English Version
This Site Is Available In English

کسانی‌که شال و جایگاه دارند به آن‌ها باید احترام بگذاریم

کسانی‌که شال و جایگاه دارند به آن‌ها باید احترام بگذاریم

جلسه هشتم از دوره هفدهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی بیستون کرمانشاه با استادی راهنما همسفر مرضیه، نگهبانی همسفر سهیلا و دبیری همسفر زهرا با دستور جلسه «نظم، انضباط و احترام در کنگره۶۰» روز دوشنبه ۲۰ اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه‌، مرزبانان و ایجنت که اجازه دادند امروز من در این جایگاه قرار بگیرم، خدمت کنم و آموزش بگیرم بسیار سپاسگزارم. قبل از هر‌چیز خدمت مرزبانان، ایجنت، همسفر مهتاب به‌عنوان سرآشپز، همسفر معصومه، همسفر نهیه، همسفر زهرا، همسفر اکرم و همسفر سارا که امروز از صبح به این‌جا آمده‌اند و در تهیه و تدارک مراسم افطاری کمک کردند خدا قوت می‌گویم ان‌شاءالله که اجر‌ این خدمت‌ها در زندگی آن‌ها جاری و ساری باشد. دستور جلسه امروز راجع‌به نظم، انضباط و احترام است یک دستور جلسه به‌ ظاهر سهل؛ ولی در اجرا بسیار سنگین و سخت است. در وادی دوازدهم به صراحت بیان شده است که در زندگی خاکی ارزشمندترین چیزی‌که به انسان داده شده زمان است، زمان به‌قدری ارزشمند است که هم‌ارز، هم‌سنگ و هم‌تراز؛ بلکه هم با‌ارزش‌تر از فلز طلا عنوان شده است.

چیزی‌که باعث می‌شود ما بتوانیم زمان را اندازه‌گیری کنیم ساعت است و چیزی‌که زمان را به تسخیر من در می‌آورد، در‌واقع نظم و انضباط است؛ یعنی بدون نظم و انضباط ما نمی‌توانیم سوار بر زمان شویم و همیشه می‌گوییم وقت نیست و وقت کم است. به هر‌حال من به‌عنوان یک رهجو، چه مسافر و  چه همسفر در مسیر کنگره قرار می‌گیرم و شروع به آموزش‌گرفتن می‌کنم که تغییر کنم این تغییر حتماً مستلزم نظم و انضباط است؛ اگر نظم و انضباط نباشد؛ انسان نمی‌تواند آموزش بگیرد و تغییر کند. هیچ موجودی هم به‌اندازه انسان تفکر نمی‌کند انسان هم برای خود پوشش انتخاب کرده است. شما نگاه کنید هیچ مخلوقی به‌غیر از انسان لباس ندارد و پوشش انتخابی ما هم در کنگره۶۰ بنابر‌ دلایلی پوشش سفید است؛ حالا یک قانون به‌ظاهر ساده؛ ولی چند نفری آن را اجرا می‌کنند. الآن سال‌ها است بعضی‌ها می‌آیند؛ ولی در مقابل پوشیدن پوشش سفید و یا استفاده از شال سفید مقاومت می‌کنند.

به هرحال وقتی‌که از منزل به مقصد کنگره خارج می‌شویم آقای مهندس می‌گویند: «در خانه باید جای به‌خصوصی برای کلید در منزل، سوییچ ماشین، برای کیف پول، برای موبایل حالا اگر عینکی هستیم برای عینک داشته باشیم». ولی وقتی به کنگره می‌آییم بررسی کنیم کتابی که راهنما به ما درس و آموزش می‌دهد با خود بیاوریم، دفتر سی‌دی همراه خود داشته باشیم، حتماً پوشش سفید داشته باشیم و پوشش سفید ما هم مرتب، اتو شده، تمیز و معطر باشد. آقای مهندس می‌گویند: «یک انسان اگر تفکر داشته باشد می‌تواند چند کار را با هم انجام دهد». درست است ما در دعاها می‌خوانیم که فقط یک خواسته، یک دعا و فقط باید یک هدف را در‌نظر بگیریم؛ ولی به این معنا نیست که من فقط باید یک کار را انجام بدهم؛ باید چندین کار را ما بتوانیم با تفکر با هم‌دیگر انجام دهیم بدون این‌که تداخلی در کارهای دیگر ایجاد شود‌؛ یعنی مدیریت زمان را انجام دهیم. اکنون در کشورهای پیشرفته اوقات مرده را مدیریت می‌کنند.

