English Version
This Site Is Available In English

در تمام طول زندگی ما اتو فاژی شکل می‌گیرد

در تمام طول زندگی ما اتو فاژی شکل می‌گیرد

چهارمین جلسه از دوره‌ی شانزدهم سری کارگاه‌های عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به نگهبانی مسافر مهدی، استادی ایجنت محترم مسافر رضا و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه «الهام از رمضان» پنج‌شنبه 9 اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت 16:30 آغاز شد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر؛ خدا را شاکر و سپاسگزارم که امروز در خدمت شما عزیزان باشم. امروز دو دستور جلسه داریم؛ یکی دستور جلسه هفتگی الهام از رمضان و دیگری تولد مسافر علی رحمانی، مرزبان محترم شعبه که امیدوارم جلسه به‌خوبی برگزار گردد.

به دلیل اینکه استاد جلسه بودم باید با دست پر می‌آمدم و قبل آن داشتم سی دی گوش می‌کردم و چون در خانه تنها بودم مشغول آشپزی و شستن ظرف‍ها بودم. در این مدت سه سی‌دی گوش کردم، کار زیاد سختی نبود و بعضی از خانم‌ها نمی‌دانم چرا این‌قدر به خودشان سخت می‌گیرند. سی‌دی‌هایی که گوش کردم به نام تکرار تاریخ، اتو فاژی و همچنین سی‌دی صیام از جناب مهندس بود و همچنین امروز از ساعت یک ونیم با دیده‌بان محترم آقای صدیقی در نمایندگی رضا جلسه داشتم روز پرکار و قشنگی بود خدا را از این بابت شاکر هستم.

یاد روزهای گذشته افتادم که متأسفانه تا ساعت یک ظهر در خانه خانواده همسرم خواب بودم و تازه صبحانه آن وقع صبحانه می‌خوردم، واقعاً دوران سختی را گذراندم، دوست ندارم آن دوران تکرار شود، خوش‌حالم که آن روزگار به این‌چنین روزهایی تبدیل شده است، از این بابت خدا را شاکر و سپاسگزار هستم.

اگر بادقت گوش کنید سی‌دی‌های گذشته جناب مهندس قبل از دهه نود، تن صدای جناب مهندس فرق می‌کند و صدای خشن‌تری دارند؛ دلیل اصلی آن مصرف سیگار بود که روزی سه بسته سیگار مصرف می‌کردند. هم اکنون با اینکه چهارده سال از آن موقع می‌گذرد، تکرار تاریخ چقدر برای ایشان جالب بود. وقتی افراد عادی این مدت از عمرشان می‌گذرد، پیر شده و شرایط برایشان سخت‌تر می‌شود؛ اما برای ایشان باگذشت این 14 سال، به گفته خود مهندس دژاکام، سی سال جوان‌تر شده‌اند و به این شکل تاریخ تکرار شده است و مهندس صدای خیلی زیبا و رسا دارند و در سی‌دی‌های آموزشی ایشان به ما یاد می‌دهند که اگر چیزی می‌خواهیم حتما باید ساعت و مکان را یادآوری کنیم. ایشان مخصوصا در سی‌دی‌هایی که سه‌شنبه‌ها در محضر هستند، می‌گویند ساعت هشت و پنج دقیقه یا پنج دقیقه به هشت در ساختمان رز در تهران هستیم، امروز هم سه‌شنبه است و اینها همه آموزش است.

در سی‌دی صیام و اتو فاژی چیزی که می‌خواهد به ما آموزش دهد این است که از محرومیت‌ها و محدودیت‌ها شاکی نباشیم. یک سری اتفاقات به‌ظاهر خیلی خشن و خطرناک است؛ ولی در نهایت به نفع ما تمام می‌شود. مصرف‌کننده شدن؛ بهترین اتفاقی بود که در زندگی به نفع من شد. پس از مصرف‌کننده شدن، چند سال یک مسیر تاریک را طی کردم و کلی سختی کشیدم؛ ولی ارزشش را داشت؛ چون با کنگره 60 آشنا شدم.

