هفتمین جلسه از دوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی زالپارس با استادی اسیستانت همسفر صفیه، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «وادی اول (با تفکر ساختارها آغاز میشود بدون تفکر هرآنچه هست رو به زوال میرود) و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه ۱۷ فروردین ماه 1404 ساعت ۱۶:٠٠ آغاز بهکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان صفیه هستم همسفر مسعود
بسیار خوشحال هستم که امروز در جمع پرمحبت شما حضور دارم. امیدوارم تعطیلات نوروز برای همه عزیزان بهخوبی گذشته باشد، طاعات و عباداتتان مورد قبول درگاه الهی قرار گرفته باشد و انشاءالله توشهای برای ادامه حیات از این ایام برداشته باشیم. از نگهبان تشکر میکنم که فرصت خدمت را در اختیار من قرار دادند.
موضوع امروز، وادی اول و تأثیر آن روی من است؛ وادیای که به مسئله تفکر میپردازد. آقای مهندس در اولین آموزه خود، از همان آغاز «بسمالله»، به ما میآموزند که "فکر کن." اکنون لازم است بیندیشیم که پیش از ورود به کنگره چه نوع افکاری در ذهن ما جریان داشت و اکنون چه افکاری داریم؟ برای پیدا و خلق شدن هر موضوعی، نخستین گام، یک فکر و یک اندیشه است. ابتدا باید بدانیم فکر چیست و افکار چگونه عمل میکنند. قرار است ما با فکر و اندیشه، آینده خود را خلق کنیم. بنابراین، داشتن تفکر صحیح بسیار اهمیت دارد. موقعیت و جایگاه فعلی من، حاصل افکار گذشتهام است. در گذشته، به چه چیزهایی میاندیشیدم؟ اگر خواهان جایگاهی مناسب در آینده هستم، لازم است از هماکنون بهدرستی بیندیشم.
همانطور که خداوند، خالق جهان هستی است، ما نیز با افکارمان میتوانیم خالق آینده خود باشیم؛ خالق آنچه دوست داریم. پس باید بررسی کنیم که ذهنمان به چه موضوعاتی مشغول است. ذهن انسان، همچون صفحهای سفید برای نقاشی است و این ما هستیم که با افکار خود آن را نقاشی میکنیم؛ میتوانیم زیبایی و خوبی را خلق کنیم یا زشتی و بدی را. آقای مهندس میفرمایند: تمام چهارده وادی، در دل وادی اول نهفته است. اگر امروز این وادی را بهدرستی درک کنم، مشارکتها را با دقت گوش دهم و به عمق آن پی ببرم، خواهم توانست سایر وادیها را نیز بهخوبی درک کنم.
در طول زندگی همواره به ما گفتهاند: "فکر کن"؛ اما هیچکس نیاموخت که چگونه باید فکر کرد. اکنون باید از خود بپرسیم: چگونه بیندیشم؟ به چه موضوعاتی باید فکر کنم؟ و به چه مسائلی اصلاً نباید فکر کرد؟ گاهی با خود میگویم: "صفیه، دیگر فکر نکن، مدتی ذهنت را رها کن"؛ اما پذیرش این موضوع که انسان مدتی به هیچ موضوعی نیندیشد بسیار دشوار است.
در سیدی «صبر»، آقای مهندس میفرمایند: «افکار و اندیشههای قدیمی خود را بکوبید، ویران کنید و از نو بسازید». من باید بیاموزم که خود را تغییر دهم و با افکاری نو، صفیهای نو خلق کنم؛ باید عقاید کهنه خود را کنار بگذارم و باور داشته باشم که در هر لحظه، نیرویی مافوق بر من نظارت دارد. اگر بهسوی ارزشها و نور حرکت کنم، آن نیرو از من حمایت خواهد کرد؛ اگر بهسوی افکار پوچ و تاریکیها حرکت کنم، باز هم همان نیرو مرا در مسیر تاریکی هدایت خواهد کرد.
فکر، چه درست و چه نادرست، باید دارای ساختار و هدف باشد. افکار ما باید قبل و بعد از ورود به کنگره تفاوت داشته باشد. لازم است خود را محک بزنم که چه تغییراتی کردهام. باید ببینم در طول روز چند فکر مفید و سازنده داشتهام. آقای مهندس میفرمایند: «در طول روز، بین شصت تا هفتاد هزار فکر از ذهن هر انسان میگذرد». پس من باید انتخاب کنم که به چه موضوعاتی بیندیشم.
درست است که وادی اول، تنها چند صفحه است؛ اما آقای مهندس، 14سال زمان صرف کردند تا این وادیها را بنویسند؛ بنابراین، هر کلمه و هر جمله آن، ارزشمند و حائز اهمیت است. اگر چشم دل خود را بگشاییم و مطالب را بهدرستی درک کنیم، میتوانیم نیروهای مافوق را نیز حس کنیم. آیا من، صفیه، خواهان درک نیروی مافوق و برتر هستم؟ آیا میخواهم تحت حمایت آن نیرو باشم؟ پس باید از آن دعوت کنم تا نیروی برتر هستی به من نزدیک شود و مرا یاری کند.
خوشحال هستم که امروز همگی ما در کنار هم، زیر یک سقف جمع شدهایم و خوشحالیم که آقای مهندس، الگوی ما هستند.ایشان میفرمایند: «در لحظه مبارک و محترم اکنون زندگی کنیم». اگر تمام توجه و انرژی خود را معطوف به زمان مقدس اکنون کنم، خواهم توانست افکار سازنده را انتخاب کرده و انرژیام را در مسیر اهداف صحیح صرف نمایم. منِ صفیه، اگر خواهان آیندهای روشن، جایگاهی بهتر و زندگی مطلوب هستم؛ باید از همین لحظه خالق افکار صحیح باشم. پس لازم است نگاهی به زندگی پیش و پس از ورودم به کنگره بیندازم. در گذشته، از عقل سالم برخوردار نبودم، بنابراین افکارم نیز سالم نبود؛ باید بدانم که مشکلاتی که امروز با آنها مواجه هستم، حاصل افکار گذشته من است. اگر همچنان درگیر تاریکیهای اعتیاد باشم، نشان از آن دارد که افکارم در گذشته اشتباه بودهاند؛ اما اکنون که وارد کنگره شدهام، آموزش دیدهام، با راهنمای خود همسو شدهام، از دانش و آگاهی برخوردار شدهام و عقل سالم یافتهام، میتوانم زندگیای را بنا کنم که آن را دوست دارم؛ زیرا من انسانی هستم با قدرتی فراتر از اندیشه.
در مدت ۱۴ ثانیه سکوت، از خداوند طلب آگاهی و دانش کنیم. دوستی دارم که میگوید: «خداوند بسیار مؤدب است تا زمانی که او را دعوت نکنیم، وارد افکار و زندگی ما نمیشود». پس بیاییم از خداوند متعال بخواهیم و او را دعوت کنیم تا وارد فکر و زندگی ما شود تا افکارمان الهی، زیبا و سازنده باشد. در همین آغاز سال، برای خداوند فرش قرمز پهن کنیم تا وارد قلب و ذهن ما شود و در ادامه مسیر حیات، از آن نیروی مطلق یاری بجوییم تا بهترین آینده و بهترین زندگی را برای خود رقم بزنیم.

مرزبان کشیک: همسفر مرضیه
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون پنجم)
تایپ: همسفر دلآرام رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی زالپارس
- تعداد بازدید از این مطلب :
108