English Version
This Site Is Available In English

ماه مبارک رمضان برای تربیت نفس است

ماه مبارک رمضان برای تربیت نفس است

سومین جلسه از دوره بیست و چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی اسپیکو، با استادی مسافر راهنما مهدی، نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه «الهام از رمضان» و تولد یکسال رهایی مسافر رضا، پنجشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر؛ خدا را شکر که بار دیگر این جایگاه را تجربه می‌کنم، از نگهبان جلسه و دبیرشان ممنونم که این فرصت را در اختیار بنده گذاشتند، به مرزبانان جدید تبریک می‌گویم که چند جلسه‌ای است خدمتشان را شروع کردند و یک خداقوت هم به مرزبانان دوره سوم می‌گویم، ان‌شاءالله همه کمک کنیم که مرزبانان جدید در پیشبرد اهداف کنگره ۶۰ موفق باشند.

دستور جلسه الهام از رمضان است و بخشی هم مربوط به تولد یک سال رهایی مسافر رضا است، ابتدا فرارسیدن ماه مبارک رمضان را خدمت همه عزیزان تبریک عرض می‌کنم انشالله بتوانیم بهترین بهره را از این ماه ببریم، جای سؤال دارد که چرا این دستور جلسه در دستور جلسات کنگره ۶۰ گنجانده‌شده است؟ که این نشان‌دهنده اهمیت موضوع است.

شاید ما خیلی از صحبت‌های آقای مهندس را به دید فرمان نگاه نمی‌کنیم؛ ولی به نظر من این حجت را بر همه ما تمام می‌کند که ما این دستور جلسه را جدی بگیریم و به‌عنوان یک فرمان درکش کنیم. چرا برای ما ماه مبارک رمضان حال‌وروز دیگری دارد؟ چون واقعیت امر این است که متد DST و کنگره ۶۰ تولدش در بستر ماه مبارک رمضان بوده است، همه ما در طول زندگی‌مان واژه ماه مبارک رمضان را شنیده‌ایم، ول شاید برای بچه‌های کنگره ۶۰ مبارک‌ترین حالت ممکن باشد، چون متد DST که در کل شئون زندگی و حیات ما قابل بسط دادن است در ماه مبارک رمضان شکل‌گرفته است.

مصرف آقای مهندس حداقل روزی ۵ الی ۶ گرم تریاک خوراکی و شیره بود که در رمضان الهام شکل گرفت که در واقع همان ندای درونی است که آقای مهندس بتوانند سروسامانی به مصرف موادشان بدهند و روزه بگیرند، در کتاب ۶۰ درجه هم آمده است که آقای مهندس قصدی برای درمان نداشتند؛ بلکه اندک‌اندک با حرکت راه نمایان می‌شود، ابتدا وعده سحر و افطار را تثبیت می‌کنند و در ادامه راه نمایان می‌شود و متد DST متولد می‌گردد، امروز اگر ما اینجا هستیم و در این بستر داریم زندگی‌مان را می‌کنیم مدیون همین ماه عزیز هستیم.

ماه مبارک رمضان شباهت‌های عجیبی به متد DST دارد، در این ماه انسان از یک ساعت مشخص تا غروب خورشید نباید چیزی بخورد و در متد DST هم همین‌طور است و مصرف مواد به سه وعده تقسیم شده است که باید سر ساعات مشخص باشد، در ماه مبارک رمضان ما باید سعی کنیم خیلی از کارهای ضد ارزشی را انجام ندهیم و در لژیون‌ها و کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰ هم آموزش می‌گیریم که بایستی از ضد ارزش‌ها دوری‌کنیم.

در CD اتوفاژی آقای مهندس می‌فرماید اگر ما حداقل ۱۲ ساعت چیزی نخوریم سلول‌های سالم خیلی از سلول‌های بدن ما که مستعد تبدیل‌شدن به تومور و سرطان هستند را از بین می‌برند و تبدیل به آمینواسید می‌کنند که از مواد اولیه تولیدکننده پروتئین هستند و سیستم بدن ما کاملاً بازسازی می‌شود و در DST هم همین‌گونه است اگر یک رهجو سفرش را به بهترین شکل ممکن که مدنظر کنگره است به انجام برساند بدنش نیز به بهترین شکل ممکن بازسازی خواهد شد و اگر بخش‌هایی از بدنش مستعد شکل‌گیری یک بیماری است از بین خواهد رفت.

یکی از بحث‌های دیگر هم تربیت نفس است، خیلی از انسان‌ها در حالت عادی که کنار یک سفره می‌نشینند نمی‌توانند شکم و نفس خودشان را مهار کنند و نمی‌توانند خودشان را کنترل کنند؛ ولی در ماه مبارک رمضان انسان باید بتواند خویشتن‌دار باشد، در کنگره و متد DST هم همین‌گونه است که بایستی سر ساعت مشخص یک وعده با اندازه مشخص مصرف گردد.
در این ماه اگر درست عمل کنید سفر خوبی هم خواهید داشت. نکته‌ای که باید بگویم و به درد دوستان سفر اولی می‌خورد این است که به‌هیچ‌عنوان کسی را شور برندارد که بخواهد روزه کامل بگیرد، اولویت اول و خط‌قرمز برای هر رهجوی سفر اولی سفرش است و اگر هم گفته می‌شود که یک‌روزه درصدی بگیرند برای اینکه خداوند یاری‌شان کند که تربیت‌های نفس که عرض کردم انجام شود؛ ولی اگر قرار باشد روزه‌ای بگیرد که به سفرش لطمه بزند واقعیت امر این است که اصلاً به درد نخواهد خورد، پس مواظب باشید که روزه‌ای نگیرید که به سفرتان لطمه بزند، من بهترین روزه‌ای که گرفتم روزه درصدی سفر اولم بود.

در ادامه تولد یک سال رهایی آقای رضا است، بهترین خصیصه و خصلتی که ایشان در سفر اول داشتند این بود که بسیار منظم بودند، سر ساعت می‌آمدند غیبت نداشتند مشق‌هایش مرتب بود و این بهترین کاری است که یک رهجوی سفر اولی می‌تواند انجام دهد، خدا را شکر در بخش آبدارخانه و OT هم خدمت کردند، به همسفرشان و راهنمای همسفرشان خانم هدی هم تبریک عرض می‌کنم انشالله که در ادامه راه هم موفق باشند، هم‌سفرشان هم در آزمون راهنمایی به‌عنوان راهنمای تازه‌واردین بخش همسفران پذیرفته شده‌اند امیدوارم خدمتگزار کنگره ۶۰ باشند و راه را بهتر و محکم‌تر ادامه بدهند.
ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

آرزوی مسافر رضا: خواسته من این است که هر رهجوی که به کنگره وارد می‌شودموفق به گرفتن جشن تولد یک‌سال رهایی‌اش شود.

مسافر رضا:سلام دوستان رضا هستم یک مسافر؛

در ابتدا خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزارم چون تولد رویش و زایش دیگری است و ان‌شاءالله نصیب همه دوستان بشود. در رأس از جناب مهندس عزیز و خانواده بزرگشان سپاسگزارم که این بستر را برای همه ما دردمندان فراهم نمودند، تشکر ویژه‌ای دارم از آقا رضا بهرامی که شعبه اسبیکو را در این استان بنیان‌گذاری نمودند و تشکر می‌کنم از راهنمای عزیزم آقا مهدی که خیلی برایم زحمت کشیدند و من را تحمل کردند بسیار سپاسگزارم، از راهنمای همسفرم خانم هدی و تمام خدمتگزاران کنگره ۶۰ تشکر می‌کنم و به وجود همه افتخار می‌کنم، از همسفرم تشکر می‌کنم ایشان واقعاً بال و پرواز بنده بود و هر کجا جفا دید وفا کرد، من همین‌جا از ایشان بابت تمام مشکلاتی که داشتم عذرخواهی می‌کنم و از فرزندانم سپاسگزارم و امیدوارم در کنگره ۶۰ خدمتگزار باشند.

راهنما همسفر هدی: سلام دوستان هدی هستم یک همسفر؛
تولد مسافر رضا را خدمت خودشان، راهنمای گران‌قدرشان و خانواده محترم ایشان تبریک می‌گویم؛ خانم زینب در سفر اول رهجوی همسفر ملیحه بودند و در سفر دوم به لژیون من وصل شدند، سفر اول نمی‌دانم چه‌طور بودند، ولی در سفر دوم خیلی خوب آمدند. زمانی که وارد لژیون من شدند، من بچه‌ها را برای آزمون راهنمایی آماده می‌کردم و خیلی خوب در آزمون‌ها شرکت می‌کرد. یک مسیر را برای خودشان مشخص کردند و نتیجه کار خود را دیدند. ان‌شاءالله در ادامه بمانند و ماندگار شوند و عزیزانی را به کنگره وصل کنند. تشکر می‌کنم از کسانی که در رهایی مسافر من شرکت کردند اینجا من از مسافر رضا و مسافر آرمین که راه سفر را برای ایشان هموار کردند صمیمانه تشکر می‌کنم، من همیشه مدیون زحمات این عزیزان هستم. خود مسافر محمد یکی از صف‌شکن‌های کنگره بودند. چیزی که اینجا ما یاد گرفتیم این‌که از قضاوت کردن نمی‌ترسیم. ما یاد گرفتیم از ضد ارزش‌ها دورباشیم و یکدیگر را قضاوت نکنیم، اگر همسفری می‌بیند مسافرش سفر اول را خراب می‌کند و یا هر اتفاق دیگری می‌افتد همان‌طور که آموزش گرفتیم صبوری می‌کنیم، می‌دانیم روز رهایی و بیداری مسافر می‌رسد. خدا را شکر می‌کنم زمانی این اتفاق افتاد برای خود من یک‌چیز عجیبی نبود، اصلاً دل‌نگرانی برای من هدی وجود نداشت و ترسی نداشتم که بگویند؛ خودش در جایگاه راهنمایی است و این اتفاق برای او افتاده است. همیشه هر اتفاقی پیش می‌آید من و محمد می‌گوییم ما کنگره راداریم؛ چون کنگره راه زندگی‌کردن درست را به ما یاد می‌دهد. خدا را شکر که در مسیر هستیم، چون اگر نبودیم الآن اینجا نبودیم، هر اتفاقی که بیفتد فقط پند است، در کنگره قرار است یک سری چیزها را زمین بگذارم و چیزهای دیگری را بردارم و این برداشتن ارزشمند است. همه قضاوت‌ها، ترس‌ها، ناامیدی‌ها و دل‌نگرانی‌ها را زمین بگذارم و اما چه چیزی را باید بردارم؟ در این ماه عزیز که دارد به ما نزدیک می‌شود و قرار است در فرایند تغذیه قرار بگیریم، همه ضد ارزش‌ها را قبل از این ماه مبارک زمین بگذاریم و سعی کنیم چیزهای خوب را برداریم؛ چیزهایی را برداریم تا کسانی که کنار ما قرار دارند از وجود ما لذت ببرند. همسفر زینب که در این مسیر قرار گرفته است خودش می‌داند برای چه در این مسیر است، ما به بچه‌هایی که راهنمایی قبول می‌شوند می‌گوییم تلاش کنید افرادی که قرار است شما راهنمای آن‌ها باشید پشت در کنگره هستند و اگر شما تلاش نکنید دین ورود آن‌ها به گردن شما است. ایشان فهمید راه کجاست، قدم برداشتند و ان‌شاءالله همین‌که شالش را بگیرد؛ آن‌کسانی که قرار است رهجوی ایشان شوند وارد کنگره می‌شوند.

همسفر زینب: سلام دوستان زینب هستم یک همسفر؛
در ابتدا هفته مهندس را به آقای مهندس حسین دژاکام، مهندس عشق، عقل، ایمان و خانواده محترم ایشان تبریک عرض می‌کنم. فرارسیدن ماه رمضان را به همه تبریک می‌گویم؛ از آقای مهندس و همه کسانی که این راه را برای من سهل کردند تا به اینجا برسم، تشکر می‌کنم. مسافر من در نیمه دوم زندگی مصرف‌کننده شد، من خیلی ناراحت بودم، مشکلات زیادی با او داشتم، البته جنگ و جدال نداشتیم؛ ولی در درون خودم ناراحتی داشتم. خدا را شکر بااین‌همه مشکل آگاهی‌هایی که از کنگره به دست آوردم توانستم با مشکلاتم کنار بیایم و بچه‌هایم آسیب نبینند. خودم هم که به کنگره آمدم فکر می‌کردم کامل و دانا هستم، با این‌که فرهنگی بودم متوجه شدم، چیزی نمی‌دانستم. از آموزش‌های کنگره خیلی استفاده کردم و آن‌ها را در زندگی‌ام کاربردی کردم. سعی من بر این است به کل هستی خدمت کنم و این به خاطر خودم است. مشکلات همیشه در زندگی وجود دارند، من فکر می‌کردم اگر مسافرم به رهایی برسد دیگر مشکلی ندارم؛ ولی مشکلات همیشه هست ما باید یاد بگیریم که چه گونه با آن‌ها برخورد کنیم و راه‌حل آن‌ها را پیدا کنیم، سعی می‌کنم راه درست را پیدا کنم تا خودم با آرامش برسم.

همسفر مبینا:

سلام دوستان مبینا هستم همسفر؛
در ابتدا روز مهندس را به جناب مهندس و فرارسیدن ماه مبارک رمضان را به ایشان و همه شما تبریک می‌گویم، تشکر می‌کنم از جناب مهندس و خانواده محترمشان بابت فراهم‌کردن این بستر از آقای مهدی راهنمای پدرم و خانم هدی راهنمای مادرم، خانم معصومه راهنمای خودم ممنون و سپاسگزارم. خدا را شاکرم که در این محیط امن قرار گرفته‌ام و از آموزش‌های بسیار عالی کنگره استفاده می‌کنم این‌ها سبب رشد انسان می‌گردد و سعی‌ام بر این است که آموزش‌هایی که دیده‌ام به عمل درآورم.

رهایی مسافر محمد لژیون اول:

تایپ: مسافر حسین لژیون پنجم

تنظیم و ارسال: مسافر حمید رضا لژیون اول

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .