نظم، انضباط و قانون در تمام هستی در جریان است و هر چیزی سر جای خود، قرار دارد تا تعادل در هستی حفظ شود و همه موجودات از جمله انسان در آرامش و شرایط بهتری بتواند زندگی کند. اگر نظم و انضباط در هستی وجود نداشته باشد، همه چیز به هم میریزد؛ حتی انسانها قادر به ادامه حیات نیستند و کائنات از نظم خود، خارج میشوند و با یکسری پدیدههای طبیعی؛ مانند زلزله، سونامی و... مواجه میشوند. رخدادن این اتفاقات باعث رعب و ترس فراوان میشود؛ بنابراین اگر زندگی من از تعادل خارج شود، وارد مرحله تاریکی و ترس میشوم و در این مسیر، ناخوشیها و ناملایمتیهایی از قبیل اضطراب و استرس در من پدیدار میگردد.
من بهخوبی این بینظمی و بیانضباطی را لمس کردهام و مرکز این دایره، اعتیاد مسافرم بود که آرامآرام شعاع این دایره تمام اعضای خانوادهام را در برگرفت و بهطورکلی همه چیز سیاه و بیروح شد. من و مسافرم نمیتوانستیم مسئولیت خود را بهعنوان پدر و مادر بهخوبی انجام دهیم و در این میان، فرزندان ما بیشترین آسیب روحی و روانی را دیدند و این شرایط تا زمان ورود ما به کنگره ادامه داشت. از همان بدو ورود به کنگره نظم، انضباط و احترام را دیدم. قوانینی از قبیل بیصدا کردن گوشیهای همراه، صحبتنکردن و حرکتنکردن در زمان قرائت حرمت و پیامها، پوشیدن لباس مناسب، تمیز و مرتب بودن و... جزو این نظم و انضباط بود. با دیدن تمام این موارد، احساس کردم که وارد پادگان نظامی شدهام و این امر برای من بسیار سخت و پذیرش آن غیرقابلقبول بود.
همانطور که همه خوب میدانند، زمانی که فردی نظم و انضباط نداشته باشد و از قانون تخطی میکند، یکمرتبه پذیرش نظم و انضباط برای او سخت و دشوار است. زمانی که من با چنین شرایطی در کنگره روبهرو شدم، بعد از گذراندن سه جلسه تازهواردین دیگر به کنگره نیامدم؛ ولی خدا را شکر باگذشت زمان، مجدداً به کنگره برگشتم و یکمرتبه اوضاع عوض شد و خانهتکانی افکار و رفتار خود را شروع کردم و آرامآرام شرایط کنگره را پذیرفتم. در این زمان، عملکردن به آنها برای من آسانتر شدند و این خود منجر به یک نتیجه مطلوب در زندگی و اجتماع من شد. من حتی توان یک استحمام ساده، مسواکزدن و شستن ظروف را نداشتم و گاهی اوقات آشپزخانهام مملو از ظروف نشسته بود؛ ولی اکنون به مرحلهای رسیدهام که تمام کارهای خود را بهموقع انجام میدهم و این بسیار لذتبخش است.
نظم و انضباط علاوه بر کارها باید در فکر، اندیشه و رفتار نیز باشد و با شروع نظمدهی در رفتار و کردار خود، مورد احترام دیگران قرار گرفتم. همسفران و همچنین مسافرهایی که از جایگاه اجتماعی برخوردار نیستند با ورود به کنگره به آنها احترام گذاشته میشود. من نزدیک به ۷ سال است که عضوی از خانواده بزرگ کنگره۶۰ هستم و حتی یکمرتبه هم بینظمی و بیاحترامی ندیدم. تعدادی از مسافران و همسفرانی وجود داشتند که در ابتدای ورود به کنگره به دلیل اینکه حال آنها خوب نبود، توهین میکردند و حرفهای نادرست میزدند و من میدیدم که خدمتگزاران کنگره در جایگاه مرزبانی، ایجنت، راهنمای تازهواردین و راهنمایی با احترام، این افراد را به آغوش میکشیدند و آنها را توجیه میکردند که حرف ایشان درست نیست و با این عمل، باعث جذب آن تازهوارد میشدند.
درگذشته تا زمانی که زندگی من از نظم و انضباط برخوردار نبود، خواب مناسبی نداشتم؛ یعنی اصلاً شبها نمیتوانستم بخوابم و یا به کمک دارو میخوابیدم؛ ولی اکنون چند سال است که باوجود نعمت کنگره، بسیار راحت میخوابم و زمانی که وقت استراحت من میشود و کارهای روزانهام را مرور میکنم، میبینم همه کارهایم را انجام دادهام و کار انجامنشده ندارم که حس بسیار خوبی به من دست میدهد و این موضوع کمک میکند تا خواب بهتری داشته باشم.
تکرار این دستور جلسه، باعث میشود که ما به سمت نظم و انضباط برویم و به خود و زندگی نظم بدهیم. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر میکنم و همچنین از راهنمای محترم خود، تشکر ویژه دارم که اگر این افراد نبودند، من همچنان فرد بههمریختهای بودم که هیچ زمانی نمیتوانستم مشکلات زندگی خود را حل کنم. خدا را سپاسگزارم به دلیل دستور جلسات و زحمتهایی که خدمتگزاران کنگره میکشند تا یکی پس از دیگری مشکلات را از سر راه خود، برداریم و سعی میکنیم که صبور باشیم و از خداوند طول عمر برای آقای مهندس خواستارم و امیدوارم هیچگاه کنگره از من گرفته نشود.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
رابط خبری: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
عکس: مرزبان خبری همسفر طاهره
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر سمانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
88