English Version
This Site Is Available In English

گفت و گو با راهنمایان نمایدگی امیرکبیر

گفت و گو با راهنمایان نمایدگی امیرکبیر

به مناسبت هفته راهنما، گفت و گویی ترتیب دادیم با راهنمایان نمایندگی امیرکبیر، توجه شما را به ادامه این گفت‌وگو جلب می‌کنیم.

لطفاً خود را به رسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان حامد هستم یک مسافر. آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، مدت سفر اول یازده ماه و هفت روز به راهنمایی آقای امیر مؤذنی، آزادی از بند مواد 8 سال و چهار ماه، در ضمن سفر سیگار کردم به راهنمایی آقای فرشید تفرشی و رهایی از سیگار 8 سال و 1 ماه .

به چه دلیل راهنما شدید؟
گاهی اوقات مسائلی را باید یاد گرفت و حتماً نیاز به آموزش دارد؛ اما بعضی مسائل هم وجود دارد که علاوه بر آموزش، حواس شخص نیز دخیل است. در گذشته اگر کسی در مورد معلمی از من می‌پرسید به عنوان آخرین شغلی بود که انتخاب می‌کردم و هرگز به آن فکر نکرده بودم.

اما مراحل درمان در کنگره به نحوی طراحی‌شده است که به هر مرحله‌ای که وارد می‌شوم، بعد از طی نمودن مسیر، مرا به مرحله بعدی هدایت می‌کند. به این صورت که در هر قسمتی که کار می‌کنم، اگر طبق چیزهایی که از من خواسته شده است حرکت کنم، وارد فاز بعد خواهم شد و این‌گونه نیست که یک سری افراد وارد کنگره می‌شوند و راهنما می‌شوند و عده‌ای نیز به خدمت‌های دیگر می‌پردازند.

به نظر من هرکسی در هر جایگاهی خدمت می‌کند به خاطر این است که مراحل سفر خود را طی کند و هر کس واجب است که در طی این مسیر در جایگاه راهنمایی قرار بگیرد. هر قدر افراد در کنگره به سمت جلو حرکت می‌کنند کم‌کم خواسته‌هایشان تغییر می‌کند؛ چون باید خواسته‌ها تغییر کند.
زیرا ما در کنگره سفر نفس انجام می‌دهیم، در حقیقت نفس در حال تغییر کردن است و تغییر و تبدیل و ترخیص در نفس صورت می‌گیرد و فقط در ظاهر نیست. چون اگر فقط در ظاهر باشد؛ می‌گوییم ظاهرمان دیگر خوب شده است، بنابراین دیگر نیازی به آموزش نیست.
طبق تعریف؛ نفس ما خواسته دارد و خواسته‌هایمان برایمان مهم است و برای خواسته در حال تلاش و کوشش هستیم، بنابراین باید خواسته‌هایمان تغییر کند. تغییر در هر زمینه‌ای می‌تواند رخ بدهد، ممکن است تغییر در خدمت و کمک کردن به دیگران باشد. تعدادی از خدمت‌ها ارج و قرب بالایی دارد و به همان نسبت هم مسئولیتش بیشتر است و طبیعتاً کمک بیشتری به فرد می‌کند. جایگاه راهنمایی مهم‌ترین جایگاهی است که می‌تواند بیشترین کمک را به یک فرد کند.

مهم‌ترین آموزشی که در دوره راهنمایی دریافت کردید چه بود؟
لژیون برای من یک آینه تمام‌قد است و دریافتم، هستی بازتاب تمام اعمال، رفتار و درونیات من است. اکثر اوقات بسیار سعی و تلاش می‌کردم و در خیلی از قسمت‌ها به چالش کشیده شدم؛ ولی باز هم سعی ‌کردم جایگاه‌های مختلفی خدمت کنم و حتی خدمت مالی هم انجام دادم و نتیجه آن را در لژیون دیدم.

