سیزدهمین جلسه از دوره پنجاهم کارگاههای صبحگاهی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی پارک لاله، به استادی راهنمای محترم مسافر محسن، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «صورت مسئله اعتیاد» پنجشنبه 14 فروردین ۱۴۰۳ ساعت ۶ صبح آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محسن هستم یک مسافر. فرا رسیدن سال نو را خدمت تمام عزیزان حاضر در پارک لاله تبریک عرض میکنم. برای همه عزیزان سالی سرشار از موفقیت و سلامتی را آرزومندم و امیدوارم برای سفر اولی ها سالی همراه با درمان و برای سفر دومی ها سالی همراه با جایگاه های بالاتر باشد.
صورت مسئله اعتیاد در واقع حلقه گمشده درمان اعتیاد است. یکی از بزرگترین سوالات برای خود من همین موضوع بود و همیشه با خودم فکر می کردم به چه دلیل یک شخص با وجود تمام دردهایی که به واسطه ترک کردن مواد متحمل می شود، اما باز هم دوباره به مصرف روی می آورد؟
آیا کسی که دوباره مواد مصرف می کند به خاطراین است که غیرت ندارد؟ و یا این که اراده ضعیفی دارد؟ قطعا خیر. مدتی بعد از ورود به کنگره متوجه شدم جواب تمام این سوالات چیست؟
با روشن شدن صورت مسئله اعتیاد قفل بسیاری از بیماری ها در دنیا در حال باز شدن است. از لحاظ نمره برای مشکلات ؛ اعتیاد نمره صد و بقیه مشکلات نمره یک را دارا هستند و به نوعی تمام مشکلات در دامن این مسئله نهفته است.
با بسته شدن پرونده اعتیاد، بیشتر مشکلات بشر حل خواهد شد. صورت مسئله اعتیاد در سه کلمه کوتاه اما بسیار مهم خلاصه شده است و آن سه کلمه: جسم ، روان و جهانبینی است. همین مثلث کوچک فلسفه بسیار عمیقی دارد و حتی کتاب های زیادی باید راجع به آن نوشته شود؛ تا قضیه کاملا مشخص شود.
خیلی ها عنوان کردند بیماری اعتیاد یک بیماریه جسمی است، اما هیچ کس؛ هیچ توضیحی در مورد آن نداده است و حتی اشاره نکرده اند این بیماری جسمی در کدام قسمت ها تخریب ایجاد می کند؟
حتی بسیاری از روانپزشکان بیماری اعتیاد را بیماریه روانی می دانند اما هیچ یک از آن ها هیچ توضیحی در مورد روان و میزان دقیق تخریب توضیحی نداده است!
حتی عده ای از این پزشکان مصرف کنندگان را به انسان های روانی تشبیه کردهاند. زیرا با مصرف الکل و یا مصرف مواد رفتارهایی از این انسان ها سر می زند که بیشتر شبیه به انسان های روان پریش تشبیه می شوند.
حال و روز مصرف کنندگان امروزی به خاطر نابلدی کار از سوی عده ای روانپزشک است که کار را به این جا رساندند. کتاب چهارده مقاله اشاره می کند که به هیچ عنوان پزشکان نباید به این حیطه ورود کنند چون اصلا علمی در این باره ندارند.
بسیاری از مصرف کنندگان علاوه بر مصرف مواد از قرص های روانگردان نیز استفاده می کنند و به ناکجا آباد رفته اند.
کنگره 60 با مطرح نمودن سیستم ایکس به تمام این مسائل پایان داد و عنوان کرد مخدرهای طبیعی در بدن فرد مصرف کننده خوب کار نمی کند و فرد مجبور است که از مواد مخدر استفاده کند.
با نرسیدن مخدر طبیعی و عملکرد ضعیف این مواد در بدن شخص تعادل خود را از دست می دهد. با لا یا پایین شدن هورمون در بدن انسان باعث می شود شخص رفتارش تغییر کند و اگر غدد درون ریز یا بیرون ریز دچار مشکل شود سیستم بدن دچار اختلال می شود.
شخصی که در کنگره سفر خوبی انجام نمی دهد و گاهی اوقات حماقت می کند و مسیر سفر خود را منحرف می کند؛ به این دلیل است که صورت مسئله اعتیاد را درک نکرده است.
با درک این موضوع قطعا شخص هر سختی در مسیرش قرار بگیرد به جان می خرد و از هیچ چیز واهمه ای ندارد، زیرا می داند که پاداش بسیار بزرگی در انتظاراوست.
شخصی که به این درک برسد هدف برای او مشخص می شود و هر کاری در طی سفر راهنما از او بخواهد، انجام می دهد.
اصلا میزان یا زمان مصرف در کنگره مهم نیست؛ مهم این است که دستگاه عصبی و سیستم بیولوژی بدن دوباره به کار بیفتد. میزان خرابی خانه مهم نیست و مهم این است که این خانه خراب شده است و باید آن را دوباره ساخت.
با پی بردن به این موضوع فرد با سفرمنظم ودرست به موقع سی دی خود را می نویسد و با دل و جان تمام فرمان های راهنما را انجام می دهد. زیرا به این موضوع باور دارد که کار بیهوده ای را انجام نمی دهد و به سمت هدف مشخصی در حال حرکت است.
پایه گزاری و قرار دادن فوندانسیون در سفر اول بسیار مهم است. ما باید با خودمان مشخص کنیم چگونه می خواهیم این بنا را بسازیم؟
زمانی که جسم دچار مشکل شود طبیعتا روان هم درگیر می شود و مانند تار و پود قالی هستند. عقل سالم در بدن سالم است و هنگامی که شخصی دندان درد دارد حتی فکر او درست کار نمی کند.
اگر شخص بیماری فکری و روحی داشته باشد اولین جایی که صدمه می بیند جسم او است. با درست سفر کردن جسم به تعادل می رسد و هنگامی که جسم به تعادل رسید؛ روان نیز به تعادل نزدیک می شود.
با تعدل جسم و روان مقوله بعدی که باید به تعادل برسد جهانبینی است و این موضوع زمان مشخصی ندارد و این گونه نیست که من اگر رها شدم دیگر نیازی به سفر دوم ندارم.
تغییر جایگاه و خدمت در کنگره نقش بسیار مهمی در جهانبینی ایجاد می کند. در این دنیا برای اموزش و خدمت حضور داریم و هدف اصلی خلقت نیز همین موضوع است.
اگر آموزشی نباشد قطعا زندگی به ناکجاآباد خواهد رفت. اگر من می خواهم خدمت کنم در ابتدا باید اموزش ببینم. بخش اعظم جهانبینی خدمت است و مسائل دیگری مانند ورزش ، سی دی نوشتن جزوه مسائل بعدی محسوب می شود و همه این ها یکدیگر را کامل می کنند تا در نهایت جهانبینی شکل بگیرد.

اگر اضلاع مثلث درست ترسیم نشود از حالت مثلث خارج می شود و ضلع های ان با یکدیگر تقارن دارد در نتیجه جهانبینی به خوبی شکل نمی گیرد.
با رشد جسم روان و جهانبینی در حالت تعادلف نتیجه دلخواه در کنگره اتفاق می افتد. در هر قسمتی از کنگره باید حواسم به انگشت اشاره راهنما باشد و نباید با بهانه های مختلف از انجام آن ها صرف نظر کنم.
برای این که بعد ازرهایی به مشکلی برنخورم باید یک سال توعم با حرکت داشته باشم اما به طور کلی سفر دوم انتها ندارد و مسیری بی پایان است و با حضور پررنگ تر در کنگره نتایج متفاوت تری برایم رقم خواهد خورد.
تایپ و پیاده سازی و انتشار: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
115