اوقات مرده چه زمانی است؟ اوقات مرده زمانی است که یک فردی سوار مترو، قطار، وسیله نقلیه و هواپیما می‌شود شروع به مطالعه کردن می‌کند؛ شاید شما هم از این اوقات مرده استفاده کنید؛ وقتی به‌طرف کنگره می‌آیید یک سی‌دی گوش دهید. پس وقتی انسان می‌تواند از اوقات مرده هم استفاده کند اوقات زنده دیگر جای خود دارد؛ بنابراین نگوییم که وقت نیست یا وقت کم می‌آورم؛ پس نتیجه‌گیری می‌کنم، باید در ذهن انجام شود؛ همان‌طور که دوستانم در مشارکت‌هایی که در سایت قرار گرفته است و من خوانده‌ام؛ تفکر اول در ذهن ایجاد می‌شود و این ذهن اگر نظم و انضباطی داشته باشد اول باید در تفکر باشد؛ وقتی ذهن شلوغ است و فرد مدام ذهن خود را شلوغ می‌کند با گذشته‌ای که گذشت، آینده‌ای که نیامده است و مدام تحت‌الشعاع این مسائل قرار می‌گیرد. معلوم است که نظم و انضباط ذهنی ندارند و نمی‌توانند جهان بیرون از ذهن خود را هم کنترل داشته باشند.

پس در درجه اول نظم و انضباط ذهنی است که تداخلی در مسئولیت‌هایی که در قالب خانواده و یا در کنگره دارم به‌عنوان همسفر، همسر، مادر و رهجو ادغام نکنیم. نظم و انضباط از چه چیزی شروع می‌شود؟ از زمانی‌که وارد کنگره می‌شویم؛ باید یک زمانی زودتر بیایم که وقتی جلسه شروع می‌شود دیگر شلوغ نکنیم و وارد جلسه شویم و نظم جلسه را به هم بزنیم، بعد از نشستن روی صندلی آماده بودن برای مشارکت، پوشیدن لباس سفید، سایلنت کردن گوشی در جلسه و نهایتاً به خدمت کردن خاتمه بدهیم؛ یعنی هر‌کس صندلی زیر خود را در‌آخر جمع کند که فشاری هم به کسی نیاید. آقای مهندس می‌گویند: «نظم و انضباط در کنگره، مثل پرنده‌ای است که وقتی می‌خواهد پرواز کند باید دو بال خود را باز کند». فرض کنید؛ اگر یک پرنده‌ای بخواهد پرواز کند؛ ولی بال خود را باز نکند، مانند سنگ محکم به زمین می‌خورد. به‌عنوان یک رهجو، همسفر، مادر و همسر اگر بخواهیم وظایف خود را انجام دهیم؛ اگر نظم و انضباط که فرض کنیم دو بال پرنده است را نداشته باشیم ما همانند سنگ به زمین برخورد می‌کنیم.

پس اگر من به‌عنوان یک رهجو به کنگره بیایم وظیفه دارم؛ یعنی در قبال وظیفه دیگر آدم نمی‌تواند معترض باشد. این‌جا وظیفه دارم سی‌دی بنویسم و گوش دهم، اگر راهنما شدم وظیفه دارم که لژیون خود را به نحواحسنت و طبق قوانین بچرخانم. پس انجام مسئولیت همراه با نظم و انضباط، به‌گونه‌ای وظیفه می‌شود و انسان هم دیگر از زیر‌ بار وظیفه نمی‌تواند شانه خالی کند و برای انجام ندادن وظیفه نمی‌تواند بهانه بیاورد. بحث بعدی احترام است در مورد احترام من باز هم وظیفه دارم به همه از کوچک و بزرگ احترام بگذارم و این احترام گذاشتن به معنای این نیست که فرد، حرف‌ یا رفتار‌های او را تایید می‌کنم ممکن است مخالف حرف‌ها و رفتار او باشم؛ ولی به او احترام می‌گذارم؛ چون این دنیا، دنیای عمل و عکس‌العمل است و در‌واقع من با احترام گذاشتن به دیگران ادب و تربیت خود را نشان می‌دهم. آقای مهندس جمله مشهوری دارند که می‌گویند: «من دیگران را وادار می‌کنم که به من احترام بگذارند، گرچه بدانند من هم در گذشته یک مصرف‌کننده بودم».

باز هم یک صحبت خیلی مشهور در کنگره وجود دارد که می‌گویند: «کسانی‌که شال و جایگاه دارند، باید خیلی به آن‌ها احترام بگذاریم؛ اگر این شال، سر یک چوب خشکی در بیابان باشد و شما از اتوبان با اتومبیل، با سرعت ۱۵۰ کیلومتر رد شوید موظف و مکلف هستید نگه دارید و در مقابل آن شال ادای وظیفه کنید و سر فرود آورید». بنابراین وقتی‌که ایجنت یا راهنما رد می‌شود بدون توجه زیر چشمی آن را نگاه می‌کنیم نه سلامی، نه احترامی این را  بدانیم که به‌عنوان یک رهجو موظف و مکلف هستیم احترام شایسته همان کسی‌که شال دارد و جایگاه در کنگره دارد به جا بیاوریم؛ حداقل این‌که جلوی او بلند شویم؛ پس در کنگره احترام به پیش‌کسوتان، راهنمایان، راهنمای تازه‌واردین، مرزبانان، ایجنت و به کسی‌که میکروفن‌گردان، مهماندار، نگهبان جلسه و دبیر است حتماً لازم است و جزء وظایف و مسئولیت‌های من است و این‌طوری نشان می‌دهد که من یک فرد بانظم هستم.

مرزبانان کشیک: همسفر طیبه و مسافر امین
تایپ و ویراستاری: همسفر ثریا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر ثریا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی بیستون کرمانشاه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .