یازدهمین جلسه از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی امیرکبیر، به استادی راهنمای محترم مسافر بهزاد، نگهبانی مسافر ناصر و دبیری مسافر اشکان با دستور جلسه «وادی سیزدهم و تاثیر آن بر روی من» چهارشنبه 24 بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان بهزاد هستم یک مسافر. از خداوند تشکر میکنم در کنگره حضور دارم و از آموزشهای کنگره استفاده میکنم. تأسیس نمایندگی امیرکبیر را تبریک عرض میکنم و امیدوارم روزبهروز پرانرژیتر به کار خود ادامه بدهد.
هفته راهنما را به تمام راهنمایان عزیز و خدمتگزاران کنگره 60 تهنیت می گویم و آرزو می کنم در راه خودشان استوارتر و بهتر قدم بردارند.
دستور جلسه وادی سیزدهم: پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است.
مبحث زیادی در این وادی وجود دارد که بر روی من تأثیر میگذارد. این تأثیر در تمام مراحل زندگی من اثر گذار است. یومالفصل زندگی برای من زمانی اتفاق افتاد که بره از دست رفته شدم، و به دام گرگها افتادم و اگر نوای نی شنیده نمیشد؛ بر تعداد گرگها افزوده میشد.
این جمله برای زمانی است که ضدارزشها به من هجوم آورده و من مصرفکننده میشوم و لحظهبهلحظه به دام اعتیاد فرومیروم. هرگز باورم نمیشد مصرفکننده شوم؛ ولی یومالفصل برای من اتفاق افتاد و با شروع مصرف دیگر نوای نی شنیده نمیشد و به حرف هیچکس گوش نمیکردم؛ زیرا تمام وجودم پر شده بود از گناه و ضدارزش و من از درستی به سمت نادرستی حرکت میکردم.
هنگامی که مصرفکننده شدم نمیدانستم باید به کدام سمت حرکت کنم؟ اما بعد از مدتی جرقهای در دل تاریکی زده شد و من وارد کنگره شدم. با حضور در کنگره حرکت کردم و آموزشها را دریافت کردم و یاد گرفتم پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است.
هنگامی که وادیها را میخوانم، یاد میگیرم چگونه تفکر کنم؟ و امید داشته باشم و مسئولیتپذیر باشم و مسائل حیاتی را به خداوند نسپارم و شروع به عمل کنم و به فرمان عقل توجه کنم.
با حرکت درست مسیر نمایان و برداشت درست نصیبم میشود؛ و با بالارفتن نقطه تحمل صفت گذشته دیگر، در من صادق نیست.
همه اتفاقات در جهت ارزشها و ضدارزشها انجام میشود، من هم میتوانم تفکر ارزشی داشته باشم و مه میتوانم تفکر ضد ارزشی داشته باشم. خداوند بهترین گوهری که به انسان داد اختیار است و به هیچ موجود دیگری این گوهر را نداده است.
این اختیار قبل از یومالفصل من را تبدیل به مصرفکننده کرد و فقط از آن در جهت ضدارزشها استفاده میکردم و همیشه دنبال بیدارشدن و مصرف بودم.
من روزانه دو الی سه گرم شیشه مصرف میکردم و اکنون وقتی به این موضوع فکر میکنم تعجب میکنم! من با تمام داشتههایم در زندگی تبدیل به مصرفکننده شدم.
با کاربردیکردن وادیها در مسیر زندگی، من در انتهای خط به نقاط درست خواهم رسید و این نقاط جاهایی هستند که باید به آنها برسم.
با تزکیه و پالایش درست به همان نقطه موردنظر خواهم رسید و مجدداً یومالفصل اتفاق میافتد؛ اما این یومالفصل با یومالفصل زمان مصرف بسیار متفاوت است. در آن جا وارد دنیای اعتیاد شدم و در این جا از دنیای اعتیاد خارج میشوم.
با خروج از دنیای اعتیاد نباید وادیها را فراموش کنم و باید با این وادیها زندگی کنم. راهنمایم همیشه اصرار میکرد وادیها را فراموش نکنم و کلید پیروزی در زندگی در همین وادیها وجود دارد.
همه وادیها مانند یک شهر هستند و از یک وادی به سمت وادی دیگر حرکت میکنیم و با حرکت در مسیر درست از مبدأ به مقصد میرسیم. مبدأ وادی شروع تفکر و وادی چهاردهم که وادی عشق است پایان مسیر است.
اگر در مسیری که حرکت میکنم به عشق و محبت ختم نشود؛ حتماً مسیر من غلط است. بنابراین بسیار مهم است به نقاطی که میخواهم به آن ها برسم، در مسیر ارزش باشد یا ضدارزش؟!
.jpeg)
باید مشخص کنم آیا میخواهم در صف خدمتگزاران باشم و یا در صف مصرفکنندگان؟ مصرفکننده فقط مصرفکننده مواد نیست و ممکن است در هر قسمتی مصرفکننده بیمصرف باشد. با طبقهبندی مطالب در هر قسمتی، نکات مختلفی برای من باز شد.
گاهی اوقات هیچ ابایی ندارم از کاری که انجام میدهم و یا شاید در جایی کار خدماتی انجام دهم و اتفاقاً تمام تلاشم را میکنم تا به نقطه موردنظر برسم و با این کار قدردان میشوم و دربهای جدیدی برای من باز خواهد شد.
اگر من در حالت سکون بمانم و تغییر نکنم به همین صورت این نقطه مرا نگه میدارد و در انتها پیام وادی سیزدهم را تقدیمتان میکنم:
جهان آرامگاهی است که اگر در پی دغدغههای دیگر نباشیم،
به کهکشانهای اطراف نیز سفر میکنید و خلقت را و هستی را و نیرو و قدرت را و انرژی بیانتها را چون رشتههای انوار مشاهده میکنید، اما بایستی آرامش و آسایش اندیشه مهیا شود.
تایپ و پیاده سازی و انتشار: مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
93