بحث اتو فاژی می‌گوید؛ وقتی بدن از هر نوع آشامیدن و خوردن محروم بشود؛ باعث می‌شود سلول‌های بیمار یا سرطانی، از بین بروند. سلولی که سرطانی است، سهم سایر سلول‌های سالم بدن را تصاحب می‌کند؛ این مثال را من در مورد خودم می‌زنم که وقتی مصرف‌کننده بودم؛ مانند یک سلول سرطانی از دیگران توقع زیادی داشتم و همه چیز را برای خودم می‌خواستم و زمانی به خود آمدم که کنگره 60 یکسری محدودیت ها را برای من قائل شد و خودم را از مصرف مواد محروم کردم.

در تمام طول زندگی ما اتو فاژی شکل می‌گیرد و الان هم نزدیک به یک اتو فاژی آموزشی هستیم و کسانی می‌توانند از این اتو فاژی آموزشی سالم بیرون بیایند که آموخته درستی داشته باشند؛ زیرا در ایام تعطیلی عید نوروز دیگر با راهنما سروکار نداریم و یک اتو فاژی هم در آموزش ما شکل می‌گیرد. در سی دی اتو فاژی آقای مهندس دژاکام جمع‌بندی زیبایی کردند؛ همه چیز خواست خود ما است؛ یعنی در هر جایگاهی که قرار داریم خواسته‌اش را داشته‌ایم و برتری انسان همین‌قدرت اختیار وی است. اگر گندم بکاریم، گندم درو می‌کنیم و اگر جو بکاریم، جو درو می‌کنیم؛ پس جایگاه آینده ما نتیجه بذری است که امروز کاشته‌ایم و نتیجه حرفی است که امروز زده‌ایم و یا نتیجه خدمت به سایر انسان‌ها است که امروز به انجام داده‌ایم؛ چیز عجیبی نیست و فکر نکنید به نیروهای ماورا طبیعی بستگی دارد؛ همه موقعیتی که امروز در آن قرار داریم، نتیجه اعمال و رفتار گذشته خودمان است و پیش‌نویسی است که از قبل نوشته بودند.

امروز تولد یک سال رهایی مرزبان مسافر علی است؛ برادر لژیونی من است و در مرزبانی هم در خدمت ایشان هستیم. ایشان هم خدمتگزار خیلی خوبی است و هم در بحث مالی خدمت می‌کند؛ هر کس که از مال خود بگذرد انسان قدرتمندی است. بعضی انسان‌ها جان خود را فدای پول و مادیات می‌کنند؛ ولی بعضی‌ها خیلی راحت می‌آیند و پول خود را در راه خیر هزینه می‌کنند. این‌ها انسان‌هایی هستند که راه را پیدا کرده‌اند. از اینکه با سکوت به صحبت‌های من توجه کردید سپاسگزارم.

در ادامه جلسه مراسم تودیع و معارفه مسئولان قدیم و جدید واحدهای نشریات و پورتال توسط ایجنت نمایندگی بنیان مشهد انجام پذیرفت:

در ادامه جلسه جشن تولد یک‌سال رهایی مرزبان مسافر علی برگزار گردید:

سخنان ایجنت محترم:

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر؛ ابتدا تولد علی آقا را به خودشان، راهنمای ایشان و همسفر محترمشان تبریک عرض می‌کنم. غیر از اینکه من در جایگاه ایجنت خدمت می‌کنم و علی آقا در لژیون مرزبانی هستند، دیدار من و علی آقا از سال ۱۳۹۴ زمانی که در لژیون آقای بزنگانی بودیم اتفاق افتاد. ما با هم داداش لژیونی بودیم و کاملاً با خلق‌وخوی ایشان آشنا هستم. ما با یکدیگر هم‌حس هستیم. خاطرم هست در آن سال در یک پنجشنبه سرد پاییزی بود و من به‌عنوان تازه‌وارد به کنگره ۶۰ آمده بودم. به من گفته بودند اگر بخواهی می‌توانی همسفرت را هم به کنگره بیاوری.

دقیقاً مثل یک تازه‌وارد که الان به کنگره می‌آید من هم نشسته بودم و خانم‌های همسفر را دیدم که صحبت می‌کنند و دستشان را بالا می‌برند و برای من خیلی تازگی داشت. به‌محض اینکه از جلسه بیرون رفتم با یک توپ پر به همسفرم گفتم اصلاً حق نداری اینجا دستت را بالا ببری و مشارکت کنی. این اولین شرطی بود که با همسفرم داشتم تا اجازه دهم به کنگره بیاید. چون تازه آمده بودم و آموزش ندیده بودم.

ایشان گفت چشم؛ اما بعد از مدتی هر دو لژیون گرفتیم، آموزش دیدیم و ایشان قبل از من راهنمای تازه‌واردان و نگهبان والیبال همسفران شد. به‌تنهایی می‌رفت تهران و برمی‌گشت. چیزی که من به خواب شبم هم نمی‌دیدم.

این تغییراتی است که کنگره ۶۰ برای ما ایجاد کرد و از این بابت بسیار خوشحالم. این خاطره خودم بود؛ چون خیلی با علی هم‌حس هستم و دلم می‌خواهد حسن آقا راهنمای سفر اول ایشان بیشتر صحبت کند. از این که سکوت کردید و به صحبت‌های من گوش کردید متشکرم.

سخنان راهنمای سفر اول:

سلام دوستان حسن هستم یک مسافر؛ خدا را شکر اولین تجربه تولد یکی از اعضای کنگره ۶۰ است که من در آن نقش دارم. خداقوت می‌گویم به همه شما که در کنگره حضور دارید. گاهی اوقات در زندگی کارهایی انجام می‌دهیم که فکر می‌کنیم حق همیشه با ماست، یعنی در آن زمان از هر زاویه که نگاه کنیم فکر می‌کنیم کار درست را انجام می‌دهیم و اشتباه نیست؛ اما پیامد آن خوب و یا بد می‌شود.

اتفاقی که می‌افتد همه به کنگره ۶۰ می‌آیند. سفر اول به درمان می‌رسند و سفر دوم خدمتگزار می‌شوند. دیگر این را نمی‌گویند که حق با من است. این صفت را از خودشان دور می‌کنند و آموزش‌پذیر می‌شوند و از تجربه دیگران استفاده می‌کنند. بین آدم‌ها تعامل و محبت ایجاد می‌شود و این معجزه کنگره ۶۰ است. من دو سال قبل که لژیون یازده را تحویل گرفتم، اولین کسی که دیدم مسافر علی بود. قبلش چند بار علی آقا را دیده بودم و به چشمم آمده بود. من اعتقاد دارم آدم‌هایی که در زندگی چند بار می‌بینیم و به چشممان می‌آیند اتفاقی نیست.

علی واقعاً در سفرش پای‌کار ماند. گاهی رهجو در سفر اول و گاهی در شروع سفر دوم برایش مشکلاتی پیش می‌آید. علی در سفر دومش این مسئله را داشت و خیلی زیر فشار بود. علی صفت خیلی خوبش این است که آدم‌ها را دوست دارد و این خیلی ارزش دارد که در هر درجه و هر جایی هستیم آدم‌ها را واقعی دوست داشته باشیم.

علی خدمت‌کردن را دوست دارد و بی‌تفاوت نیست. کار خوبی که امسال کرد جایگاه پهلوانی را تجربه کرد؛ چون خواسته‌اش را داشت. به‌هرحال به علی و همسفر و راهنمای هم‌سفرشان تبریک عرض می‌کنم. امیدوارم علی بعد از اینکه مرزبانی‌اش تمام شد شال راهنمایی را بگیرد تا هدفش را گم نکند. ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.


اعلام سفر مسافر:  
سلام دوستان علی هستم یک مسافر؛ با بیش از بیست سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی مخدر، مدت ده ماه و بیست روز سفر کردم با روش DST ، داروی درمان OT ، به راهنمایی حسن آقا از لژیون یازدهم شعبه بنیان مشهد، رهایی بیست و یک ماه.

سخنان مسافر:

سلام دوستان علی هستم یک مسافر، خدا را شکر می‌کنم که کنار شما هستم. از آقا رضا ایجنت محترم، همکاران مرزبان و راهنمای عزیزم حسن آقا تشکر می‌کنم. امروز به آقای فلاح زنگ زدم و گفتم تولدم است. ایشان گفتن علی فکر نمی‌کردم شما به این جایگاه برسید و امروز که گفتی تولدم است باورم شد؛ چون من یک آدم خیلی لجباز بودم و بار قبل که من حدوداً ۱۰ سال پیش به کنگره ۶۰آمدم، حقیقتاً فکر می‌کردم همه دروغ می‌گویند که حالشان خوب است. به کنگره ۶۰ ایمان نداشتم.

