مرگ و پایانی برای انسان وجود ندارد، انسان یک موجودی ابدی می‌باشد

عملکرد لژیون ویلیام وایت(درمان نیکوتین) پارک پیروزی به استادی و نگهبانی راهنما مسافر سعیدمحسن و دبیری مسافر محمد حسن با دستور جلسه وادی اول و جهانبینی.

سلام دوستان سعید محسن هستم یک مسافر.
خدا را بابت اینکه لطف شامل حال من و بقیه عزیزان شد که در کنگره ۶۰ حضور پیدا نماییم شاکر و سپاسگزارم.

مرگ و پایانی برای انسان وجود ندارد، انسان یک موجودی ابدی می‌باشد و ممکن است چندین حیات را در گذشته پشت سر گذاشته باشد و فقط خدا می‌داند که چند حیات دیگر را نیز در آینده باید پشت سر بگذارد.
به دست آوردن نشان رهایی از اعتیاد و سیگار مهم است ولی نگهداری از آن بسیار مهم‌تر می‌باشد، در اِن.جی.او های دیگر؛ یک قطع مصرف از مواد یا سیگار را با هزاران زحمت و سختی به دست می‌آورند، ولی به خاطر نداشتن حال خوش، تعادل و جهان بینی قادر به حفظ آن نیستند و یا با کوچک‌ترین مشکل مالی، عشقی و خانوادگی، دوباره به مصرف برگشت می‌کنند؛ اشخاصی که به عنوان الگو در این سازمان‌ها مشارکت می‌کنند، حتی اگر پاکی بالای ۱۰ سال داشته باشند باز میل به مصرف دارند؛ که البته تقصیر هم ندارند، زیرا راه درمان را طی ننموده‌اند.
ولی در کنگره ۶۰ به دلیل بازسازی و روش درمان صحیح سیستم ایکس، جسم، روان و جهان بینی؛ شما الگوهای بسیار متعدد و با کیفیت را مشاهده می‌کنید که از اخلاقیات متعادلی برخوردار می‌باشند.
حفظ و نگهداری رهایی از دام اعتیاد، مثل دوران جنگ تحمیلی، وقتی ایران جلوی پیش‌روی عراق را از مرز خرمشهر و آبادان گرفت و پیروز گردید، در سنگرهای مرزی نگهبان‌ قرار داد که از بازگشت احتمالی دوباره عراق حفظ بشود؛
حال با توجه به مدل قلعه عقل استاد امین نگهبان‌ها یا سربازان من، دانایی من است؛ باید دانایی‌های خود را نسبت به اطراف افزایش بدهم، مثلاً دانستن این که عصاره گیاه خشخاش در واقع برای درمان بیماری بهره‌برداری می‌شود، نه به عنوان مواد افیونی مخدر.
برای مثال از تریاک که بیش از پنجاه نوع آلکالوئید دارد، داروهای بسیاری ساخته می‌شود؛ معروف‌ترین آنها مورفین که در اتاق عمل بیمارستان‌ها و همینطور کدئین که در ساخت شربت سرماخوردگی و... استفاده می‌شود.

با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد و بدون تفکر، آنچه هست رو به زوال می‌رود؛ وادی‌های یکم تا چهارم چگونه تفکر نمودن را به ما آموزش می‌دهند.
شاید بگویید من خیلی فکر می‌کنم، اما باید بگویم تفکر با افکار خیلی فرق دارد؛ افکار مثل نور لامپ جهت‌های مختلف را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، مثلاً از صبح تا شب ما دائماً در مورد شغل و نحوه درآمد، خوراک یا مسافرت و... فکر می‌کنیم که ممکن است در آینده دور یا نزدیک اتفاق بیفتد یا خیر.
ولی تفکر مثل اشعه لیزر روی یک نقطه متمرکز است، که شخص می‌تواند تنها یک هدف را به نتیجه برساند و بعد به سراغ اهداف بعد برود؛ به نظر من اولویت یک شخص سفر اولی سه ضلع درمان، کار و خانواده می‌باشد؛ که باید با خود بگوید چه کار و چگونه زندگی کنم که نه به خانواده و نه درمان لطمه وارد شود.
آقای مهندس جمله‌ای می‌گویند که سفر هزار فرسنگی با قدم اول شروع می‌شود؛ تا قدم اول یا حرکت اول را انجام ندهید سفر شما طی نمی‌شود و در ادامه سه نیروی القا، احیا و تحرّک به کمک می‌آیند؛ به طور مثال من برای درمان نیکوتین تفکر می‌کنم، قدم اول بعد از تفکر، نشستن در لژیون وایت می‌باشد؛ در ادامه نیروی احیا و چگونگی حرکت در سفر« تحرک» توسط راهنما به شما القا می‌شود. مشروط به این که هر مشکل، یا مشاوره‌ای خواستم با راهنمایم در میان بگذارم تا راه حل مناسب خودم را جلو پایم قرار دهد، و از شخص دیگری غیر از راهنما مشاوره طلب نکنم، یا اینکه بخواهم سرخود حرکت بکنم؛ تا به جای رهایی، درمان، حال خوش و گلستان، سر از گرفتاری، بیماری، مسلخگاه و جهنم در نیاورم.
از اینکه به صحبت‌های من توجه نمودید، از همه شما سپاسگزارم.

تایپ: مسافر محمدحسن لژیون نهم.
تنظیم و ارسال: مسافر حسین لژیون پنجم.

نمایندگی پارک پیروزی