ششمین جلسه از پنجمین دوره جلسات لژیون سردار شعبه ایمان به استادی راهنما مسافر مجتبی، نگهبانی مسافر امیرعباس، دبیری مسافر علیرضا و خزانه داری مسافر حمید با دستور جلسه "در کنگره 60 چگونه قدردانی می کنیم؟" در تاریخ 15 بهمن 1403 ساعت 15:30 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
آقای مهندس در روز چهارشنبه به زیبایی تعریف شکرگزاری را ارائه کردند، خیلی جالب بود، ایشان گفتند: شکرگزاری بازپرداخت آن خدمات و یا کالایی است که ما دریافت میکنیم.» من اگر خدمتی میکنم درواقع وظیفه است و با تعریفی که از شکرگزاری کردند، خیلی چیزها عوض شد.
مثلاً فکر میکردم که اگر درکنگره خدمت کنم دیگر نباید بازخواست شوم، یا اگر راهنما هستم کسی نمیتواند به من بگوید که چرا دیر آمدی و یا زود رفتی، بهتر است حالا که در لژیون سردار عضو شدهام در جلسات حضور داشته باشم و برای آموزش در این لژیون وقت بگذارم. اینکه رها کنم و نیایم و یا هر ساعتی که دلم بخواهد بیایم خوب نیست.
اگر خدمتی انجام میدهم و توقعی از دیگران دارم این دیگر بازپرداخت نیست، در حقیقت آن لطفی که سیستم به من کرده است را با خدمتم و تشکرم پاسخ میدهم. به قول استاد امین که میگوید: شخص میآید، سرویس میگیرد و حالش خوب میشود و درمان میشود باید قدر آن را بداند خوب قدردانی یعنی من اندازه را بدانم و بفهمم در چه وضعیتی بودم و الان در چه وضعیتی هستم.
.jpg)
همه قبل از آمدن به کنگره اوضاع خرابی نداشتند، اوضاع خود من هم خیلی بد نبود خانوادهای داشتم کار داشتم، اما بدهکاری مالی داشتم. اگر من دو ماه دیرتر به کنگره میآمدم و کنگره سر راه من قرار نمیگرفت زندگیام از هم میپاشید و خیلی اتفاقات دیگر که خدا میداند الآن چگونه بودم.
بهواسطه کنگره آن اتفاقات بد رخ نداد، این یعنی من فهمیدم به چه اندازه کنگره برای من کار انجام داده است. این فهمیدن باعث میشود که یک نقطه تفکری در من ایجاد شود که حالا من باید یک کاری برای سیستم انجام بدهم و من باید شکرگزار سیستم باشم، این همان بازپرداخت است، چون متوجه شدهام که کنگره ۶۰ چه کار بزرگی برایم انجام داده.
استاد امین میگوید: هر کس اگر وظیفه خودش را در سیستم پیدا کند، کار بزرگی انجام داده است" من چگونه میتوانم وظیفه خودم را در سیستم پیدا کنم؟ یک مثلث وجود دارد که اضلاع آن تخصص، علم و پول است. من باید در هر سه مورد متعادل باشم تا بتوانم به یک شناختی در درون خود برسم، یعنی هم باید خدمت مالی انجام دهم و هم وقتی در کنگره آموزش گرفتم و تخصص پیدا کردم باید آن را در اختیار دیگران قرار بدهم تا علمی که در کنگره است و آقای مهندس به ما آموزش میدهند، آن را بتوانم به دیگران انتقال دهم.
تجربهای که از قدردانی در کنگره ۶۰ دارم این است که هرروزی که حرکت کردم در جهت قدردانی و سپاسگزاری، گرههای زندگیام بازتر شد، مثلاً من در سایت شعبه صالحی خدمت میکردم و فهمیدم که چقدر حسادت در درون من است، من فکر هر ضد ارزشی را میکردم جز حسادت، وقتی در جهت خدمت حرکت کردم دیدم که این گره هم در حال باز شدن است و خیلی بهتر شد، گرههای درونی من با خدمت خودش را نشان میدهد و در همان خدمت به سمت باز شدن پیش میرود.
یکی از چیزهایی که در جهت احیای انسان در کنگره ۶۰ وجود دارد لژیون سردار است، من تا سال ۹۷ بدهکار مردم بودم، سال ۹۳ رها شدم، سال ۹۶ راهنما شدم و همان سال عضو لژیون سردار شدم، از روزی که وارد لژیون سردار شدم نگاهم به زندگی تغییر کرد، پسانداز در زندگیام شروع شد و منی که روزی کلی بدهی داشتم نهتنها بدهیهایم را پرداخت کردم، بلکه پسانداز هم میکردم و سال بعدش ۱۰ میلیون به لژیون سردار پرداخت کردم.
.jpg)
سال بعدش هم دنور شدم و همینطوری پیش رفتم و اگر خدا بخواهد بازهم پیش میروم.
هماکنون دیگر چیزی را برای خودم دور از دسترس نمیبینم، روزی میتوانم پهلوان یا نشان در بینشانی شوم و بااینکه کارمند هستم امید دارم که برسم.
نگاهم به زندگی خیلی عوضشده و در من احساس ثروتمند شدن زیاد شده.
تایپ مسافر : حمید
گرد آوری و تنظیم : مسافر ابولفضل
- تعداد بازدید از این مطلب :
376