هنگامی‌که در لژیون مسئله‌ای برای من به وجود می‌آمد از خودم می‌پرسیدم؛ چرا باید چنین مسئله‌ای برای من اتفاق بیافتد؟ ولی بعدها، وقتی مشکل حل می‌شد متوجه می‌شدم باید آن شخص و آن مسئله پیش می‌آمد، تا من آموزش دریافت کنم.

بزرگ‌ترین درسی که دریافت کردم این بود که در رهجویان، بازتاب اعمالم را می‌دیدم. در صور آشکار شاید بتوانم انسان‌ها را فریب دهم، ولی من می‌گویم نمی‌شود، اما راهنما باید در صور آشکار ظاهر و باطنش یکی باشد تا بتواند خروجی خوبی داشته باشد و خروجی خوب به این معناست که راهنما در صور پنهان نیز در حال حرکت کردن است و صرفاً نیامده است چیزهایی که یاد گرفته به بقیه انتقال بدهد؛ چون این کار را جزئی از سفر و آموزش خود می‌داند و به‌واسطه آن در حال تکمیل آموزش است.

در این سال‌هایی که در کنگره حضور دارید، چه چیزی شما را بسیار تحت تأثیر قرار داده است؟
هر موضوعی برای من پیامی دارد و این‌گونه نیست که همه‌چیز تصادفی باشد، من برای ‌چیز خاصی در کنگره حضور ندارم و فقط برای درمان اینجا هستم و هرگز دنبال این نیستم که کسی از من قدردانی کند، و هیچ‌وقت به‌عنوان راهنما نباید این انتظار را داشته باشم که رهجوهایم حتماً باید به نحوه خاصی از من قدردانی کنند.

راهنما باید از خیلی از مسائل عبور کند، راهنما فقط به خاطر عشق این کار را انجام می‌دهد و به خاطر نیت و اصطلاحاً به خاطر خداوند این کار را انجام می‌دهد. طی دوره راهنمایی یک سری خواسته‌ها مطرح می‌شود و این کاملاً طبیعی است؛ ولی اگر راهنما بتواند از این خواسته‌ها عبور کند رشد می‌کند.

بنابراین نتیجه می‌گیریم که راهنما نباید هیچ انتظاری از رهجو داشته باشد البته در کنگره باید رهجوها با پاکت از راهنماهایشان قدردانی کنند و در این موضوع هیچ بحثی نیست؛ ولی من به‌عنوان راهنما نباید هیچ انتظاری داشته باشم که از من قدردانی شود.

بزرگ‌ترین خوشحالی برای من این است که ببینم شخصی در مسیر کنگره دنباله‌رو می‌شود، حتی هیچ‌چیزی نمی‌تواند آقای مهندس را خوشحال کند مگر این‌که انسان‌ها در صراط مستقیم حرکت کنند. هیچ پاکتی، هیچ مبلغی و هیچ‌چیزی نمی‌تواند ایشان را خوشحال کند؛ مگر این‌که در راه راست حرکت کند.

در پایان؛ اگر سخنی دارید، بفرمایید؟
جایگاه راهنما بسیار باارزش است و من باید از آقای مهندس تشکر کنم که چنین ساختار بی‌نقصی را به وجود آوردند. اگر هرکدام از جایگاه‌ها در کنگره حذف شود، یک جای کار می‌لنگد. اگر ما در کنگره ادعای درمان داریم ولی آموزش برای افراد انجام نگیرد، عملاً هیچ درمانی اتفاق نیافتاده است.

از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزار هستم که ساختاری بی‌نقص و در حقیقت یک دانشگاهی را تأسیس کردند تا شخص به فنون لازم در آن دست پیدا کند و آقای مهندس تمام این شرایط را برای ما در نظر گرفته‌اند. شخص فقط باید به سیستم و ساختار اعتماد کند؛ زیرا آقای مهندس به‌گونه‌ای این ساختار را طراحی کرده‌اند تا شخص در آن رشد و تعالی پیدا کند و این تفکر، تفکری بدون نقص است و این تفکر باعث می‌شود من تغییر کنم و تبدیل شوم و در انتها آماده ترخیص قرار بگیرم،

زیرا ترخیص مهم‌ترین بحث است و اگر ترخیصی وجود نداشته باشد تمام‌کارهایی که ما انجام می‌دهیم بیهوده است و اگر بیهوده هم نباشد به آنجایی که باید، نمی‌رسیم. زمانی به انتهای پرونده اعتیاد می‌رسیم که متوجه شویم این مسئله واقعاً تمام‌شده است. زمانی تاریکی تمام می‌شود که شخص در مسیر نور و صراط مستقیم قرار بگیرد و ادامه دهد و به هدف خود برسد.

لطفاً خود را به رسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر. با سال‌ها تخریب وارد کنگره شدم آخرین انتی ایکس تریاک، 10 ماه سفر کردم به روش درمان DST داروی درمانOT به راهنمایی آقای مهدی پارسا، رهایی هفت سال و پنج ماه و رهایی از سیگار هفت سال و چهار ماه.

به چه دلیل راهنما شدید؟
از همان ابتدا که وارد کنگره شدم، چون ساختار معلمی را دوست داشتم و می‌دانستم راهنما هم مانند معلم در کنگره است و جایگاه راهنمایی نقطه عطفی بود که به آن فکر می‌کردم و از سفر اول خواست آن را داشتم و در سفر دوم بسیار مصمم‌تر شدم، امتحان دادم و به این جایگاه نائل شدم.

در این سال‌هایی که در کنگره حضور دارید، چه چیزی بسیار شما را تحت تأثیر قرار داده است؟
همه رهجویان زمانی که قدردانی می‌کنند بیشترین تأثیر را روی من دارد و همه این کارها لذت‌بخش است، من همه آن‌ها را با عشق و محبت دوست دارم و بهترین قسمت از زندگی من محسوب می‌شود.

مهم‌ترین آموزشی که در دوره راهنمایی دریافت کردید چه بود؟
قدردانی و شکرگزاری مهم‌ترین آموزشی بود که در این دوره دریافت کردم و یاد گرفتم قدردان چیزهایی که دارم باشم، این‌که چه چیزهایی داشتم مهم نیست و این‌که چه چیزی خواهم داشت مهم نیست و این مهم است که در حال حاضر چه چیزی دارم مهم است و جایگاه راهنمایی مهم‌ترین چیزی است که من دارم و همیشه شکرگزار این قضیه هستم و از آقای مهندس تشکر می‌کنم اجازه دادند در جایگاه راهنمایی خدمت کنم.

در پایان؛ اگر سخنی دارید، بفرمایید؟
خداوند را هزاران بار شکر می‌کنم در بین جمعیت احیاء انسانی کنگره60 حضور دارم و می‌توانم خدمت کنم و از این‌که توانستم این راه را پیدا کنم خداوند را شاکرم و باید این را بدانم صراط مستقیم نصیب هرکسی نمی‌شود و من باید قدردان این راه باشم و امیدوارم هرگز از کنگره دور نشوم.

لطفاً خود را به رسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان مهران هستم یک مسافر. با سال ها تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی متادون، 11ماه و 12روز سفر کردم به روش DST  با داروی OT به راهنمایی اقای امیر موذنی، رهایی 3 از بند مواد سال و 9 ماه ، در ادامه سفر سیگار انجام دادم؛ به راهنمایی آقای حامد کاکاوند با آدامس نیکوتین خوراکی به روش DST، رهایی از بند سیگار 3 سال و 9 ماه.


به چه دلیل راهنما شدید؟
سوال بسیار موشکافانه و عمیق است. همیشه دوست داشتم تاثیر به سزایی در این سیستم کنگره 60 داشته باشم. برای این که به رهایی خود مهر تایید بزنم، احساس کردم بهترین راه و کمک رساندن به رهایی دیگران است.

برای این که دوست داشتم حالم همیشه خوب باشد، تصمیم گرفتم به دیگران کمک کنم و این موضوع را در کنگره یاد گرفتم که بهترین راه یادگیری، انتقال یاد گرفته‌هاست. برای تثبیت آموزش، باید چیزی را که یاد گرفته‌ام؛ بتوانم به دیگران انتقال بدهم. با این کار آموزش در من ثبت می شود و با انتقال آموزش ها یادگیری در من عمیق‌تر می شود.

مهمترین آموزشی که در دوران راهنمایی دریافت کردید چه بود؟
مهمترین حقیقتی که وجود دارد این است که من تا آخر عمر رهجو هستم و باید بیشتر یاد بگیرم. دیدن خودم در رهجوها، مهمترین آموزشی است که تا کنون یاد گرفته‌ام، و روزهای گذشته خودم را در رهجوها می‌بینم، و هر کدام از رهجوها به تعداد آینه‌ها، مرا به خودم نشان می‌دهند.

دوره راهنمایی دوره ای است که باید یک سری از مسائل در درون من حل شود و در گذشته روی آن ها درپوش گذاشته بودم و فکر می‌کردم که حل شده است، اکنون این مسائل را در رهجوهایم می‌بینم و انگار هر کدام از رهجوها یکی از مسائل و مشکلات مرا به من گوشزد ‌می‌کنند و آتش‌های زیر خاکستر را بالا می آورند و ناخالصی های من را نشان می دهند و دوره راهنمایی کمک می کند در آن ها حل شوم و آن ها را پیدا و حل کنم. کنگره برای تمام ناخالصی ها راه حل دارد.

در این سال‌هایی که در کنگره حضور دارید، چه چیزی بسیار شما را تحت تأثیر قرار داده است؟
هیچ چیز قشنگ‌تر از این نیست، فرد مصرف کننده‌ای که حالش خراب است و به ته خط رسیده و دستان خود را به علامت تسلیم بالا برده است، شما را به عنوان کسی که می‌خواهد به او یاری رساند، انتخاب کند و هیچ هدیه‌ای بالاتر از این نیست.

قبل از این که رهجوها بخواهند به لژیون بیایند، من تصویر سازی رهایی آن‌ها را در ذهنم انجام می دهم و آن لحظه ای که رهجو گل رهایی را می‌گیرد، واقعا از لحظه رهایی راهنما بسیار لذت بخش‌تر است. از این که این عزیزان در لژیون کنار من می‌نشینند و من مسیر درمان خودم را با آن ها کامل می‌کنم برای من بزرگترین هدیه است.

در پایان؛ اگر سخنی دارید، بفرمایید؟
از خداوند می‌خواهم به من عمر طولانی بدهد تا خدمت کنم. دوره راهنمایی بزرگترین مرحله آموزش من است. با درمان مواد متوجه شدم درمان سیگار مهم است و با درمان سیگار فهمیدم درمان اضافه وزن مهم‌تر است و با درمان‌هایی که برایم اتفاق افتاد، متوجه شدم درونم گره‌هایی وجود دارد و خداوند در این حلقه به من فرصت داده است تا این مسائل را حل کنم و از بخت خوب من، با آقای مهندس در این حلقه حضور دارم و می‌توانم این گره ها را باز کنم.

عبادت به جز خدمت خلق نیست؛ به تسبیح و سجاده و دلق نیست، اگر افتخار خدمت را داشته باشم همه چیز در این دنیا را دارا هستم ، و به این موضوع ایمان دارم که اگر در مسیر خدمت باشم، تمام مسائلم حل خواهد شد.

