English Version
This Site Is Available In English

جایگاه راهنمایی مسیر رسیدن به خلوص

جایگاه راهنمایی مسیر رسیدن به خلوص

دوازدهمین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی امیرکبیر، به استادی راهنمای محترم مسافر حامد، نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر اشکان با دستور جلسه هفته «راهنما» چهارشنبه 1 اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حامد هستم یک مسافر. هفته راهنما را خدمت همه عزیزان تبریک عرض می کنم. خیلی خوشحالم از این که در کنگره حضور دارم. 
شخصی که به تازگی وارد کنگره می شود، مسیر را طی می کند و به رهایی می رسد ،اما برای ادامه راه نیز تفکری در نظر گرفته شده است. اگر چنین بستری وجود نداشت، مسافران مجبور بودند سفر اولشان را بارها و بارها تکرار کنند. اگر این اتفاق می افتاد بعد از رهایی راهی برای ادامه دادن نبود و بستری برای طی کردن راه و درک وادی ها وجود نداشت. 
به دلیل این که وادی ها نظری نسیتند؛ که  فقط آن ها را یاد بگیریم ، به عنوان مثال فقط بخواهیم تفکر کردن را به صورت تئوری یاد بگیریم و بعدا آن را در خانه تمرین کنیم! اصلا به این صورت نیست ، ما باید در بستر کنگره حضور داشته باشیم تا دراین بستر بتوانیم وادی ها را تمرین کنیم. 
در پشت پرده، تفکر بسیار بزرگی نهفته است. مسافری که از بند اعتیاد رها می شود و به درمان می رسد باید شرایطی برای او فراهم باشد تا بتواند آموزش هایی که دریافت کرده را به دیگران انتقال دهد. 
در ابتدا راهنما باید به خلوص برسد. راهنما از ریشه هادی برگرفته شده است یعنی هدایت کننده. طلا و مس هادی های خوبی هستند و کمترین میزان اتلاف انرژی را دارند و بالاترین راندمان را در انتقال انرژی دارند. کار راهنما تولید علم نیست، و این علم در کنگره توسط آقای مهندس تولید شده است. ژنراتور این علم مکان دیگریست. آقای مهندس این علم را تولید کردند و راهنمای خوب راهنمایی است که می تواند خودش را به خلوصی برساند که کلام آقای مهندس را به راحتی انتقال بدهد. 
راهنما باید بتواند از نیروگاهی که در آن حضور دارد، این انرژی یا علم را به جاهای دیگر انتقال بدهد. افرادی که به کنگره می آیند بعد از سفر راهنما می شوند و این علم را به نقاطی که ظرفیت در آن جا وجود دارد، منتقل می کنند. راهنما یک امانتدار است. 
راهنما سه چیز را به امانت در اختیار دارد: اولین چیز رهجویی است که در لژیون او حضور دارد، هنگامی که راهنما با رهجوهایش به هیچ عنوان رابطه مالی و کاری ندارد این به این معنی است که رهجو در کنگره یک امانت است. 
درمان رهجو در کنگره در اولویت است و هیچ چیزی نمی تواند جای آن را بگیرد ، زیرا آن را خراب می کند، همچنین راهنما امانت دار کلام آقای مهندس است. اگر کلام آقای مهندس را کم یا زیاد کنم در این امانت خیانت کرده ام. 
راهنما امانتدار جایگاهی که است که در اختیار او قرار داده شده است. خیلی از مواقع اتفاق افتاده است که مثلا من می خواهم خیلی از شوخی ها را انجام بدهم و خیلی مواقع می خواهم راحت باشم، اما زمانی که وارد شعبه می شوم باید به خاطر جایگاهی که دارم خیلی از مسائل را رعایت کنم و این به این معنی نیست که ظاهر و باطنم یکی نیست.
در حقیقت باید ظاهر و باطن راهنما یکی باشد تا خروجی داشته باشد. 
خیلی وقت ها شاید حال من خوب نباشد و کسی می آید و شروع به نق زدن می کند ولی در آن موقع حس و حال من مهم نیست و جایگاهی که دارم حس و حال مرا تعیین می کند. هرگز نمی توانم مطابق میل خود عمل کنم و باید همیشه حالم خوب باشد، باید همیشه در هر شرایطی به موقع بخوابم و باید تایم خوبی بیدار شوم و همه آیتم ها را سر زمان خودش انجام دهم و حتی اندام من باید به گونه ای باشد که مثل یک الگو باشم. 
تحت این فشارها راهنما ساخته می شود. تمام کارهای مهمی که راهنما انجام می دهد کنگره در اختیار او گزاشته است. 
در دنیای امروز حتی در مدت 30 الی 40 سال شخص نمی تواند تغییر چندانی بکند و همه ما این را در دنیای اطرافمان می بینیم. اما آقای مهندس معادله زمان را برای یک راهنما تغییر داده است. اصطلاح در زمان سفر کردن نیز از همین مطلب گرفته شده است. انگار تمام رفت و آمد هایی که قرار است برای یک راهنما طی سالیان دراز اتفاق بیفتد فشرده می شود. راهنما با آموزش دادن مطالب پایه و اساس خود را محکم تر می کند و این کار آقای مهندس واقعا جای تبریک دارد که به شخصی که برای درمان مواد خود به کنگره آمده است کمک می کند. 
با نگاه کردن به خود تغییرات را مشاهده می کنم ، گره های درونی من با حضور در کنگره با سرعت بالایی در حال باز شدن است. راهنما زمان و مکان و دارایی خویش را که به واسطه علم کنگره به آن دست پیدا کرده می بخشد و این بخشش جایگاه و شخصیت انسان را تغییر می دهد. 
راهنما مصرف کننده دیروز است که وضعیتش نسبت به امروز بسیار بسیار متفاوت است. هر شخصی که وارد کنگره می شود این پتانسیل را دارد که به جایگاه راهنمایی برسد، زیرا شرط اصلی راهنما شدن تجربه تاریکی هاست. 

 اگر تجربه تاریکی ها نباشد راهنما بودن مفهومی ندارد. اگر راهنمایی تجربه تاریکی ها را نداشته باشد صحبت هایش مصنوعی است و اصلا نمی تواند با یک مصرف کننده راجع به مواد صحبت کند. راهنمایی که خماری را تجربه نکرده باشد یا بی پول نبوده باشد و یا شب ها بخوابد به امید این که صبح بیدار نشود، اصلا تاریکی را تجربه نکرده است. 
امیدوارم در این هفته افرادی که در سفر اول و دوم هستند خواستار تجربه این جایگاه در درون خودشان باشند و از همین الان برای آن تلاش کنند.

 

 

در ادامه توجه شما را به گزارش تصویری از رهایی این هفته جلب مینماییم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .