English Version
This Site Is Available In English

اضداد تکانه‌هایی هستند برای بیداری انسان‌ها

اضداد تکانه‌هایی هستند برای بیداری انسان‌ها

جلسه سیزدهم از دوره پنجم ‌کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی قوچان با استادی اسیستانت همسفر صفیه، نگهبانی همسفر محدثه و دبیری همسفر سعیده با دستور جلسه «وادی چهاردهم (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.) و تأثیر  آن  روی  من» روز یکشنبه ٢۶ اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

دستور جلسه وادی چهاردهم است خدا را شکر که قسمت و  روزی من شد که در این دستور جلسه استاد بنشینم و ان‌شاءالله که بتوانم حق مطلب را در کنار یکدیگر بیان کنیم. وادی چهاردهم وادی عشق و محبت است در واقع کتاب چهارده وادی رسیدن به عشق است، رسیدن به خودمان است و ما تا الآن سیزده‌ چراغ راه یا سیزده کلید راه را طی و پیدا کردیم تا به وادی چهاردهم وادی عشق و محبت رسیدیم. وادی چهاردهم یا وادی عشق و محبت کلیدی است برای باز کردن قفل‌های زندگی و قفل‌های درونی‌ما که ان‌شاءالله بتوانیم از آن آموزش بگیریم.

در این وادی که بین جانشین و ساکنین مکالمه‌هایی رد و بدل شد و در مورد همایشی که ایجاد شد آن انشعاب و همایشی که بین جانشین و ساکنین است و مشغول صحبت کردن هستند در واقع اجرای آن در مکان لامکان و بی‌زمانی اتفاق افتاد. سه استاد بزرگوار، سه خطابه دارند که ادامه صحبت وادی سیزدهم است و در مورد انسان صحبت می‌کنند.

خطابه اول: استاد سردار هستند که در مورد اضداد صحبت می‌کنند. ایشان می‌فرمایند که اضداد تکانه‌هایی هستند برای بیداری انسان‌ها؛ به طور مثال‌ مثالی که همه بتوانیم آن‌ را درک کنیم و قابل فهم باشد؛ همه کسانی که زیر این سقف جمع شده‌ایم در زندگی خود یک اضداد مشترک به نام اعتیاد داشتيم، تاریکی اعتیاد بوده که همه ما را اینجا جمع کرده است و ما توانستیم با صبر و آموزشی که از این مطالب گرفته‌ایم آرام آرام به سمت روشنایی زندگی‌مان را ببریم.

کار اضداد چیست؟ تکانه‌ای برای بیدار شدن است کارش تخریب و ویرانی است. زندگی من همسفر که به خاطر تاریکی‌های اعتیاد به هم ریخته و در تاریکی و ظلمات بوده و گرفتار تاریکی‌ها بودم، بتوانم با این مطالب و صبری که آموزش گرفتیم به گلستان تبدیل کنیم.

خطابه دوم: استاد عقاب سفید یا استاد سیلور در مورد امواج عشق صحبت می‌کنند. می‌فرمایند که مرکز تمامی هستی بر پایه عشق بنا شده است. در وجود هر یک از ما انسان‌ها مرکزی وجود دارد به نام قلب که جایگاه عشق است. این عشق بذری است که کاشته می‌شود تا هستی را هست نگه دارد، هستی و کائنات را. من هم جزو این هستی هستم من انسان هم جزیی از این کائنات هستم و باید برای ادامه حیاتم یک توشه‌ای برای خودم داشته باشم و این عشق است که مارا نگه می‌دارد که در مقابل تاریکی‌ها پایدار بمانیم.

منظور از تاریکی‌ها که آن‌قدر راجع‌به آن صحبت می‌شود، تاریکی‌ها و تخریب‌های اعتیاد است که گرفتار آن شدیم. خیلی راحت من همسفر می‌توانستم زمانی که در کنار یک فرد مصرف‌کننده قرار گرفتم و دیدم که زندگی سرد و بی‌مهری دارم، می‌توانستم خیلی راحت بگذارم کنار بروم و زندگی جدیدی را شروع کنم؛ چون آن‌ زمان ما تحمل سختی را نداشتیم.

اما چه چیزی ما را اینجا نگه داشته است؟ من همیشه می‌گوییم یک دوست داشتن پنهانی. یک دوست داشتن نهانی و غبار گرفته درون تک‌تک ما همسفران بوده که توانستم با تخریب زیاد مسافرمان بسوزیم، بسازیم و بمانیم و در نهایت برسیم تا اینجا که بشویم همسفر آن‌ها و همسفر مسیر عشق.

