English Version
This Site Is Available In English

تفکر غلط بدترین مسیرها را برای ما می‌سازد

تفکر غلط بدترین مسیرها را برای ما می‌سازد

جلسه چهارم از دوره پنجم جلسات لژیون سردار همسفران نمایندگی کاسپین به استادی همسفر سمیه، نگهبانی همسفر آرزو و دبیری همسفر فریبا با دستور جلسه «وادی اول و تاثیر آن روی من» روز دوشنبه ۱۸ فروردین‌ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۴:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

ابتدا خدا را شکر می‌کنم که این جایگاه را تجربه می‌کنم. از نگهبان جلسه سپاسگزارم که اجازه دادند امروز در جایگاه استادی بنشینم. سه سال است که عضو لژیون سردار هستم؛ ولی اولین‌بار است که جایگاه استادی را تجربه می‌کنم. با اینکه تعداد اعضاء کمتر از کارگاه خصوصی است؛ اما احساس می‌کنم از انرژی بالاتری برخوردار است. از ایجنت و مرزبانان، راهنمای اول خودم همسفر الهام و راهنمای فعلی‌ام همسفر بتول بسیار سپاسگزارم.

وادی اول می‌گوید: «با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد، بدون تفکر هرآنچه هست رو به زوال می‌رود.» همان‌طور که در ابتدای سی‌دی گفته شده همه چیز قبل از اینکه خلق یا پدیدار شود با تفکر آغاز می‌شود؛ یعنی اولین قدم با تفکر شروع می‌شود.

من زمانی که وارد کنگره شدم در اولین جلسه‌ای که از من خواسته شد تا در مورد وادی اول مشارکت کنم، به راهنمای خود گفتم که من راجع‌به این وادی مشارکت نمی‌کنم. پرسیدند: چرا؟ گفتم: آن‌قدر قبل از کنگره به مسائل زندگی فکر کردم که الان نیازی نمی‌بینم این وادی را گوش دهم. راهنما از من پرسیدند که پس از این تفکر به چه نتیجه‌ای رسیدی؟ گفتم هیچ نتیجه‌ای نگرفتم. گفتند: پس چرا اینجا حضور داری؟ گفتم: به‌خاطر مسافرم اینجا هستم. هر جلسه‌ای که به کنگره می‌آمدم هیچ توجهی به آموزش‌ها نمی‌کردم و هر‌بار به خود می‌گفتم که سمیه تو به‌خاطر مسافرت اینجا هستی؛ پس صبوری کن تا مدت ۱۰ماه به پایان برسد. هنوزم که هنوز است مسیر کنگره را می‌آیم و این جمله را به خود می‌گویم.

من قبل از کنگره هم به چیزهای خیلی جزئی خیلی فکر می‌کردم و همیشه ذهنم درگیر بود. گاهی به یکباره متوجه می‌شدم که ساعت‌هاست به موضوع کوچکی فکر می‌کنم و به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسم. فقط ذهن خود را خسته می‌کردم و در انتها آن‌قدر بی‌نتیجه بود که رها می‌کردم. در بعضی مواقع به جای دیگران هم فکر می‌کردم؛ مثلاً اینکه دخترم الان باید چه کاری انجام دهد، پسرم باید در رابطه با فلان موضوع چه تصمیمی بگیرد یا حتی به جای همسرم نیز فکر می‌کردم.

تا زمانی که وارد کنگره60 شدم و این دستور جلسه را چندین مرتبه خواندم و به حرف راهنمایم رسیدم که من درست فکر نکردم یا اصلاً فکر کردنم صحیح نبوده است. بعد از یک سال متوجه شدم آن‌قدر در این مورد اشتباه کرده‌ام که وقتی به عقب برمی‌گردم متوجه می‌شوم که فرزندانم را طوری بار آورده‌ام که کاملاً بی‌مسئولیت هستند؛ یعنی هیچ مسئولیتی در قبال کارهای خود را ندارند. هر اتفاقی که رقم می‌خورد یا در مواردی باید تصمیمی گرفته می‌شد به من واگذار می‌کردند که من فکر کنم و به آن‌ها بگویم چه کاری انجام دهند. کم‌کم تلاش کردم تا مسئولیت‌هایشان را به خودشان واگذار کنم، گفتم راجع‌به هر کاری که انجام می‌دهید یا هر تصمیمی که می‌گیرید ابتدا فکر کنید و بعد تصمیم بگیرید، در انتها نیز می‌توانید با من مشورت کنید، یعنی تصمیم‌گیرنده خود شما هستید. اگر تصمیم درستی گرفتید که به نتیجه درستی هم می‌رسید و اگر تصمیم غلطی هم گرفتید تاوان آن را باید خودتان بپردازید.

آقای مهندس حسین دژاکام می‌گویند که فکر کردن صحیح، بسیار مهم است و تا زمانی که درست فکر نکنی نمی‌توانی به هدف خود برسی. در سی‌دی معرفت گفته شد که تفکر و اندیشه صحیح باعث می‌شود که پندار، گفتار و کردار سالمی داشته باشید. زمانی که می‌خواهی صحبت کنی حتی شده به اندازه یک لحظه فکر و مکث کن که می‌خواهی به طرف مقابلت چه حرفی را منتقل کنی. بسیار مهم است که با صحبت‌های خود شخصی را ناراحت نکنی، از روی ظاهر کسی قضاوتش نکنی و یا راجع‌به کسی به‌راحتی سخن نادرستی نگویی.

بعدها در کنگره60 متوجه شدم که فکر کردن‌ تنها چیزی است که می‌تواند مرا به مقصدی که می‌خواهم برساند. امروز به تنها چیزی که خودم نمی‌خواهم فکر کنم این است که مسافر من دوست دارد به کنگره بیاید یا دوست ندارد، مشکلاتش را باید خودش حل کند و خود اوست که تصمیم گیرنده است.

اکنون هم که اینجا نشسته‌ام افکارم در ارتباط با خیلی چیزها بسیار زیاد است؛ اما گاهاً می‌بینم که اطرافیانم خیلی ساده از مسائل عبور می‌کنند. به خود می‌گویم که پس چرا تو این‌قدر حساس هستی؟ حتی زمانی که کودک بودم راجع‌به اینکه چرا مادر من باید این مقدار کار کند و فعالیت داشته باشد فکر می‌کردم. ناخودآگاه در سن شش سالگی آن‌قدر به کمکش می‌کردم که به زبان می‌آمد و می‌گفت که نیاز نیست این همه کار را انجام دهی. من این مراحل را گذراندم و همیشه به فکر اطرافیانم بودم در صورتی که آن‌ها افراد بی‌خیال یا بی‌توجهی به نظر من می‌رسند.

الان که حدود ۶سال است در کنگره هستم احساس می‌کنم اوضاع خیلی بهتری دارم. دیگر نمی‌خواهم خودم را درگیر مسائلی کنم که اصلاً به من ربطی ندارد. اگر مشکلی برایم به وجود می‌آید سعی می‌کنم با تفکری که می‌کنم بتوانم به‌درستی تصمیم بگیرم و به مرحله اجرا برسانم؛ یعنی فقط در مرحله تفکر نمانم و عمل کنم.

اولین وادی که آقای مهندس حسین دژاکام قرار داده‌اند، می‌تواند مهم‌ترین مسئله برای هر انسانی باشد؛ چون تفکر کردن یکی از ویژگی‌های برجسته انسان می‌تواند باشد. انسان با فکر کردن می‌تواند به بهترین اهداف خویش برسد، برعکس آن نیز می‌تواند اتفاق بیفتد که با فکر کردن نادرست و غلط به بدترین مسیرها برود و نتایج نامناسبی ببیند.

تایپیست: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون پانزدهم)

ارسال: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر نازنین (لژیون ششم) نگهبان سایت

همسفران نمایندگی کاسپین قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .