ششمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ارومیه به استادی همسفر هانیه، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر شهلا با دستور جلسه «وادی چهاردهم (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.) و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه ۲۶ اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که امروز این جایگاه نصیبم شد تا خدمت کنم و آموزش ببینم. امروز آخرین جلسهای است که در سال جاری برگزار میشود و امیدوارم همگی دوستان سال خوبی را پیش رو داشته باشند. دستور جلسه امروز در مورد عشق و محبت است، وادی چهاردهم با پیام محبت شروع میشود و جمعبندی کل وادیها است و به نقطه عشق و محبت فرود میآید.
همانطور که همیشه در اول جلسه میخوانیم: آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. ظرف تهی یعنی خالی؛ اینجا ظروف به معنی انسانهایی هستند که درونشان از محبت خالی است، پس هیچ نیستند. انسان اگر همه چیز داشته باشد؛ اما محبت و عشق نداشته باشد دقیقاً مثل ظرف خالی است.
محبت دو نوع است: خاص و عام، محبت خاص به این معنی است که انسان نسبت به شخصی احساس مالکیت میکند و دوستش دارد. اولین و پایینترین سطح محبت است که برای موجودات پایینتر از مرحله انسانی یعنی در مورد حیوانات هم صدق میکند که در واقع این نوع محبت ربطی به دانایی ندارد؛ اما محبت عام محبتی است که همه موجودات را در برمیگیرد، این محبت به حرف و سخن نیست، با تزکیه و با رسیدن به دانایی است.
برای عشق هم نمیتوان قراردادی قائل شد؛ عشق همهچیز را در برمیگیرد و پایانی ندارد. خداوند نهایت عشق و محبت است. عشق باید بلاعوض باشد، وقتی کاری انجام میدهیم بدون توقع و انتظار باشد. بهنظر من خوش به حال انسانهایی که بلاعوض به دیگران محبت میکنند و بدون هیچ چشمداشتی میبخشند. بار اصلی آموزشهای جهانبینی در کنگره۶۰ وادیها هستند، امیدوارم که آموزشها را بتوانیم کاربردی کنیم و تأثیراتش را در زندگی ببینیم و بدانیم که عشق با تمام زیباییهایش از محبت به وجود میآید، محبتی که صوری و قراردادی نیست و آغاز و پایانی ندارد، محبت حقیقت است و دیدن حقیقت چشم دل میخواهد.
این وادی به من میگوید باید محبت بدون توقع باشد و هر کاری که برای دیگران انجام میدهید؛ باید برای رضای خدا باشد، آن وقت است که احساس لذت و دوست داشتن میکنید، مثلاً خدمتگزاران کنگره۶۰ را اگر خوب نگاه کنیم متوجه میشویم همه خدمتگزاران بدون هیچ چشمداشتی خدمت میکنند و حال درونشان چهقدر خوب است و ما هم از آنها انرژی خوب دریافت میکنیم. در وادی چهاردهم صحبت از مثلث سایهها، جاذبه و حس میشود. جاذبه یعنی هر چیزی که من را به سمت خود جذب کند و سایهها یعنی چیزی که طول، عرض و ارتفاع داشته باشد مانند ماده. برای به وجود آوردن این دو پارامتر نباید کار خاصی انجام داد و این دو خود به وجود میآیند.
بهطور مثال ماشین یا گوشی جدید وارد بازار میشود در من جاذبه ایجاد میکند و خود آن شیء سایه است، من آن را خریداری کرده و بعد از مدتی به چیزی دیگر علاقهمند میشوم و این یک هوس زودگذر است، چنین چیزی نمیتواند عشق باشد، چرا که حس سالم در من به وجود نمیآورد. حسی که در کنگره گفته میشود اینگونه نیست. وقتی فردی نسبت به تمام چیزهای اطراف خود حس خوبی داشته باشد، میتواند بگوید که حس درون او در حال شکلگیری است. فردی ماشین خودش را دوست دارد، فردی پولدوست است یا فردی خانواده و اطرافیان خود را دوست دارد؛ اما نام این دوست داشتن محبت و عشق نیست و این دوست داشتن برمبنای جاذبه است.
عشقی که فرد مصرفکننده به اطرافیان و خانواده خود دارد بر اساس جاذبه است. اگر محبت واقعی باشد و کسی، کسی را دوست داشته باشد و او خطا کرده باشد و خطایش هم حتی عمدی باشد باز سعی میکند به او کمک کند؛ پس اول او را کمک داده و بعد راهنماییش یا او را انتقاد میکند. تأثیر این وادی روی من این است که قبل از این وادی اگر محبتی یا کاری را برای کسی انجام میدادم دوست داشتم دیگران هم برای من جبران کنند، اما این وادی به من آموخت عشق باید بلاعوض باشد و اگر کاری یا محبتی برای کسی بلاعوض انجام دادم آن موقع لذت میبرم، امیدوارم همه ما به مرحلهای برسیم که به تمام هستی و انسانهای اطراف خود حس خوبی داشته و بتوانیم عشق و محبت خود را به دیگران منتقل کنیم.
تصاویری از مشارکت همسفران و سفره افطاری




.jpg)
تایپ و ارسال: همسفر هانیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارومیه
- تعداد بازدید از این مطلب :
۱۸۳