خانواده من فقط برایشان مهم بود که من خماری نکشم و اذیت نشوم؛ یعنی اگر من می‌گفتم از فردا نمی‌کشم و شب سرم درد می‌گرفت، مادرم می‌گفت بیا مصرف کن مادر جان خودت را اذیت نکن؛ اما واقعاً دیگر از کشیدن مواد لذت نمی‌بردم؛ چون با آقای سجادی در ارتباط بودم به ایشان پیام دادم که می‌خواهم دوباره به کنگره بیام. ایشان گفت تصمیم خود را گرفتی؟ گفتم بله و گفتن برو شعبه بنیان مشهد و سفرت را شروع کن.

آمدم و همه چیز طبق روال بود؛ اما بعد از یکی دو ماه به خودم آمدم که دارم راهی که در سفر قبل داشتم و سفرم را خراب کردم، می‌روم. سعی کردم که هدفم فقط رهایی باشد و شروع کردم به سفرکردن؛ چون به کنگره ۶۰ ایمان آورده بودم. دیروز صحبت‌های آقای مهندس را گوش می‌دادم ایشان در خصوص پختن غذا می‌گفتند که یکی از مسائل مهم که همه فراموش کردند این است که غذا را بگذارید تا جا بیفتد. یاد سفر خودم افتادم.

سفرکردن مثل همین غذا درست‌کردن است. بهترین گوشت را بدهند تا آبگوشت درست کنید، اگر نمک نریزید، آن غذا مزه ندارد. سفرکردن دقیقاً همین است و اگر تمامی نکته‌هایی که راهنما می‌گوید را انجام دهی به رهایی و حال خوب می‌رسی.

اکنون واقعاً حالم خوب است. همیشه صبح زود بیدار هستم و استخر می‌روم. زندگی خوبی دارم و هدف کنگره ۶۰ را درک می‌کنم، این لذت به دست نمی‌آید مگر با آشپزی یا همان سفر درست تا انتهای سفر حال خوبی داشته باشی.

سپاسگزارم که در این جشن تولد حضور داشتید. از همسفرم که بسیار صبور است و کمک زیادی به من کرد تا به رهایی و حال خوش برسم تشکر می‌کنم. ممنون که به صحبت‌های من گوش کردید.


سخنان راهنمای همسفر مسافر:

سلام دوستان ناهید هستم همسفر محمدصادق؛ خدا رو شاکر هستم که در این جایگاه قرار گرفتم. به علی آقا و همسفرشان تبریک می‌گویم.

علی آقا از قدیمی‌های کنگره ۶۰ هستند. اما تفاوت این سفرشان با سفرهای قبلی در این بود که در سفرهای قبلی همسفر کنارشان نبود. اما وقتی وارد شعبه بنیان شدند کنار خودشان همسفر داشتند و همین‌طور که در انتهای صحبتشان هم گفتند خانم زهرا بسیار صبور هستند و الان دارند نتیجه صبوری‌شان را می‌بینند.

اگر از ایشان بخواهم بگویم علی‌رغم اینکه چهل سی‌دی را نوشته بودند؛ اما گرفتند بنا بر دلایل شخصی خودشان بافاصله یک سال و نیم از مسافرشان رفتند تهران و رهایی گرفتند. برای ایشان بسیار خوشحالم که وارد سفر دوم شد و به آرزویش دیدن آقای مهندس رسید. امیدوارم در سفر دومشان بتوانند مثل علی آقا خدمتگزار بشوند و حال دلشان روزبه‌روز بهتر شود.

صحبت‌های همسفر مسافر:

سلام دوستان زهرا هستم همسفر علی؛ تشکر می‌کنم از همگی و خوشحالم که با کنگره ۶۰ آشنا شدم. ما باید بتوانیم خودمان را قوی کنیم؛ چون مشکلات همیشه در زندگی هست. به قول آقای مهندس که می‌فرمایند پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است باید با تفکر درست، ایمان و صبر مشکلات را حل کنیم. از راهنمای عزیزم هم بسیار تشکر می‌کنم و ممنونم که به صحبت‌های من گوش کردید.

مرزبان خبری: مسافر علیرضا
تصویربردار: مسافر هادی
نگارش خبر: مسافر علی

نگارش و ویرایش تولد: مسافر نوید
تهیه و ارسال خبر: مسافر سجاد

ارسال تولد: مسافر وحید

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .