بالاترین نقطه یا بالاترین مکان تا جهان فیزیک دنیا یا جهان دیگر هم است،عدهای دیگر به عالم دیگر آگاهی و اطلاعات را میدهند،جهانی که ما در آن زندگی میکنیم آن چیزی که ما روئیت میکنیم ۶ درصدش قابلدیدن است. با تشکیلاتش،۲۴ درصدش سیاهچاله که هیچ اطلاعاتی در موردش نداریم،جرم این سیاهچالها آنقدر سنگین است که همهچیز را بهطرف خودش میکشد ،حتی نور در آنها شکست ایجادمی کند . ۷۰ درصد هم انرژی است که این جهان هستی تمام کوهها، دریاها ، میلیاردها ستاره ، کهکشانها است،جهان خلقت الگو است هرکدام از ما انسانها از میلیاردها میلیارد سلول هستیم از یک اسپرم به دنیا آمدهایم .(حس،نور،صوت) گوش که صوت دریافت میکند،چشم نور را،قلب حس را،ارتباط انسان با این سه پارامتراست،نوردیدن است رنگهای مختلف چهرههای مختلف،صوت مثل پست و تلگراف میماند اطلاعات را ردوبدل میکند،حس چیزی است که دریافت میکند،این سه پارامتر هم در صور پنهان و هم صور آشکار انسان است،یک سری صوتها را انسان نمیشنود و یک سری را میشنود و همینطور یک سری نورها است که قابلدیدن و برعکس قابلدیدن نیست،میتوان با حس فرمان داد که خواستههای انسان را برآورده کند،انسانها صوت نامرئی و حس نامرئی دارند،وقتی یک انسان حس بد دارد به نور و صوت فرمان بد میدهد،حس انسانی وقتی عشق باشد به دیگران حس دوست داشتن و مهرورزی میدهد،وقتی انسانی عصبانی است بدخلقی و ناراحتی را به دیگران میدهد،حتی یک نفر حالش خوب نباشد حال بقیه را خراب میکند،بهطورکلی حس خوب به بدن انسانفرمان میدهد که خمر خوب تولید کند،بدن انسانها یک سری مواد را تولید میکند که مفید است مثل دوپامین که باعث شادی و خوشنودی میشود،اگر حس یک انسان خوب باشد به مواد بیوشیمی جسمش دستورمی دهد بهتر کار کند،مواقعی که باکسی حرف میزنیم حس خوب را به او منتقل میکنیم و باعث میشویم که طرف مقابل دربانش خمر خوبی تولید کند،برعکس به خاطر همین است که بعضیها میروند سراغ مواد مخدر چون دنبال آن حال خوب هستند و نمیتوانند از طریق صحیح خمر را به دست بیاورند، از طریق مصنوعی خمر را به دست میآورند.به این خاطر که خمر بدنشان را بالا ببرند ، به دنبال مواد مخدر هستند که در ابتدا در کوتاهمدت جواب هم میدهد ولی در درازمدت چشمههای خمر درونی به بیچارگی و بدبختی تبدیل میشود .کسی که حس ناامیدی و کلاهبرداری و کبر و مال دوزی و حسهای بد دارد، اولین کاری که میکند نمیتواند به خمرهای خوبش دستور بدهد در اینجا باعث فعال شدن خمرهای منفی میشود،انسانها با افکار و تفکر منفی خودشان به صوت و نور فرامین منفی میدهند و بیشترین تخریبش به خود انسان برمیگردد.هرکه بد کند به خود بد کرده و هرکه خوب کند به خود خوبی کرده است،انسان در هر بُعدی در هرجهانی باشد زندگی ادامه دارد یکنواخت نیست،اگر قرار باشد انسانها هیچگونه مشکلی نداشته باشند زندگیشان همیشه مثبت باشد سر یک هفته دلشان را میزند ،شیرینی زمانی معنی دارد که تلخی باشد،درکنگره فرض بر این است که آموزشها اصلاً نباشد هر کس هر جور بخواهد دارو بخورد، سی دی هم گوش ندهد هر طور خواست بیاید و برود اصلاً به نتیجه نمیرسد .زندگی هم همینطور است موقعی زندگی معنی دارد که در کشاکش باشد،انسانها برای سالم زندگی کردند احتیاجی نیست که کار دشواری انجام بدهند که همه کار بکنند بعد به هر طریقی کفاره آن را پرداخت کنند ممکن است ، در ابتدا مانند مسکن عمل کند ولی ، درمان قطعی ندارد.(تغییر، تبدیل، ترخیص)یک آدم بههمریخته بخواهد درست بشود باید تغییر کند تبدیل بشود تا به آن نتیجهی ترخیص دست یابد.نتیجه میگیریم که حس انسان در جسمش تأثیر کلی دارد اگر حس خوب باشد همیشه شاد و خوشحال عمر طولانی دارد ، برعکس کسانی که حس بد و منفی دارند، دائماً مریض هستند ،باید این افکار را از ریشه تغییر داد و مثبت نگاه کرد،ما میتوانیم با مثبت نگاه کردند به یک سری تفکرات راستین ، دارای انرژی بیشتری باشیم.
نویسنده: همسفر ربابه رهجو راهنما همسفر فیروزه (لژیون اول)
ویرایش: رابط خبری همسفر ثریا رهجو راهنما همسفر فیروزه (لژیون اول)
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر خدیجه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی الوند
- تعداد بازدید از این مطلب :
70