان هم نمی‌دانند که چه زمانی باید درست شوند و درست شدن اتفاق بیفتد. نباید به خودم بیایم و از هروئین دل بکنم؟ آیا من نباید از سیگار دل بکنم؟ انسان سال‌های سال خودش را بازی می‌دهد.
گاهی اوقات دنبال مال و اموال است و در آخر، اموال را می‌گذارد، می‌رود و نمی‌داند آخرش چه شد؟ چه یاد گرفتم و کسب کردم؟ آیا اگر مالم را بگیرند، باز هم ارزشی دارم؟ اگر جایگاه و فرصتم را بگیرند، باز هم ارزش دارم؟ چیزهایی که انسان کسب می‌کند، باید درونی باشد. در جاهایی ما باید به عمق کار برویم. ما در اینجا پایه را می‌سازیم. درمان سیگار، درمان اعتیاد و کاهش وزن این‌ها پایه‌اند که بتوانیم درست فکر کنیم و تصمیم بگیریم و پایه‌اند برای ورود به چیزهایی که برای فکر و ذهن ما است. چیزهایی که ما می‌خواهیم برای بُعدهای بَعد کسب کنیم و بدانیم بعدهای دیگری نیز هست. زندگی ما بهتر می‌شود پس در پایه نمانیم.
خیلی چیزها پایه‌اند و انسان‌ها گاهی در پایه می‌مانند. هر کس که بخواهد بازی کند، ما کاری به کارش نداریم. سیگار بکشد و بگوید من سیگاری نیستم، کاری به کارش نداریم؛ ولی پایه خراب است. مثل این‌که ساختمانی ستونش رفته است و هر لحظه ممکن است بر روی سر ما آوار شود. بعد خیلی‌ها می‌گویند: او را درست کن. ما پرده می‌کشیم و می‌گوییم: ستون سر جایش است. می‌دانیم که ستون سر جایش نیست و در آخر به تو آسیب می‌زند. باید پایه درست باشد تا ما به جاهای دیگر برسیم و دریچه‌های دیگری به روی ما باز شده و از بندها خارج شویم. مثل تجارتی می‌ماند که چیزی از آن معلوم نیست و باید تجارت را انجام دهیم. معامله‌ای که معلوم نیست که سود دارد یا ضرر؛ ولی باید انجام دهیم تا خیلی اتفاق‌ها برای ما بیفتد.
در لژیون کاهش وزن، کسانی که به سفر دوم می‌رسند، می‌توانند تهران راهنما انتخاب کنند؛ چون در شعبه‌ی ما فعلاً کسی به راهنمایی نرسیده است تا لژیون جونز داشته باشیم.
در قسمتی از سفر، اشتها باز شده و خوراک زیاد می‌شود. باید حواسمان باشد حجم غذا طوری باشد که بتوانیم زندگی کنیم. با زیاد خوردن، چیزی به ما اضافه نمی‌شود. زیاد خوردن یکی از ابزارهای نفس است.
از این‌که به صحبت‌های من توجه کردید، سپاسگزارم.

 

ویراستاری و تایپ: خدمت گزار سایت مسافر کریم 

تنظیم و ارسال: مرزبان مسافر رضا 

 

 

 

 


 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .