English Version
This Site Is Available In English

تفکر و ساختاری که اجرایی نشود هیچ ارزشی ندارد

تفکر و ساختاری که اجرایی نشود هیچ ارزشی ندارد

جلسه سوم از دور پنجم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دماوندبااستادی‌ راهنمامحترم مسافر محمد رضا و نگهبانی مسافر نوید و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه"وادی اول و تاثیر آن روی من" در تاریخ ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
سال جدید را خدمت شما تبریک می گویم و در این سال آرزوی بهترین ها را برای تک تک شما عزیزان دارم.آرزو می کنم کسانی که سفر خود را در سال قبل آغاز کردند لذت آرامش را در سال جدید بدست بیاورند و اطمینان داشته باشند که بدون مواد امسال سالی بسیار عالی خواهد بود هم برای خودشان و هم خانواده شان.
برای اینکه من بتوانم به یک شهر برسم باید بتوانم از آبادی ها و روستاهایی عبور کنم و این مستلزم تلاش و کوشش من می باشد برای اینکه انسان از تاریکی ها به طرف روشنایی ها بیاید نیاز به یک سری ابزار دارد که کنگره این را از طریق چهارده وادی در اختیار ما گذاشته و من باید از اول مسیر با قدرت حرکت کنم تا به وادی چهاردهم عشق برسم و چیزهایی را که نداشتم و از دست داده بودم را بدست بیاورم.
در وادی اول می گوید با تفکر ساختارها آغاز می شود و بدون تفکر هر چه هست رو به زوال می رود برای صحبت کردن در این مورد باید معنی آن را بدانم.تفکر چیست؟یک حرکت درونی و ذهنی از یک نقطه برای رسیدن به نقطه بعدی.ساختار چیزی است که نسبت به مساله ای آن را درون ذهن خود می سازم مانند حمام رفتن.پس برای اینکه بتوانم چیزی را خلق کنم اول باید تفکر کنم و ساختارش را درون ذهنم بوجود بیاورم.اما تا زمانی که نتوانم ساختار را اجرایی کنم آن ساختار و تفکر هیچ ارزشی نخواهد داشت.
حتی خداوند هم برای خلق کردن چیزی همینطور نمی گوید شو شود بلکه تفکری را بوجود می آورد و بعد آن را خلق می کند.تفکر خیلی خوب است اما زمانیکه نیروهای هستی در راستای آن بتوانند به من کمک کنند که آن نیروها القا،احیا وتحرک می باشند.القا چیست؟انتقال اطلاعات که توسط حس های ما دریافت می شود که این برای تمام موجودات هست.القا هم می تواند مثبت باشد و هم منفی.مثال وارد این مجموعه می شویم بدون اینکه حرفی زده باشیم می بینیم حالمان خوب می شود القا برای حیوانات به این شکل می باشد که مادر شکار می کند  فرزند می بیند و یاد می گیرد.
برای اینکه بخواهیم چیزی را بوجود بیاوریم اول باید تفکر کنیم بعد ساختار آن را بوجود می آوریم و در آخر در مورد آن اطلاعات کسب کنیم.مثال می خواهم بروم مشهد مسافرت اول تفکر می کنم و ساختار آن را در ذهن خود می سازم که از کدام مسیر بروم و کجا خانه بگیرم و بعد می روم با حال خوب هم بر می گردم.اما بعضی وقت ها تفکر و ساختار را بوجود می آورم ولی اطلاعات کسب نمی کنم حرکت می کنم و در مسیر می بینم جاده به هر دلیلی بسته است بدون اینکه به مقصد برسم باید برگردم.
باید یاد بگیرم به چه چیزی فکر کنم و به چه چیزی فکر نکنم من که میخواهم فکر کنم چرا به چیزهای مثبت فکر نکنم.طبیعتا به مریضی فکر کنم به آن گرفتار می شوم ه همینطور به حال خوب فکر کنم حال خوب بدست می آورم.مثال وارد این مجموعه می شوم و به این فکر می کنم که اینجا حال من را خوب می کند و طبیعتا این اتفاق هم برای من رقم می خورد. برای بدست آوردن حال خوب در کنگره بهترین کمک برای من راهنما و گوش کردن به حرفهایش می باشد.
حال بعضی مواقع تفکر می کنم و در راستای تفکرم به بن بست می رسم در آنجا می توانم از مشورت دیگران استفاده کنم اما در نهایت تصمیم را باید خودم بگیرم.مثال می آیم و در مدت زمان کوتاه توقع دارم همه مشکلاتم حل شود که باید این را بدانم که مشکلات من یک شبه بوجود نیامده که یک شبه هم حل بشود باید در این مسیر پارامتر زمان و صبر را در نظر بگیرم به شرط اینکه در مسیر درست و درمان اعتیاد باشم.خیلی ها تصور می کنند اراده به تنهایی می تواند مشکلات ما را بر طرف کند،درست است اراده خوب می باشد اما به شرطی که در کنارش آموزش بگیرم و آن را اجرایی کنم.
من در هر مسیری قدم بگذارم و حرکت کنم در همان راستا به من کمک می شود اگر در مسیر مثبت باشم نیروهای مثبت و اگر منفی نیرو های منفی به من کمک می کنند.خیلی ها تصور می کنند تفکر همان افکار می باشد.تفکر این طور است که من فکر،ذهن و انرژی خودم را در مدت زمان مشخص بر روی یک مساله معقول می گذارم،ولی افکار به این شکل است که انرژی خودم را در زمان نامشخص پخش می کنم و در نهایت هم نمی توانم به حال خوب برسم.

تنظیم و ارسال:مسافر یاسر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .