با تفکر ساختارها آغاز میگردد، بدون تفکر آنچه هست رو به زوال میرود. من ابتدا در مورد وادی که به چه معناست، سخن میگویم. وادی به معنی آبادی است. انسان که خود را غرق در تاریکیها میبیند و میخواهد خود را به روشنایی برساند؛ باید از ۱۴ وادی عبور کند تا به مقصد نهایی برسد که همان صلح و آرامش است. در این وادی ما متوجه میشویم که هرچه در زندگی ما میگذرد، همه از تفکراتی است که در ذهن ما شکل میگیرد.
تفکر یک حرکت ذهنی و حرکت درونی است که ما را از یک نقطه مجهول به نقطه معلوم و از یک نقطه معلوم به نقطه مجهول میرساند. هر کاری را که میخواهی انجام بدهی یک ساختار است. این ساختار همیشه با فکر کردن به وجود میآید. در این وادی ما بهتر میفهمیم که چگونه همه چیز پیدا میشود یا همه چیز چگونه خلق میشود. در این وادی میگوید همه چیز با تفکر یا فکر کردن و متمرکز شدن به وجود میآید و اگر غیر از این باشد، هرچه داریم را از دست خواهیم داد.
خداوند قبل از خلق هر چیز فکرش را کرده تا وقتی میگوید شو، شود. وقتی میخواهیم فکر کنیم، نیروهایی هستند که به ما کمک میکنند؛ نیروی القا، احیا و تحرک. وقتی ما فکر میکنیم نیرویی از بیرون به ما القا میشود، گاه این نیرو مثبت است و تفکر مثبت میکنیم و گاه این نیرو منفی است و ما تفکرات منفی میکنیم، مانند اینکه یک انسان وقتی انرژی منفی داشته باشد وقتی در کنار شخص دیگری قرار میگیرد، تمام انرژی شخص را میگیرد و نیروی منفی درون خود را به آن شخص القا میکند بدون آنکه صحبتی کرده باشد.
احیا از حی میآید؛ یعنی زنده شدن و انسانها و موجودات میتوانند بدن خود را احیا کنند و نیروی حرکت کردن در همه جا موجود است که میتواند ما را به حرکت دربیاورد یا باعث حرکت بشود. در واقع همه چیز اول مثل صفحه سفید نقاشی است وقتی میخواهد ساختاری به وجود بیاید ذره.ذره تصویر پدیدار میگردد اگر چه زشت و یا زیبا باشد.
تصویر همان تفکرات ماست که هرگونه فکر کنیم در آن صفحه نقاشی میشود. ممکن است ما سالها درگیر مسائل و مشکلاتی شده باشیم، چه دانسته و چه ندانسته به هر حال فرقی نمیکند چیزی که مهم است این اس که باید مشکلات را حل کنیم. ۹۰ یا ۹۵ درصد از مردم انرژی خود را صرف این میکنند که مشکل چرا به وجود آمد؟ مهم نیست که چرا مشکل به وجود آمده؛ ولی مهمتر از آن این است که مشکل حل بشود.
مشکلات ممکن است در زندگی، ناآرامی یا هرج و مرج به وجود بیاورد که در این مقطع کافی است ما فکر کنیم کجای کار قرار گرفتیم و به کجا میخواهیم برویم. ما ارزیابی میکنیم در چه شرایطی هستیم، در کدام نقطه قرار داریم و هدفمان این است که کجا میخواهیم بریم. اگر هر روز بگوییم که هرچه خدا بخواهد، درست نیست؛ زیرا خداوند تو را خلق کرده است که ببیند تو چه میخواهی، خودش میداند چکار بکند.
خدا به تو عقل داده که خودت هرچه دوست داری انجام دهی و قیمت راه کج و راست را مشخص کرده است. تمامی مشکلات یک روزه حل نمیشوند و نیاز به زمان دارد و ممکن است سالها طول بکشد تا مشکلی حل شود. ما میتوانیم از دیگران مشورت بگیریم؛ ولی در آخر خود ما هستیم که راه را انتخاب میکنیم که در تاریکیها باشیم و کارهای ضدارزشی انجام بدهیم یا به سوی روشنایی و کارهای ارزشی حرکت کنیم.
نویسنده: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر ربابه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر محدثه رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون دهم)
همسفران شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
114