امیدوارم بتوانم لطفی که آقای مهندس و راهنمای عزیزم در حقم کردند را قدردان باشم و بتوانم آموزش‌هایی که در این راه دریافت کردم به دیگران انتقال دهم. شاید روزی عزیزان یا نوه‌ها یا فرزندان من هم به کنگره بیایند.
به این دنیا آمدم تا اعتیادم را درمان کنم و از این که برای درمان در کنگره حضور دارم واقعا خداوند را شاکر و سپاسگزارم.

لطفاً خود را به رسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان امین هستم یک مسافر، با تخریب بیش از هفده سال وارد کنگره شدم، 10 ماه و 10 روز با روش DST با دارویOT سفر کردم، با راهنمایی آقای پیمان‌ میر، رهایی از بند مواد 4 سال و 3 ماه، در ادامه سفر سیگار انجام دادم به راهنمایی آقای احمد زمانی مدت رهایی از بند سیگار 4 سال و 1 ماه.

به چه دلیل راهنما شدید؟
سؤال جالبی است، جالب است بدانید من اصلاً تصمیم به ماندن در کنگره نداشتم و از همان اول دوست داشتم نقش آدم زرنگ‌ها را دربیاورم و به کنگره بیایم و درمان شوم و بروم دنبال زندگی‌ام!
نقطه تفکر را راهنمایم در من به وجود آورد. در سفر دوم یک سری چالش‌ها برایم به وجود آمد و باعث شد این تصمیم را بگیرم، در ضمن من در سفر اول خیلی خوب سفر کردم و هیچ مشکلی نداشتم.
بعدها متوجه شدم راهنمایم این چالش‌ها را در من به وجود آورده تا راهنما شوم و موفق هم شد.

من به جبر و اختیار بسیار معتقد هستم و این‌که می‌گویند زندگی جبر است یا اختیار؟ به نظر من بخشی از زندگی جبر است ولی بیشتر آن اختیار است. اما همین اختیار کم می‌تواند جبر را تحت‌الشعاع قرار دهد.
هنگامی‌که من چیزی را انتخاب می‌کنم؛ اختیار است، اما بعد از انتخابم تبدیل به جبر می‌شود.

مانند جاده‌ای که از یک‌سو به شمال می‌رود و از سوی دیگر رو به جنوب می‌رود و در آخر من هستم که انتخاب می‌کنم به کدام سمت بروم؟
اما اگر مسیر را انتخاب کردم، در مسیر جبر قرار می‌گیرم. تا قبل از این‌که وارد کنگره شوم انتخاب‌هایم، انتخاباتِ غلطی بود و به مسیرهای عجیب‌وغریبی در تاریکی ختم شد. با ورود به کنگره بازهم تصمیماتِ غلطی گرفتم، اما خیلی بهتر از تصمیم‌های دوران مصرف بود.

مهمترین آموزشی که در دوران راهنمایی دریافت کردید چه بود؟
جایگاه من جایگاهِ راهنمای تازه‌واردین است و هرچقدر بیشتر در این جایگاه قرار می‌گیرم پخته‌تر می‌شوم. درک متقابل، بزرگ‌ترین آموزشی بود که در این جایگاه کسب کردم. من یاد گرفتم حقیقت محض کنگره را به کسی که برای اولین بار به کنگره می‌آید بگویم، نه این‌که حرف‌هایی بزنم که آن ها را بیخود جذب کنم. و با انتقال حقیقت نتایج مشاوره‌هایم بهتر شد و خودم بیشتر آموزش گرفتم.

در پایان؛ اگر سخنی دارید، بفرمایید؟
تا می‌توانیم باید کتاب بخوانیم.

لطفاً خود را به رسم کنگره معرفی کنید.
سلام دوستان سبحان هستم یک مسافر. با تخریب سال ها مواد مخدر وارد کنگره شدم. آخرین انتی ایکس: الکل، حشیش و گل. مدت سفر اول یازده ماه و سیزده روزبا روش DST، با داروOT. به راهنمایی آقای امیر موذنی، ورزش در کنگره پینگ پنگ، مدت رهایی از بند مواد 4 سال و 11 ماه، و در ادامه سفر سیگار انجام دادم با روش DST، با آدامس نیکوتین خوراکی، به راهنمایی آقای حامد کاکاوند؛ رهایی از بند نیکوتین 4 سال و 8 ماه.


به چه دلیل راهنما شدید؟
در کنگره امکان ارتقاء نفس وجود دارد، اما باید در مسیر کنگره حضور داشت، تا این اتفاق بیفتد. اگر در کنگره خدمت نکنم، اتفاق خاصی نخواهد افتاد. اکثر کسانی که در کنگره حضور دارند و این جایگاه را تجربه کرده‌اند، از این جایگاه به عنوان بهترین جایگاه یاد می کنند.
تا قبل از ورود به کنگره در خانواده خدمت می کردم؛ اما با ورود به کنگره متوجه شدم افراد با قرار گرفتن در این جایگاه، می توانند مسائل درونیشان را حل کنند. قرار گرفتن در این مسیر و رسیدن به تکامل هدف اصلی حضور در کنگره است.


مهمترین آموزشی که در دوران راهنمایی دریافت کردید چه بود؟
صبر؛ صبر خیلی سخت و خیلی تلخ است، اما در کنگره متوجه شدم، اگر می خواهم رشد کنم باید صبر کنم و بر روی خودم کار کنم. روزهایی که در این جایگاه حس خوبی نداشتم واقعا آن روز رهجو مراجعه نمی کرد و بعد فهمیدم اگر حس من بد باشد، تازه وارد به کنگره نمی آید.
اما برعکس روزهایی که حسم خوب است و سطح انرژی بالایی دارم، همیشه تازه وارد مراجعه می کند. بنابراین نسبت به خواسته های درونم باید صبر کنم.

در این سال‌هایی که در کنگره حضور دارید، چه چیزی بسیار شما را تحت تأثیر قرار داده است؟
بیان چنین احساسی بسیار کار سختی است. باز هم اگر بخواهم مثالی بزنم، همان تغییر مرتبه نفس است. نه این که مرتبه نفس من تغییر کرده است، خیر، اما اگر تا دیروز در سطح بسیار پایینی از نفس اماره بودم، اکنون مقداری ارتقا یافته است.
تغییر بسیار سخت است، اما زمانی که هویت من تغییر کرد ، بیشتر تحت تاثیرمسیر کنگره قرار گرفتم.

به عنوان مثال من تا دیروز به محض بیدار شدن از خواب مواد مصرف می کردم و کارهای ضد ارزشی دیگر انجام می دادم، اما به جایی رسیدم که بسیاری فکر می کردند من در دانشگاه مصرف کننده شده‌ام! و یا جزوه قشر خاصی از سیاست ها هستم! در صورتی که تا چندی پیش اصلا این گونه نبودم و فقط به خاطر حضور در کنگره و استفاده از آموزش های کنگره این اتفاقات برای من افتاده است. این به معناست که هویت فرد مصرف کننده در کنگره عوض می شود و بعد از رهایی شروع به خدمت می کند. بزرگترین حسی که من امروز تجربه می کنم، احساس مفید بودن است.

در پایان؛ اگر سخنی دارید، بفرمایید؟
فقط می توانم خداوند را شکر کنم، چنین فرصتی برایم به وجود آمد و هرگز فکر نمی کردم چنین لطفی شامل حال من شود. دوست دارم در این مسیر بمانم و چشمه جوشان باشم، زیرا اگر چشمه جوشان نباشم، باید بروم. از خداوند می‌خواهم به من اجازه حضور را برای همیشه بدهد.

سپاس و تشکر فراوان از راهنمایان گرامی نمایندگی امیرکبیر، که وقت خودشان را در اختیار ما قرار دادند، هفته راهنما پرشگون باد.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .