چهارمین جلسه از دوره دهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی وکیلی یزد به استادی راهنما همسفر راضیه، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر اخترالسادات با دستور جلسه «وادی چهاردهم (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. ) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ اسفندماه ۱۴٠۳ ساعت ۱۶:٠٠ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که به من فرصتی دیگر داد تا در کنار شما آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز «وادی چهاردهم» است. وادی عشق را نمیتوان با کلمات بیان کرد؛ چراکه عشق را باید تجربه، لمس و حس کرد. تنها کاری که میتوانم انجام دهم این است که در کنگره، هرچیزی در مورد عشق یاد گرفتم را امروز در کنار هم تجربه کنیم؛ درواقع مبنا و پایه خلقت و جهان هستی عشق است.
آقای مهندس دژاکام در وادی دوازدهم فرمودند: ذرات و امواج متراکم شدند و وقتی عشق در آنها دمیده شد، پایه و اساس جهان هستی شکل گرفت و انسان خلق شد؛ پس اگر دمیدهشدن عشق نبود، چیزی بههم جذب نمیشد، حتی کتابی که در دستانم است، خودکار یا لیوان، اگر عشق در آنها نبود جذب نمیشدند تا این لیوان را تشکیل دهند؛ پس عشق در همهچیز وجود دارد و بهعنوان یک انسان زمانیکه خداوند من را خلق کرد، عشق و روح را در من دمید؛ اما مهم این است که من راضیه، چگونه از آن استفاده کنم؟ من میتوانم قدرت جذب یا قدرت دفع داشته باشم. در کنگره امواج زیادی وجود دارد، این من هستم که انتخاب میکنم، موج مثبت را القاء کنم یا موج منفی را درک کنم یا برعکس.
مثلث عشق شامل سایه، جاذبه و حس است؛ حس، ورودی جاذبه است، اگر حس من آلوده باشد و حس خوبی نداشته باشم یا اگر درون من از کینه، خشم و نفرت پر باشد، نمیتوانم محبت و عشق را لمس کنم و دریافت خوبی داشته باشم؛ بنابراین همه اینها به درون من برمیگردد. مبنای عشق، محبت است؛ آقای مهندس در سیدی اخیرشان گفتند: پایه و اساس محبت، آموزش و دانایی است و من نمیتوانم یک شبه بگویم میخواهم متحول شوم و تغییر کنم، از صبح بیدار شوم و تمام جهان هستی و مخلوقات را دوست داشته باشم و به آنها عشق بورزم و محبت کنم؛ بلکه این کار باید در طول زمان با آموزش، تزکیه و پالایش بهوجود بیاید. من باید در درون خود به صلح و آرامش برسم تا از بیرون امواج مثبت را دریافت کنم.
آقای مهندس فرمودند: اگر وارد جمعی شوم و در آن جمع، کسی من را تحویل نگیرد و احساس کنم همه رفتار ناخوشایندی با من دارند، اگر در این لحظه بگویم دیگران مشکل دارند، دنبال این نمیروم که مشکل خودم را رفع کنم یا ببینم درون من چه مشکلی دارد؛ اما اگر بدانم چه مشکلی داشتم که در این جمع همه نسبت به من اینگونه رفتار کردند، بهدنبال این میروم که درون خودم را بسازم و در بیرون بهدنبال چیزی نگردم.
آقای مهندس میگویند: برای باورها هیچ ارزشی نیست؛ من باید حرکت کنم و عمل داشته باشم تا به آن محبت و عشق واقعی برسم. اگر امروز بدانم که دروغ و خشم خوب نیست؛ اما باز هم درونم پر از اینها باشد، باورهای من هیچ ارزشی ندارد، باید بگردم و درون خود را صیقل دهم. مسائل و مشکلات همیشه هستند، نوع نگاه من مهم است، اینکه آن رنجهایی که وجود دارد را چگونه به گنج تبدیل کنم یا برعکس، رنجها باعث سقوط من شوند و من را به اوج ناامیدی و ترس برسانند؛ بنابراین خودم باید درونم را آرام کنم و صیقل دهم و خوبیها را پیدا کنم. آقای مهندس میگویند: عاشق را حساب با عشق است، با معشوق چه سروکار دارد؟ اگر واقعاً درون آرامی داشته باشم، مشکلات و سختیها باعث صیقل من میشوند.
قطعاً همه آدمها خوب نیستند و ما نمیتوانیم بگردیم شخصی را پیدا کنیم که سراسر خوبی باشد، اصلاً جهان بر مبنای اضداد است و این را در وادی عشق خواندیم که اضداد تکانهای برای بیداری انسان است. همه انسانها خوبی دارند، بدی هم دارند، فضائل و رذائل وجود دارند؛ پس نمیتوانم دنبال کسی بگردم که همیشه به من خوبی کند، باید تغییر کنم و بدانم، اگر شخصی حرف بدی به من میزند یا رفتار بدی با من دارد، از ناآگاهی و آموزشنگرفتن او است؛ باز هم تأکید میکنم، همه اینها به درون من برمیگردد، من میتوانم دنیای بیرونم را قشنگتر بسازم. با خود فکر میکردم، ۳۶۵ روز در هر سال داریم؛ درواقع باید ۳۶۵ نقطه را بههم وصل کنیم تا یک سال ما ساخته شود. چهقدر خوب است در کنگره یاد بگیرم این ۳۶۵ نقطه را با محبت بههم وصل کنم و انتهای سال خود را با عشق به پایان برسانم تا سال بعد آغاز خوبی داشته باشم.
امیدوارم در سالی که پیش رو داریم بتوانیم ظروف خود را با محبت پر کنیم، حسمان را زیبا و احساسمان پر از عشق باشد، ببخشیم، بدیها را نبینیم و زیباییها را ببینیم؛ چون جهان ما پر از زیبایی است و این حس من است که بتوانم آنها را ببینم و درک کنم؛ چراکه اگر بخواهم خداوند را دوست داشته باشم نمیتوانم بگویم بنده و مخلوق او را دوست ندارم.
روزی شخصی به آقای مهندس گفتند: من فقط شما را دوست دارم، آقای مهندس در جواب گفتند: تو دروغ میگویی. چرا این حرف را زدند؟ چون هیچکس نمیتواند بگوید: من خدا را دوست دارم؛ اما مخلوقش را دوست ندارم. آقای مهندس فرمودند: اگر ما امام حسین (ع) را دوست داشته باشیم، چهکاری برای او انجام میدهیم؟ غذای فراوان درست میکنیم و به مخلوقین یا به کسانیکه برای امام حسین (ع) عزاداری میکنند میدهیم. من باید مخلوق و بنده خدا را دوست داشته باشم تا به عشق خالق برسم. امیدوارم سال خوبی پیشرو داشته باشید. بر خود لازم میدانم که تشکر کنم از ایجنت، مرزبانان و تمام عزیزانی که در این سه هفته، برای افطاری زحمت کشیدند. امیدوارم که پایان خیلی خوبی داشته باشید و سالی خوب را آغاز کنید.

معرفی راهنما همسفر فهیمه بهعنوان ایجنت پارک همسفران

سومین روز افطاری در بخش همسفران نمایندگی وکیلی یزد در روز شانزدهم ماه مبارک رمضان، دوشنبه ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۳ برگزار شد.






تایپیست و عکاس: همسفر زهرا (ط) رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب دبیر سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
641