English Version
This Site Is Available In English

راهنمایی بهترین اتفاق زندگی من بوده است

راهنمایی بهترین اتفاق زندگی من بوده است

سومین جلسه از پنجاه و نهم دوره کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا در نمایندگی پرستار، با استادی ایجنت محترم مسافر حامد، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر فرشاد، با دستور جلسه " هفته راهنما " دوشنبه 29 بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان حامد هستم یک مسافر. هفته راهنما است و دستور جلسه راهنمایان عزیز.

راهنمایی در واقع یک اتفاق عجیب است یک فرایند عجیب است که برای من یک رویداد خارق‌العاده است یعنی در واقع بهترین اتفاق زندگی من است، بعضی اوقات چیزهایی را دارم که قدر آن را نمی‌دانم و در فکر چیزهای دیگری هستم مثل اتومبیل بهتر خانه بالاتر رفیق بهتر و غیره. جا دارد که یادی کنیم از آقای مهدی حسینی که پدر محترمشان را از دست دادند و نتوانستند در جمع ما باشند. ما در کنگره آموزش دیده‌ایم که مرگی وجود ندارد و آموزش می‌بینیم که زندگی یک ساختار ادامه‌دار است و پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است،

تبریک عرض می‌کنم خدمت تمام راهنمایان عزیز که در تمام شعب کنگره ۶۰ خدمت می‌کنند و در ابتدا از راهنمای بزرگ و استاد راهنمای عزیز آقای حسین دژاکام قدردانی می‌کنم شخصی که این روش DST را اختراع کرد تا جمع کثیری را به رهایی برساند.
هر یک از ما تلاش‌های زیادی برای قطع مصرف انجام دادیم ولی همواره ناکام بوده‌ایم ولی در کنگره ۶۰ این مسیر هموار شده و افراد به‌سادگی به رهایی ماندگار می‌رسند و این درمان را در کنگره ۶۰ همگی شاهد هستیم و به‌درستی جای شکرگزاری دارد شاید برای من حامد راهنما بودن امری عادی شود ولی وقتی به دور و بر خود نگاه می‌کنم و جامعه را می‌نگرم متوجه می‌شوم که راهنمایی یک کار بسیار مشکل است.


خودم خیلی خوشحالم از اینکه در این جایگاه قرار دارم امیدوارم که تمامی اعضای کنگره ۶۰ بتوانند این جایگاه را تجربه کنند ما در نوشتار کنگره ۶۰ داریم که کمک فرد رها شده به فرد در حال مصرف مواد مخدر اندکی از این افراد که به رهایی می‌رسند شروع به آموزش و یادگیری مفاهیم و منابع آموزشی کنگره می‌کنند و با کلی سختی و تلاش در آزمون راهنمایی قبول می‌شوند. خیلی عجیب است امسال ۱۲۵۰۰ نفر در آزمون راهنمایی شرکت کردند و ۱۲۰۰ نفر یعنی ۱۰ درصد از کل اشخاص شرکت‌کننده پذیرفته‌شده‌اند. واقعاً یک کنکور بسیار سختی است گذرگاه بسیار سخت است و ببینید چقدر خواسته و تقاضا وجود دارد؛ ولی همین افراد می‌آیند به رهایی می‌رسند و از میان آن‌ها ۱۲۵۰۰ نفر خواستار این‌ هستند که مطالب را آموزش بگیرند و در آزمون پذیرفته شوند که توانایی کمک به افراد دردمند مشابه به خودشان را پیدا کنند. از هر ۱۰ نفر یک نفر راهنما می‌شود تا بتواند به انسان‌های دردمندی که سال‌ها درگیر اعتیاد بوده‌اند کمک کند تا بتوانند سلامتی خودشان را دوباره به دست بیاورند و این یک حرکت بسیار ارزشمند است.

ما در کنگره ۶۰ سه سفر داریم؛ سفر اول از مصرف مواد تا قطع آن سفر دوم از قطع مواد تا رسیدن به خود و این دو سفر اجباری است در سفر اول ما تغییر می‌کنیم یعنی مواد خود را در طول مدت ۱۱ ماه درمان می‌کنیم و سفر دوم سفر جهان‌بینی و آزمون و عمل است. ما در سفر دوم برای اینکه خودمان را پیدا بکنیم به وسیله و یا ابزاری نیاز داریم چون انتهای سفر جهان‌بینی مشخص نیست و نظر شخصی خود من این‌گونه است که راهنمایان کسانی هستند که می‌توانند این تبدیلات را در سفر دوم بهتر تجربه کنند چون کمک می‌کنند به انسان‌های دیگری که درگیر اعتیاد هستند و این باعث می‌شود که من بتوانم خودم را بهتر بشناسم.