این وادی که در مورد عشق صحبت می‌کند. به نظر من انسان بدون عشق یا همسفر بدون عشق هیچ ارزشی ندارد. این عشق است که ما داریم، این عشق است که ما را دور هم جمع کرد و این خیلی ارزشمند است و به واسطه آن من درک کردم که عشق چه هست و عشق را پیدا کردم؛ باید برسم به فرکانس عشق و محبت و برگردم به آن ذات الهی خودم که عشق و محبت است.

استاد سیلور فرمودند: عشق قامت‌ها را راست می‌کند. عشق یعنی گذشتن از خویشتن، با بی‌مسئولیت‌های همسرمان ساختیم با بی‌مهری‌ها با بی‌پول‌ها بد اخلاقی‌ها ساختیم. در ادامه استاد سیلور فرمودند: کلمات را شما کنار یکدیگر قرار می‌دهید خانه را شما درست‌ می‌کنید و گل‌ها را شما می‌کارید. کاری که ما همسفران قبل از این‌که به کنگره بیاییم این کارها را انجام می‌دادیم وگرنه بدون عشق نمی‌توانستیم یک لحظه این وضعیت را تحمل کنیم.

خطابه سوم توسط استاد رعد قرائت می‌شود که در مورد زنجیره‌های عشق است. استاد رعد می‌فرماید: عشق با محبت آغاز می‌شود، محبت صورت مسئله است و حل آن می‌شود عشق لایتناهی عشقی که بی‌نهایت است. حالا که متوجه این عشق درونی شدم باید عاشقانه رفتار کنم، منیت را کنار بگذارم و ضد ارزش‌ها را کنار بگذارم تا آرام‌آرام به زندگی معنا ببخشم تا دروازه‌های عشق بیشتری را وارد زندگی کنم. استاد رعد در ادامه می‌گوید: عشق تنها سرمایه‌ای است که فرد عاشق هر چه‌قدر بیشتر از عشقش ببخشد زیاد و زیادتر می‌شود؛ در حالی که زندگی بدون عشق یعنی سکون و مرگ بی‌صدا.

اگر من می‌خواهم به این عشق برسم باید دستم را خالی از کینه، نفرت، حسادت و انتقام کنم تا عشق در دستانم قرار بگیرد و این عشق است که حیات و زندگی را شیرین و ماندگار می‌کند. در ادامه این خطابه‌ها، جانشین از مثلث عشق صحبت می‌کند و ادامه مطالب این وادی است و در نهایت برداشتی که من یا شما از این وادی می‌توانیم داشته باشیم. من همیشه می‌گویم برگردم به زمانی که قرار شد من وارد کره زمین شوم؛ چون این وادی‌ها هم این زمان را به ما یادآوری می‌کند، چه زمانی پیمان بسته شد و چرا به کره زمین آمدیم. برگردیم به زمانی که قرار شد ما به کره خاکی بیاییم و جسم پیدا کنیم. همه ما روح بودیم، روحی بدون جسم؛ ولی کاملاً آگاه و دانا آنجا از خدا خواستیم و در واقع دیالوگی بین من و خدا بوده و پیمانی که در روز الست بسته شد.

من و خداوند یک دیالوگی با هم داشته‌ایم، دیالوگ چه بود؟ هر کدام از ما برگردیم به درون خودمان مطمئنم اگر برگردیم می‌توانیم پیدا کنیم که ما چه عهدی بستیم؟ من چه پیمانی بستم؟ من صفیه که الآن اینجا قرار گرفته‌ام و منی که در تاریکی‌های اعتیاد کنار مسافرم زندگی کرده‌ام فکر می‌کنم که مکالمه بین من و خدا و پیمانی که بسته‌ام این بود که من بیام در کنار فرد مصرف‌کننده تا او را بتوانم به اینجا برسانم. من می‌توانم آبروداری کنم، من می‌توانم زندگی را سر و سامان دهم و ما در خواست کردیم که به کره زمین بیایم تا زندگی کنیم.

درس‌هایی را اینجا آموزش بگیریم که در هیچ کجای این عالم خاکی در هیچ کجای این دنیا و هستی به هیچ‌ کسی آموزش داده نمی‌شود. این آموزش‌ها بود، این عشقی بود که خداوند درون من گذاشته بود و فرمودند که هیچ‌ کس مثل تو نمی‌تواند این فرد مصرف‌کننده را سر و سامان دهد، این عشق است که ما را همسفر ساخته‌ است.

استاد رعد در ادامه می‌فرماید: عشق به ظاهر سوختن است؛ اما نه برای خاکستر شدن، ما سوختیم و ساختیم که الآن تبدیل به نور شده‌ایم. به نظر من تک‌تک ما همسفران نور هستیم و ان‌شاءالله بتوانم در ادامه زندگی‌هایمان را با نور، عشق و محبت استوار نگاه داریم. عشق، محبت و نور همه این‌ها شعبده بازی معمار بزرگ خداوند است. ما قول دادیم به قدرت مطلق که بیایم اینجا و درس‌هایی را آموزش بگیرم، درس خدمت، درس بخشش، درس محبت، گذشت، احسان، انفاق، نیکی و هر درسی که ما در کنگره۶۰ آموزش می‌گیریم.

در ادامه این وادی به عشق مخلوق می‌رسیم که مشابه آن در کنگره۶۰ است خدمت‌‌هایی که بلاعوض است، خدمت‌هایی که بدون چشم داشت برای هم نوع خود انجام می‌دهند. بعد از این که به عشق مخلوق رسیدم به عشق خالق می‌رسیم، رسیدن به عشق خالق خیلی حس شیرینی است. زمانی که سختی‌ها یادم می‌آید همیشه می‌گویم درد‌هایی که ما متحمل شدیم در زمان اعتیاد مسافرمان آن درد، درد مقدسی بوده است؛ چون دردی بوده که ما را ساخته، دردی که عشق را به من آموخته و عشق را به من یادآوری کرده‌ است. اینجا است که می‌گوید عاشق را حساب با عشق است، معشوق را چه حساب است.

در ادامه به دروازه ورود به قلب خداوند می‌رسیم و از قدرت مطلق درخواست می‌کنیم که کمکمان کند تا بتوانیم وادی چهاردهم را کاربردی کنیم و وارد دروازه و حلقه‌های انسان‌های مثبت شویم و با قدرت فراوان از خداوند می‌خواهیم که به ما کمک کند تا آموزش‌ها را کاربردی کنیم و با کاربری کردن این وادی چهاردهم و آموزش‌های دیگر بتوانیم تبدیل شویم به یک بهشت سیار، نه این‌که خودم بهشت شوم، نه که من وارد بهشت شوم، هر کسی بسته به ظرفیت خودش متوجه این موضوع می‌شود. وقتی من خودم بهشت سیار شوم وقتی که وارد این شعبه می‌شوم وقتی خدمت می‌کنم، حتی خودکار دستم هم با من حرف می‌زند که درست خدمت کن، حضور داشته باش که این حضور تو کمک به هم نوع است، بیا که وقت تنگ‌است. اینجا است که می‌گويند عاشق را حساب با عشق است معشوق چه حساب دارد.

من خدمت می‌کنم، مرزبان، ایجنت، راهنما و هر کسی که یک خدمتی دارد و خدمت می‌کند، خدمتی بلاعوض است، من نباید چشم داشتی داشته باشم، اگر بدون چشم داشت خدمت کردم آن دروازه‌های عشق برایم باز می‌شود و به دروازه قلب خداوند وارد می‌شوم. اگر بیایم خدمتی کنم که دیده شوم و فرای از قوانین و حرمت‌ها حرکت کنم به این عشق نمی‌رسم. این می‌شود بهشت سیار، هر کجا که بروم حالم خوش است، هر کجا که بروم دیگر نمی‌گویند بیا وارد بهشت شو؛ چرا که من خودم بهشت هستم، هر کجا که بروم با خودم آرامش و حال خوش به همراه می‌برم. ان‌شاءالله که همه ما بتوانیم به این جایگاه برسیم و تبدیل شویم به بهشت سیار و آموزش‌ها را کاربردی کنیم.

در ادامه مراسم تجلیل و معارفه ایجنت همسفران نمایندگی قوچان با حضور اسیستانت همسفر صفیه برگزار شد.

اهداء لوح به اعضاء لژیون سردار 

برگزاری مراسم افطاری 

سفره هفت سین نمایندگی قوچان 

مرزبانان کشیک: همسفر عفت و مسافر میثم
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
تایپ، ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی قوچان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .