آقای مهندس در سیدی «صبر» راجع به مطلبی مربوط به تاریخ ۱۳۷۳/۲/۲۹ فرمودند: شاگرد به استاد میگوید:
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود لیک به خون جگر شود
لعل نوعی سنگ قیمتی است، برای اینکه سنگ تبدیل به لعل شود باید زیر خروارها سنگ دیگر قرار بگیرد و شرایط سختی را تحمل کند؛ بنابراین با صبر سنگ به لعل تبدیل میشود. صبر کردن با تلاش، فشار، سختی و مشکلات زیادی همراه است. صبر کردن به این معنی نیست که فقط زمان را بگذرانیم؛ مثلاً یک کشاورز گندم میکارد و صبر میکند بعد از مدت ۸ماه موقع برداشت محصول میشود، حال اگر این کشاورز این مدت را خوابید و به محصول رسیدگی نکرد، میبیند مزرعه گندم برهوت است. باید بعد از کاشت، آن را آبیاری کرده و مراقب باشد تا آفت نزند و حیوانات مزرعه را خراب نکنند تا محصول بهدست آید؛ پس در مقام صبر بودن، یعنی تحمل زمان و فشارهای زمان همراه با تلاش و کوشش.
شاگرد: «با وجود ایمان و اعتقاد به شما باز هم در شک به سر میبرم و...» الان هم در کنگره راهنما به شاگرد میگوید صبر کن درست میشود، رهجو میگوید: نه دارم از کار اخراج میشوم، بدهی دارم، چطور میشود اوضاع را درست کنم؟ شاگرد به استاد اعتقاد دارد؛ ولی باز دلش قرص نیست. حضرت موسی هم وقتی برای مناجات به کوه میرفت به خدا میگوید: میخواهم تو را ببینم تا دلم آرام بگیرد، خداوند میگوید: تو نمیتوانی من را ببینی، اگر من خودم را به کوه نشان بدهم، کوه متلاشی خواهد شد. انسان خدا را قبول دارد، الگوها را میبیند؛ ولی باز هم با خودش میگوید ممکن است اوضاع من درست نشود. گاهی اوقات برای هر انسانی اتفاق میافتد که در یک شرایط بحرانی و سخت قرار میگیرد، حتی خرج معاش را ندارد و...، این مشکلات برای همه میتواند باشد، مهم این است که در اوج مشکلات چه کار میکنیم، اینجا باید صبر کرد، صبر توأم با تلاش و کوشش.
افرادی که وارد پروسه درمان میشوند چه آقایان و چه خانمها، مشکلات متعددی دارند و باورشان نمیشود که به درمان میرسند؛ ولی وقتی صبر میکنند بعد از مدتی میبینند درمان شدند، تاجر و بازرگان شدند و درس خواندند. وقتی انسان در تاریکی قرار دارد مهم این است روی او به کدام طرف است، اگر به طرف تاریکی باشد به اعماق جهنم فرومیرود؛ ولی اگر روی خود را به طرف نور کند ذرهذره از تاریکیها فاصله میگیرد، اینها همه در مقام صبر است. خیلیها در شرایط سخت و بحرانی میخواهند میدان را خالی کرده و عقبنشینی کنند، خیلی مهم است که انسان موقعی که موفقیتی را بهدست میآورد خوشحال شود، حتی اگر آن موفقیت بسیار اندک باشد.
همه مریضیها از ناامیدی، عدم اعتقاد و توکل به خداوند است. استرس عمر را کوتاه کرده و امیدواری عمر را زیاد میکند. استرس، ناامیدی، نگرش منفی به مسائل انرژی انسان را میگیرد و انسان را ضعیف و مریض میکند؛ ولی امیدواری و مثبتاندیشی به انسان انرژی میدهد، حتی اگر امیدواری و مثبتنگری پوچ باشد؛ بنابراین باید موفقیتهای کوچک را ارزشمند شماریم و از آنها انرژی بگیریم. وقتی روی DST بودم؛ مثلاً از ۵گرم به ۴گرم رسیدم ابراز خوشحالی میکردم، به خودم احسنت میگفتم، یعنی خودم به خودم انرژی میدادم. شخص لیسانس گرفته میگوید به درد نمیخورد، درصورتیکه ارزش دارد، هروئینی بودی حالا آمدی روی شربت OT یا درآمد اندکی کسب کردی اینها همه موفقیت بزرگی هستند، اگر به اینها ارزش قائل باشیم، انرژی میگیریم. اگر من از این موفقیتهای کوچک استفاده و آنها را بزرگ نمیکردم؛ هرگز نمیتوانستم پیشرفت کنم و به بقیه اهداف خود برسم.
من به خداوند و فضل الهی اعتقاد کامل دارم، اعتقاد دارم از هر دستی بدهم از همان دست پسمیگیرم، این یک قانون ثابت و درست است. اگر ذرهای یا مثقالی کار خوب یا بد انجام دهیم باید جوابش را بدهیم، این ذره یا مثقال کار خوب یا بد میرود جز تقدیر ما، یعنی اگر ذرهای عمل خوب انجام دهیم تقدیرمان خوبی است و برعکس؛ پس از هر دست دادیم از همان دست پسمیگیریم، این میشود فضل الهی، اگر در جهت خیر و مثبت حرکت کنید هیچ خوفی نباید داشته باشید، چون فضل الهی شما را همراهی میکند. وقتی عمل درستی انجام دهید با کسانی آشنا میشوید که از مقربین هستند، مقربین کسانی هستند که به خدا نزدیکترند، یعنی انسان با کسانی آشنا میشود که انسانهای صالح و خوبی هستند و به او کمک میکنند. اگر امروز وارد کنگره شدی و راهنما گرفتی، یعنی به مقربین نزدیک شدی، نمیگویم راهنمایان برگزیده خدا هستند؛ راهنما کسی است که به تو کمک میکند و تو را از اعتیاد خارج میکند، در حقیقت او شفیع تو میشود.
شفع یعنی زوج و وتر یعنی فرد، زمانی رسول خدا شفیع ما میشود، یعنی ما با ایشان زوج میشویم که طبق دستورات ایشان حرکت کنیم، آنوقت ایشان ما را شفاعت میکنند. اگر شما کارهایی که راهنما میگوید را انجام دهید با او شفع یا جفت میشوید و به رهایی میرسید، شفاعت یعنی همین، نهاینکه دروغ بگویی، احتکار کنی، رشوه بخوری و... بعد بگویی رسول خدا مرا شفاعت میکند. نیروهای بازدارنده و مشکلات را باید به رسمیت بشناسیم، مشکلات همیشه وجود دارند، اگر نیروی منفی نباشد زندگی بهوجود نمیآید، زندگی در پرتو خیر و شر بهوجود میآید. در شرایط بحرانی نباید عقبنشینی کنیم، بلکه باید به تلاش خود ادامه دهیم. نیروی منفی چیز هیولایی نیست، هر چیزی و مشکلی میتواند نیروی منفی باشد، باید در وجود انسان الهام تقوا باشد تا بتواند با نیروی منفی مقابله کند. یک سرمایه اجتماعی داریم و یک سرمایه پولی، سرمایه اجتماعی یعنی انسانهای زیادی ما را میشناسند و به ما کمک میکنند، ممکن است فرد پول نداشته باشد؛ ولی کلی اعتبار داشته باشد این مسئله مهمی است.
عقاید کهن و پوچ را بسوزانید که مانع پیشرفت شما میشوند. عقاید کهن با تاریخ کاری ندارد، عقاید و خصلتهای نامناسب مثل استفاده از مواد مخدر، مشروبات الکلی، غیبت و تجسس کردن، بدخواه دیگران بودن، رفتن پیش دعانویس یا جادوگر برای گرفتن دعا برای حل مشکلات ازجمله عقاید کهن و پوچ هستند. بین انسان و سایر موجودات دیواری است و وقتی با جادو بخواهیم آن را باطل کنیم نیروهای زیادی وارد حریم ما شده و آن بلاها گریبانگیر خودمان میشوند؛ بنابراین باید با تزکیه و پالایش خصلتهای بد را بیرون بریزیم تا به آرامش برسیم.
شاگرد: «میخواهم در جلسهای شرکت کنم که البته بحث در مورد متافیزیک است نظر شما چیست؟» آنموقع دنبال این جلسات و مدیتیشن و خودهیپنوتیزم بودم، الان هم عرفانهای نوظهور فراوانی وجود دارد. استاد: «بسیار خوب است که انسانها دور هم جمع شوند مشروط به اینکه قول و هدف همه یکسان باشد.» مثل خود ما دور هم جمع شدیم و هدفمان این است که خودمان را درمان کرده و به دیگران هم کمک کنیم تا درمان شوند، حال آیا آن کلاسها هدف مشترک دارند؟ آیا هدفشان رستگاری انسان است؟ خیلیها در این کلاسها شرکت کردند و به جنون کشیده شدند. جمله «خدایا ما را از دست نیرومندترین دشمن خودمان که جهل و ناآگاهی خودمان است نجات بده.» کلیدیترین جمله است، مشکلات را خودمان بهوجود میآوریم. زندگی ادامهدار است، از ازل شروع شده و همچنان ادامه دارد، بعضی اوقات جنگها و حتی محبت و عشقی که بین انسانها وجود دارد به گذشته برمیگردد.
برداشت من از این سیدی این است که باید اول مفهوم کلمه صبر را بدانم و این را بهخاطر داشته باشم هیچچیز مجانی به من داده نمیشود، باید با صبر همراه با تلاش و کوشش مشکلات را حل کنم. همه انسانها دچار مشکل میشوند، نباید بگویم چرا من؟! از مشکلات فرار نکنم و نگذارم آنها من را از پا در بیاورند؛ چون مشکلات با ایستادگی و حرکت روبهجلو حل میشوند.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر اسماء (لژیون اول)
ویراستاری: رابط خبری لژیون سردار همسفر فرشته (ر) رهجوی راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ارسال: دنور راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سیرجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
98