ما در سفر اول تغییر می‌کنیم و به سفر دوم می‌رسیم و تبدیل می‌شویم به کسی که قبلاً مصرف‌کننده بوده ولی الآن دیگر یک مصرف‌کننده نیست؛ ولی همان‌طور که در پیام‌ها داریم که می‌گويند که دو سفر لازم است. سفر اول سفری برای رهایی از بند اعتیاد و سفر دوم سفر جهان‌بینی و سفر رسیدن به خود است و برای این رسیدن هم ما احتیاج به یک وسیله‌ای داریم؛ چون در سفر اول که حالا طول درمان را حداقل ده ماه و متوسط یازده ماه می‌گویند ولی حالا یک نفر ۱۳ ماه یک نفر ۱۵ ماه و... سفر می‌کنند ولی حداقلش ۱۰ ماه زمان لازم است که یک نفر به قطع مصرف برسد و در ادامه برای این‌که خودمان را پیدا کنیم باید یک ابزار و وسیله‌ای داشته باشیم، چون انتهای سفر جهان‌بینی مشخص نیست ما به یک ابزار احتیاج داریم؛ تفسیر من برای خودم  همیشه این‌طوری بوده که راهنماها انگار کسانی هستند که می‌توانند این تبدیلات را در سفر دوم بهتر تجربه کنند چون کمک می‌کنند به کسان دیگر که آن‌ها بهتر شوند و همه‌اش در حال مطالعه کردن هستند برای کمک کردن به انسان‌هایی دیگر که  خود را بهتر بشناسند.

در سفر دوم، راهنمایی کردن مثل یک وسیله نقلیه است که آقای مهندس هم می‌گویند برای تبدیلات ما احتیاج به یک وسیله‌ای داریم یعنی یک‌چیزی که این فرآیند را سرعت ببخشد؛
یک ماده‌ای به یک فرایند اضافه می‌کنند که این فرایند سرعتش بیشتر می‌شود که راهنمایی هم ازنظر من این فرایند را تندتر می‌کند. حالا یک راهنما مثل من می‌تواند در این مسیر صاحب یک دوچرخه شود و سفر دومش را با دوچرخه برود یا می‌تواند یک اف ۱۶ یا سفینه یا هلیکوپتر داشته باشد و می‌تواند صاحب این‌ها شود برای پیمودن این سفر  در دنیای جهان‌بینی.

خوش به سعادت آن‌هایی که وسیله بهتری سوار می‌شوند و از این وسیله‌شان هم خوب استفاده می‌کنند و خدمت می‌کنند، خودم را می‌گویم که کاش آدم خدمتش خیانت نباشد یعنی درنهایت هم خداوند خدمتش را بپذیرید و هم آدم خدمتی را که قبول می‌کند در انجامش موفق باشد. در جلسه قبل داخل لژیون بچه‌ها می‌گفتند که یکی آدم باسوادی است و راهنمای خوبی است، ولی به نظر من مهم‌ترین فاکتوری که یک راهنما باید داشته باشد عشق و محبت است، چون عشق و محبت آدم‌ها را به همدیگر متصل نگاه می‌دارد، عشق و محبت ما را اینجا کنار هم نگه داشته و عشق و محبت است که کنگره را به یک سمتی می‌برد که الآن می‌بینید در یک همایش‌هایی چقدر آدم می‌آید که بعضی مواقع می‌بینید که از بهترین کنسرت‌ها هم شلوغ‌تر است و در همه راهروها آدم نشسته‌ است؛  مسیر درمان اعتیاد منجر شده به درمان انواع سرطان‌ها که واقعاً اتفاق خوشایندی است.

خیلی خوشحالم که داخل جمع کنگره ۶۰ هستم و در کنار راهنمایی بزرگ به اسم آقای مهندس حسین دژاکام به عنوان یک سرباز در جمع آدم‌های بزرگ دارم در این جبهه به تعبیری می‌جنگم و خیلی از این بابت خوشحالم، امیدوارم که درنهایت بتوانیم همه ما جزو یاران باشیم و جزو یاران نور باشیم که به تعبیری مبارزه علیه اعتیاد است، تاریکی بزرگی که خیلی تاریکی‌های دیگری را در کنارش دارد.
ممنون که به صحبت‌های من توجه نمودید.

عکاس : مسافر دانیال و مسافر حسین از لژیون ۱۲

تایپ و ویراست :مسافر مرتضی و مسافر کوشیار از لژیون نهم ،مسافر مهدی از لژیون دهم

وبلاگ نمایندگی پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .